داستان این ماجرای تلخ از مهرماه سال گذشته آغاز میشود. هنگامی که شاکی جوان با لگدهای متواتر همسرش به بیرون از خانه پرتاب شد، در آن شب سرد، راهی جز تماس با مرکز فوریتهای پلیس پیش رویش ندید؛ لذا برای کمک به دخترش بلافاصله با ١١٠ تماس گرفت و عنوان کرد شوهرش او را از خانه بیرون انداخته و فرزندانش را در خانه زندانی کرده است.
به گزارش رادیو فرهنگ به نقل از خبرگزاری رکنا، با اعلام این موضوع، تیمی از مأموران انتظامی بلافاصله خود را به محل رساند و با زنی جوان که پوشش مناسبی نداشت و از سرما به گوشۀ دیواری پناه برده بود مواجه شد. یکی از افسران پلیس برای اینکه از موضوع سر دربیاورد به خانۀ این زن جوان مراجعه میکند اما شوهرش که اعتیاد شدیدی به مواد مخدر صنعتی دارد از باز کردن در امتناع میکند و از پنجرۀ آشپزخانه که به کوچه مشرف است، علاوهبر هتاکی به همسرش، به مأموران نیز بد و بیراه میگوید.
مأموران با مشاهدۀ این صحنه و با هماهنگی قضایی وارد عمل میشوند و شوهر این زن جوان را دستگیر و به کلانتری منتقل میکنند. آن شب با بازداشت این مرد به پایان میرسد و قرار میشود فردای آن روز شاکی به همراه سه دخترش به دادسرا برود و از شوهرش شکایت کند.
حبس همسر با تهدید به قتل فرزندان
صبح روز بعد، مأموران پلیس شوهرش را به دادسرا منتقل میکنند اما طولی نمیکشد که یکی از دوستانش با قرار دادن وثیقه او را آزاد میکند. ١٠روز از این ماجرا میگذرد که شاکیه به دادسرا مراجعه میکند و شکایتش را از قاضی پرونده پس میگیرد. طبق این درخواست، قرار ترک تعقیب متهم صادر میشود اما پس از سپری شدن چند روز دیگر شاکیه مجدداً به دادسرا مراجعه میکند و تقاضا میکند شکایت سابقش پیگیری شود. این زن جوان در جلسۀ رسیدگی به شکایتش در شعبۀ٢٢٨ دادسرای عمومی و انقلاب ناحیۀ٢ مشهد در پاسخ به سؤال قاضی پرونده دربارۀ اینکه چرا از شکایت اولیهاش صرف نظر کرده بود گفت: «او مرا تهدید کرد که، اگر شکایتم را پس نگیرم، به فرزندانم آسیب میرساند. وقتی آن کوفتی را مصرف میکند همهچیز را فراموش میکند و، اگر خلاف میلش رفتار کنی، هرچه به دستش بیاید به سمتت پرتاب میکند.». وی عنوان کرد: «از همان سالهای اول، زندگی خوب و باکیفیتی نداشتم اما به خاطر دخترانم این بیمهریها و ناملایمات روزگار را تحمل کردم. دیگر طاقتم طاق شده است. نمیخواهم با این مرد زندگی کنم.».
در حالی که تحقیقات اولیۀ پرونده از یک دعوای زنوشوهری حکایت میکرد، با اظهارات شاکی و دخترانش، قالب پرونده به کلی تغییر کرد و مسیر رسیدگی قضایی آن نیز از حساسیت بالایی برخوردار شد. این زن جوان گفت: «بعد از اینکه از دادسرا به خانه برگشتم شوهرم مرا در اتاقی حبس کرد. او حتی نمیگذاشت برای انجام مسائل ضروری از اتاق خارج شوم. وقتی فریاد میزدم، با چاقو فرزندانم را تهدید به مرگ میکرد و، از جایی که میدانستم اگر به جیغ زدنهایم ادامه دهم او آسیبی جدی به فرزندانم وارد خواهد کرد، چیزی نمیگفتم.».
