با درود و مهر ، بخش بیستم و پایانى منظومه شیوا و دلنشین سام نامه را در اختیار دوستان علاقه مند قرار میدهم ، در این بخش با شادباش هاى ویژه شب یلدا و سال نو میلادى برنامه را آغاز میکنم
و سپس پایان داستان عشقى سام و پریدخت را از زبان خواجوى کرمانى بر خواهم شمرد ، ستایش خواجو از فردوسى بزرگ را میخوانم که پس از خاتمه منظومه خستو میشود که در برابر خورشید فردوسى او ذره است و در پیش دریاى سخن وى قطره اى بیش نیست ، این سه بیت را که براى دوستان میخوانم گویاى ارج گذارى شاگرد بر استاد خویش فردوسى میباشد :سرانجام کردم بدین نامه ختم / که فردوسیش هست شهنامه ختم / به نزدیک خورشید او ذرّه ام / به دریاى گفتار او قطره ام / کشیدم یکى جوى آبش طراز / لب جو بدان بحر پیوسته باز .
و در بیت آخر منظومه میفرماید که قلم را شکستم و به پایان رساندم این منظومه را :
سخن را نیامد نهایت پدید / قلم را شکستم چو اینجا رسید .
در پایان این منظومه حماسى و عاشقانه دو دلداده یکى از ایران کهسام نریمان بوده و دیگرى پریدخت که دخت فغفور چین به پیوند میرسند و زال پدر رستم حاصل چنین پیوندى است ، هفته گذشته اشاره داشتم سام در دشت سوزانى همراه با دو یار دیگر خود گرفتار شده اند و سرانجا به شهر زنان که پادشاهى بنام حوران دارد میرسند ، حوران از سام میخواهد که پریدخت را فراموش کند و با او پیرند بگیرد ، اما سام میگوید پیمان داده ام و شکستن پیمان از آزادگى بدور است و سرانجام شهر را ترک میکنند و در جستجو و یافتن پریدخت به مسیر ادامه میدهند ، در برنامه هاى پیش مشخص میشود مرگ پریدخت ساختگى بوده و خبر به سام میرسد ،او از غصه و غم دیوانه شده و سر به کوه و بیابان نهاده و با وحوش انس میگیرد در این برنامه پس از فراز و نشیبهاى بسیار سرانجام سام به پادشاهى چین میرسد پس از کشته شدن فغفور چین که پدر پریدخت بود سام پاد شاه چین میشود و جشن عروسى به شایستگى برگزار میشود سام پدر بزرگ رستم است این منظومه ١۴٠٠ بیت میباشد و به کوشش دکتر میترا مهرآبادى تصحیح شده و در ٨٠۵ رویه ( صفحه ) گردآورى شده در این بخش از نخستین دیدار این دو دلداده سخن خواهیم گفت و گرفتار شدن سام بدست فغفور چین پدر پریدخت ،براى دوستان یاد آور شوم که سام نامه هشتمین نامه از مجموعه سلسله گفتار شاهنامه و گرانمایگان سخنور است که براى دوستان بر شمرده ام ، در برنامه هاى پیش بترتیب : گرشاسب نامه ، بانو گشسب نامه ، فرامرز نامه ، جهانگیر نامه ، برزو نامه ، شهریار نامه و بهمن نامه که بیان آنها که حدود دوسال به درازا کشیده و اکنون با بخش نوردهم سام نامه همراه دوستان هستم ، سام نامه منظومه اى جذاب و دلنشین که تلاش دارد شکوه زن در استقلال راى و عشق را بیان کند و در این راستا دلداده هاى بسیارى را خواهیم شناخت که سام و پریدخت از آن جمله میباشد ، این داستان هشتمین منظومه از جستارهاى گرانمایگان میباشد ، در بخش هاى پیش از پرینوش و مهر افروز سخن داریم و یافتن سام پسر عموى خویش را که قلوش نام دارد و همچنین در هفته هاى گذشته آگاه شدیم پس از ماجراهاى شگفت انگیزى که بر سر راه سام قرار میگیرد سرانجام وى پادشاه خاور زمین میشود و مهر افروز دخت پادشاه سابق خاوان شیفته سام میشود و از او کام دل میخواهد ، دخت دیگرى بنام شمسه خاورى که با دیدن رخ سام عاشق وى شده بر سر راه او قرار میگیرد و رقابتى است بین دختران که بار دیگر عالم افروز از راه میرسد و قصد ربودن سام را دارد ، اما دل سام بسوى پریدخت که دختر فغفور چین است در پرواز است و به عاشقان دلخسته خود پاسخ رد میدهد همچنین د از گرفتار شدن سام بدست عالم افروز و عاشق شدن سام به پریدخت که تنها تصویر او را بر پرده اى در کاخ عالم افروز مى بیند و سپس ادامه داستان و حرکت سام در جستجوى پریدخت ، .در جایى که خواجو از شاهنامه بهره گرفته و نوشته که فردوسى فرماید ، و سپس در ستایش خرد و شکل گیرى کهکشانها و سرانجام کره زمین و پدید آمدن گیاه و جانداران و انسان با دیدگاهى پژوهشگرانه به نظم کشیده است و آنگاه در دوران کیومرث که بشر از غار نشینی به دامنه کوهها سرازیر میشود و پس از کیومرث نوه وى هوشنگ به تخت مینشیند چون پدر هوشنگ که سیامک نام داشته بدست بد مایگان دیو سیرت کشته شده ، در دوران هوشنگ شهر نشینى شکل میگرد و آتش به دست انسان مهار میگردد که جشن سده … در نخستین بخش این منظومه آشنا شدیم با خواجوى کرمانى و شرح چکیده اى از زندگى و آثار وى