درودى به بلنداى آسمان و گرماى خورشيد: در ادامه سلسله گفتارهاى گرانمايگان سخنور آهنگ آن دارم كه در اين هفته پس از به پايان رساندن برنامه سعدى و فردوسى كه در پنج بخش به آگاهى دوستان رساندم برويم در كنار همشهرى فردوسى كه نامش اسدى توسى بوده و در سده پنجم ميزيسته يادى كنيم وى در سال ٤٦٥ زندگى را بدرود ميگويد و از منظومه ارجمند وى”گرشاسب نامه ” كه پس از شاهنامه فردوسى سروده بوده و در سال ٤٥٨ هجرى نظم آن به پايان رسيد و در خواهيم يافت كه تا چه اندازه از فردوسى بزرگ الهام جسته و با موشكافى و دلبستگى و شيفتگي از وى الهام گرفته بوده ، وى اشاره دارد كه اگر رستم در شاهنامه چند بار شكست خورد و زانو بر زمين زد اما من گرشاسب را به نظم ميكشم كه هرگز شكست بر وى راهى نيافت و گرشاسب را جد اعلاى رستم ميداند ، اين منظومه در زمان ابودولف كه فرمانرواى نخچوان بوده به نظم كشيده شده و اسدى اشاره دارد كه :مرا جز سخن ساختن كار نيست / سخن هست ليكن خريدار نيست ، اين كتاب كه به اهتمام استاد زنده ياد حبيب يغمايى ويراسته شده و بچاب رسيده و دارى ٥٣٤ صفحه و ٩٠٠٠ بيت ميباشد ، و در ادامه به تاثير ديگر سخنوران پارسى گو از فردوسى خواهيم پرداخت كه براى نمونه ميتوان از خواجوي كرمانى و منظومه هاى سام نامه و هماى همايون نام برد ، از بهره و يارى جستن حافظ از فردوسى ، ، قاسم مادح، ايرانشاه ابى الخير، عثمان مختارى ، نظامى و ديگر سخنوران گرانمايه ، توجه شما گرامى را به شنيدن اين سلسله گفتار جلب مينمايم. و هفته آينده همراه اسدى توسى و فردوسى خواهيم بود ، شما دوستان گرامى را به مهر و شادى ميسپارم و تا شنودى ديگر بدرود