شاکیۀ پرونده در میان اظهارات خود دست دختر ٩سالهاش را گرفت و به او گفت: «بگو این مرد چه بلایی سرت آورده.». دخترک که از فرط استرس و اضطراب زبانش بند آمده بود گفت: «لطفاً به پدرم نگویید من این حرفها را زدهام. اگر بفهمد، مرا میکشد. او وقتی در خانه تنها بودیم لباسهایم را درمیآورد و مرا اذیت میکرد. چند روز پیش به مدرسهام آمد و پروندهام را گرفت و در راه به من گفت که دیگر نمیخواهد به مدرسه بروم. بعد از آن، چند روز به یک مسافرخانه رفتیم. نمیخواهم دیگر به آن لحظات که میان من و پدرم بود فکر کنم. از او بدم میآید. دعا میکنم بمیرد.».
دختر بزرگتر شاکی که ١٧سال دارد در تکمیل اظهارات خواهر کوچکش به دادیار شعبۀ٢٢٨ دادسرای ناحیۀ٢ مشهد گفت: «هر وقت میخواهم به مدرسه بروم پدرم مانع میشود و مرا تهدید میکند که به مدرسهام میآید و آبرویم را میبرد. این مرد سنگدل مدام ما را با چاقو به مرگ تهدید میکند. او چند روز پیش مادرم را در اتاق حبس کرد و وقتی مادرم گفت کار ضروری دارد به او اجازه نداد به سرویس بهداشتی برود و به او یک پلاستیک داد که نیازش را رفع کند. اگر کاری که باب میلش است را انجام ندهیم، به ما فحاشی ناموسی میکند. چند سالی است که مقابل ما شیشه مصرف میکند و خیلی مادرم را میزند. دیگر نمیخواهم با این مرد زندگی کنم.».
تأیید آزار جنسی دختر ٩ساله
با دریافت اظهارات شاکیان پرونده متهم طی حکم قضایی جلب و با قرار مناسب راهی زندان شد. این پرونده، با توجه به اهمیت موضوع پس از تکمیل تحقیقات، با قرار جلب دادرسی نزد شعبۀ اظهار نظر ویژۀ قتل عمد دادسرای عمومی و انقلاب مشهد مطرح شد و قاضی صادق صفری شخصا نسبت به صدورکیفرخواست اقدام کرد. وی دربارۀ این پرونده گفت: «متهم در اظهاراتش عنوان کرده است که همسرش با فردی ارتباط دارد و او برای اینکه شاکیه را ادب کند دست به تنبه وی زده است. او همچنین ادعای همسرش مبنیبر حبس وی (همسرش) را تکذیب کرده است.».
قاضی صفری تصریح کرد: «طبق بررسیهای تکمیلی و استعلام بهعملآمده مشخص شد که متهم دختر ٩سالهاش را علیرغم اینکه از وضعیت تحصیلی خوبی برخوردار بوده گرفته و مانع ادامۀ تحصیل وی شده است. بر اساس معاینات پزشکی قانونی نیز اظهارات دختر ٩سالۀ متهم تأیید و مشخص شد که پدرش او را مورد آزار و اذیت جنسی قرار داده است. در حال حاضر این دختر خردسال به واحد مددکاری اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی معرفی شده است. این مرد جوان قصد داشته پروندۀ دختر ١٧سالۀ خود را نیز بگیرد اما موفق به این کار نشده است.».
وی با بیان اینکه متهم وقتش را به کبوتر بازی میگذراند اظهار کرد: «با توجه به نتیجه استعلام پزشکی قانونی و تحقیقات محلی صحت گفتار شاکیان پرونده تایید شد لذا طبق اتهامات وارده حبس غیر قانونی اشخاص، توهین به اشخاص عادی، تهدید به ضرر جانی با چاقو، افترا (نسبت دادن رابطه نامشروع همسر با فردی دیگر) و ایراد صدمه بدنی عمدی کیفرخواست پرونده صادر و از محاکم کیفری برای متهم اشد مجازات(سه سال و یک روز حبس)، پرداخت دیه و ٧۴ضربه شلاق درخواست شد که حکم متهم در دادگاه بدوی تایید شده است.».