رابطه بی تفاوتی و لغو کنسرتها ، دلنوشته اى از محمد مظفری فعال مدنی و عضو سازمان دانشجویان و دانش آموختگان جبهه ملی ایران

رابطه بی تفاوتی و لغو کنسرتها :
اول سراغ کمونیست‌ها آمدند،
سکوت کردم چون کمونیست نبودم.
بعد سراغ سوسیالیست‌ها آمدند،
سکوت کردم زیرا سوسیالیست نبودم.
بعد سراغ یهودی‌ها آمدند،
سکوت کردم چون یهودی نبودم.
سراغ خودم که آمدند،
دیگر کسی نبود تا به اعتراض برآید.
مارتین نیمولر
مدتیست که جامعه ما تحت تاثیر لغو کنسرتها قرار گرفته است ، هفته ای یا ماهی نیست که خبری مبنی بر لغو کنسرتی در شهری انتشار پیدا نکند و تحلیل های گوناگونی و یا نوشته ای در این مورد نوشته نشود.
کنسرت ها به چه دلیل لغو می شود؟
طی صحبت های گوناگونی که از سوی مراجع تقلید شهرهای مختلف شده است همه انها در یک موضوع اشتراک نظر دارند و همگی بر این باور هستند که برگزاری کنسرت ها و رفتارهایی که از سوی شرکت کنندگان به خصوص بانوان انجام می شود مغایر قوانین جمهوری اسلامی و دین است که این امر می تواند مردم را سست ایمان کرده و به دین انها لطمه بزند که این موجب خشنودی غرب و غرب گرایان می باشد و باید جلوی برگزاری کنسرت ها را گرفت.
شاید از خود بپرسید که چرا در ابتدای نوشته ام شعری معروف از مارتین نیمولر را نوشته ام و این شعر چه ارتباطی می تواند به لغو کنسرت ها داشته باشد؟
در ادامه نوشته خود دلیل نوشتن این شعر را گفته و نوشته ام همه مخاطبان مورد نظر را به هیچ وجه شامل نمی شود و این نوشته بر اساس تجربیات بنده در مدت کاری که در استدیو های موسیقی داشته ، و گفت و گوهایم با مخاطبان مورد نظر در اجتماع می باشد.
سال گذشته در استدیویی که بعدها پلمپ شد مشغول به کار بودم و افرادی که در انجا رفت و امد داشتند تقریبا از زندان رفتنم و فعالیت هایم مطلع بودند و در مورد بسیاری از مسائل مربوط به فعالیت هایم و افردای که با انها فعالیت می کنم و رفت و امد دارم گفت و گو می شد.
گفت و گوهای اینچنینی با اینچنین افراد محدود به ان استدیو نبود و اکنون هم نیست بلکه این گفت و گوها در جاهای مختلف با افراد مختلف صورت گرفته است که اکثر این افراد معمولا سالی چند کنسرت را می روند.
همه عزیزانی که در ایران زندگی کرده اند می دانند که یک عده افراد خاصی در این کشور به کنسرت می روند معمولا این افراد زندگی خوش و ارامی دارند و از لحاظ مالی مشکلی نداشته و از بسیاری از مشکلات کشور هیچ اطلاعی نداشته و یا برایشان اصلا مهم نیست که چه می شود البته باز هم می گویم گفته هایم همه این افراد را شامل نمی شود بلکه اکثر انها را شامل می شود.
هیچگاه یادم نمی رود روزی در مکانی بودم که پنج نفر دیگر هم انجا بودند دو دختر و سه پسر قرار بود ساعت هشت شب همان روز ان جمع پنج نفره به کنسرت رضا یزدانی یکی از خوانندگان سرشناس ایران در برج میلاد بروند ان روز در مورد مسائل مختلفی صحبت کردیم و بحث به جایی رسید که در مورد خانم نرگس محمدی که اخیرا حکم شانزده سال حبس او در دادگاه تجدید نظر تایید شده صحبت شد و از من خواسته شد در مورد او یک مقدار اطلاعات بدهم که اصلا او کیست و چه کاره هست و من هم توضیحات کاملی دادم و در نهایت ان جمع به من گفت چه ادمی هست این خانم نرگس محمدی ول کن بابا الان فقط باید فکر خودت باشی و عشق و حال خودت و به ما چه مربوط است اصلا زندان هست که هست و من هم در جواب گفتم که اگر نرگس محمدی در زندان است به خاطر امثال شماست اگر شما امروز می روی کنسرت می گویی و می خندی و شادی می کنی به خاطر وجود امثالی مثل نرگس محمدی هست که برای حقوق بشر و امثال شما پشت میله های زندان در سخت ترین شرایط هست و ان جمع جواب داد و گفت ول کن بابا دلت خوشه اون به فکر خودشه و به ما چه الان زندان هست مگه ما گفتیم برود فلان کار را کند.
این یک مورد از صدها مورد گفت و گویم با اینگونه افراد می باشد به جرات می گویم با نود درصد این افراد که در مورد این مسائل گفت و گو کردم دقیقا مثل هم بوده و جواب های اینچنینی داده اند حال بماند با خوانندگان بسیاری که گفت و گو کردم در جواب به من گفتند ما که شادیم دیگران را بی خیال و یا مردم کوچه و خیابان که هر چی از مشکلات برایشان می گوییم ، می گویند به ما چه مربوط فقط به فکر خودت باش و زندگی و عشق و حالت.
پینوشت:
مشکلات ما از کجا شروع شد؟
از ان زمانی که نسبت به مشکلات یکدیگر بی تفاوت شدیم و برای هم خط و مرز کشیدیم اری شعر مارتین نیمولر اینجا معنا پیدا می کند وقتی که در کنسرت به فکر شادی خود هستیم و برایمان مهم نیست زیر پوست جامعه چه می گذرد، وقتی برایمان مهم نیست چوب بیداد و ستم بر تن همنوع و هموطنم نشسته است ، وقتی برایمان مهم نیست فقر ، فلاکت ، اختلاس ، بیکاری ، خودکشی و نا امیدی بیداد می کند مسلما فرا خواهد رسید روزی که چوب ستم بر تن ما هم خواهد نشست.
چوب ستم بر تن تک تک ما خواهد نشست دیر یا زود که این اتفاق مسلما خواهد افتاد ، اگر در قبال ظلمی که به دیگران می شود بی تفاوت باشیم در قبال ظلمی که روزی به ما خواهد شد بی تفاوت خواهند بود.
محمد مظفری
فعال مدنی و عضو سازمان دانشجویان و دانش آموختگان جبهه ملی ایران
۱۳۹۵/۷/۱۳

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

17 + پانزده =