همراه با درودهاى پاکدلانه : در سلسله گفتارهاى “شاهنامه و گرانمایگان سخنور” داستان روشنک را برگرفته از شاهنامه فردوسى براى دوستان به ارمغان آوردم ، در بخش دوم و پایان داستان اشاره دارم به سرانجام زندگى روشنک که پس از کشته شدن اسکندر بر مزار او حاضر میشود و مویه و زارى براى همسر از دست رفته دارد و او را جهاندارى مینامد که پس از فتوحات زیاد در خاک آرامش گرفت ، در این داستان با مادر روشنک که دلارا نام داشته آشنا میشویم و همچنین با مادر اسکندر که ناهید وى را نام بود، ناهید همسر داراب و دختر قیصر روم که اسکندر از وى زاده میشود ، روشنک دختر دارى دوم که بر اساس اندرز پدر با اسکندر پیوند میگیرد ، هفته گذشته داستان را ابتدا با پیشگفتارى آغاز کردیم از دورانى که روشنک زندگى میکرده و اینکه پس از پادشاهى هماى چهرزاد که با اقتدار و گسترش داد و دادخواهى ٣٢ سال بر اریکه قدرت تکیه زده بود ، فرزندش داراب بجاى وى بر تخت مى نشیند و او با دختر قیصر روم که نامش ناهید بوده پیمان زناشویى مى بندد و پس از مدتى بخاطر بوى نا خوشایند دهان وى با اینکه از داراب بار گرفته بوده وى را روانه روم میکند و فرزندى که زاده میشود نامش را اسکندر میگذارند ، داراب همسر دومى انتخاب میکند و فرزندى که از این زناشویى بدنیا میاید داراى دوم نام میگیرد که برادر ناتنى اسکندر میشده ، داراى دوم پس از پدر بر تخت پادشاهى تکیه میزند و با بانویى زیبا روى و خردمند بنام دلارام پیوند میگیرد که نتیجه آن زاده شدن دخترى است بنام روشنک ، بهمین خاطر اسکندر عموى روشنک بوده و هنگام جنگى که بین سپاه ایران و روم در میگیرد داراى دوم توسط لشگر اسکندر کشته میشود و دارا وصیت کرده بود که اسکندر با دختر وى پیوند زناشویى بگیرد ، اسکندر روشنک را از مادرش دلارام خواستارى میکند و دلارام پاسخ میدهد که درست است ما خورشید خود را که داراى دوم بود از دست داده ایم اما تو ماه ما هستى و به این پیوند رضایت میدهد ، ادامه داستان را در بخش دوم هفته آینده دنبال خواهیم کرد، میتوان گفته که هماى چهرزاد مادر بزرگ اسکندر بوده است ، در برنامه هاى گذشته از بیست نامه یا داستان یاد کردم که عبارت بودند از: گرشاسب نامه ، بانو گشسب نامه ، فرامرز نامه ، جهانگیرنامه ، برزو نامه ، شهریار نامه ، بهمن نامه ، سام نامه ، منظومه هماى و همایون ، گرد آفرید نامه ، زراتشت نامه ، رستم نامه ، گردویه نامه ، کوهزاد نامه، فرنگیس نامه ، داستان جریره ، داستان سیندخت، داستان کتایون و داستان فرانک ، داستان هماى چهرزاد و و اینک بیست و یکمین داستان که روشنک میباشد را با هم میشنویم، در این برنامه به بخش دوم و پایانى داستان روشنک و سرنوشت زندگى او که همسر اسکندر میشود