همراه با درودهاى پاکدلانه ، امروز بيست و پنجم از ماه امرداد ١٤٠٢، بخش نهم از منظومه ى برزو نامه را در برنامه اى از سعید اوحدى را خواهیم شنید ، برزونامه منظومه اى است که عطایى رازى كه به اهتمام استاد زنده ياد محمد دبيرسياقى فراهم شده است ، داستان در روز گذشته بدانجا رسانديم که سرانجام با خردمندى شهرو مادر برزو ، رستم نوه خود را که فرزند سهراب بوده میشناسد و با شادمانى مژده میدهد که برزو نوه من است و لشکر ایرانیان به جشن و شادى میپردازند ، در هفته هاى پیش گفتیم که پس از رهایى برزو از بند که با یارى شهرو و رامشگر انجام میگیرد بار دیگر بروز در برابر رستم که پدر بزرگش میباشد دست به زورآزمایى میزند و سرانجام در نبرد دوم منجر به شناخت از همدیگر میشوند و شهرو مادر برزو نقش برجسته اى در این شناسایى ایفا میکند از برنامه هاى گذشته متوجه شدیم در نبرد نخست هر دو خسته و ادامه نبرد را به فرداى آنروز میگذارند ، لشگر ایران تلاش دارد که در خوراک برزو زهر بریزند و بدینگونه او را از سر راه بردارند اما برزو متوجه میشود و نبرد با رستم براى بار دوم آغاز میشود ، همچنين اشاره داشتيم اینکه شهرو مادر دلاور برزو براى نجات جان تنها فرزند خود که یادگار سهراب بوده یک تنه به ارگ سیستان میرود و سرانجام فرزند را با چاره گرى از بند رها میسازد، تا آنجا داستان را آوردیم که در یک نبرد سخت برزو اسیر دست فرامرز میشود و بیخبر از اینکه فرامرز عموى برزو است و سپس شهرو مادر برزو براى نحات فرزند خود دست به حماسه میزند ، اشاره اى به هفته هاى پیش داشته باشیم که از مادر دلاور او سخن بمیان آوردیم و پندهاى خردمندانه اى که به فرزند میدهد تا او را از نبرد با رستم بر حذر کند ، اما برزو گوش شنوایى ندارد و دچار غرور جوانى است و ناخواسته بدون اینکه بداند رستم پدر بزرگ اوست به میدان نبرد با رستم مى شتابد و بقیه ماجرا، برزو فرزند سهراب و نوه رستم میباشد. زنده یاد ذبیح الله صفا در حماسه سرایى ارزش برزونامه پس از شاهنامه فردوسى قرار دارد ، برزو فرزند سهراب و یا نوه رستم میباشد و مادر او شهرو نام دارد . این داستان شرح دلاوریهاى برزو و جنگ او با رستم و سپس شناختن یک دیگر میباشد ، بخش نهم این داستان را از رادیو فرهنگ در اختیار دوستان قرار خواهم داد ، شاد و پیروزباشید و تا شنودى ديگر بدرود ميگويم و به مهر و شادى ميسپارمتان