یادداشت کارگری هفته: به استقبال اول ماه مه ۱۴۰۱ بشتابیم! (بخش اول) امیر جواهرى لنگرودى

اول ماه مه سال ۱۴۰۱ در راه است!

رهاننده‌ی برتری در کار نیست،
نه آسمان، نه قیصر، نه خطیب.
خود به رهایی خویش برخیزیم، ای تولیدگران!
رستگاری مشترک را بر پا داریم!
تا راهزن، آنچه را که ربوده رها کند،
تا روح از بند رهایی یابد،
خود به کوره‌ی خویش بر دمیم
و آهن را گرما گرم بکوبیم

 

بخشی از سرود «بین‌الملل کارگران» ترجمه‌ی احمد شاملو

به فرمان «حضرت آقا!» در جهشی یکساله از ۱۴۰۰ یعنی سال «تولید؛ پشتیبانی‌ها، مانع‌زدایی‌ها» به ۱۴۰۱ یعنی سال »تولید؛ دانش بنیان، اشتغال آفرین« پرت شدیم.

از قدیم هم گفتهاند: «حرف مفت و گنجشک مفت» حرف بی حساب که مالیات برنمیدارد. در تاریک خانه‌ی اشباحات بنشینی و با رمل و اسطرلاب، برای همسرنوشتی مردمان جامعهات طاس اندازی، آنچه که آمد، میشود طالع مردم و دراین میان خشک و تر با هم میسوزند!

حاصل جمع این پرت شدن هرساله، از سالی به سال دیگر و ازسرنخ تولیدی به تولید دیگر، سقوط آزاد همه‌ی نیروی رنج و کارجامعه، در دره‌ی درهم تنیده و فلاکت آفریده شده‌یحکومتگرانی است که جامعهمان را از هستیاش تهی کرده وفقر را بر آن حاکم کردهاند.

خزان و زمستان را پشت سرگذاشتیممحمدرضا شفیعی کدکنی، شاعر درد آشنای ما، در همسرایی خزان و رویش بهارچه نیکو گفته است:

ای خزانهای خزنده در عروق سبز باغ 
کاین چنین سرسبزی ما پایکوبان شماست

از تبار دیگریم و از بهار دیگریم
میشویم آغاز از آن جایی که پایان شماست!

پایان شماها، پیش روی ما است. نیک گفتهاند: پایان شب سیه سپید است. نوروزمان را با ده‌ها و صدها آزادی‌خواه زندانی درجای جای کشور دل به دریا دادهایم و در غیاب آنان به نوای یاد آنان از جمله: زینب جلالیان، سپیده قلیان، اسماعیل عبدی،آرش گنجی، خسروصادقی بروجنی، اسماعیل گرامی، هاشم خواستار، محمدتقی فلاحی و دهها معلم آزادیخواه دیگر…. که در زندانند، سرکردهایم!

با اینهمه دلشوره و دلتنگی، نوروز فرخنده را با سخت جانی سرکردیم. وعده‌ی یکساله‌ی «مانع زدایی»های رهبر سرآمده وجامعه با پیام پامنقلی دیگر «رهبر» به سال «دانش بنیان»پرتاب میگردد. در عوض جنبش مطالباتی ما به سوی اول ماه مه، روز جهانی همبستگی کارگران جهان در اردیبهشت امسال پیش میرود!

در فاصله‌ی یکسال و در برابر زندان بودن پُرشماری ازکنشگران زن ومرد، در مدت زمان کوتاه پاگیری تحرکات پُرثمر فرهنگیان کشور، آتش بهاختیاران دستگاه امنیت حاکمیت اسلامی، دهها برگ احضاریه برای بخشهای فعال فرهنگیان کشوردر جای جای جغرافیای ایران، صادر کردهاند.

برای ما روشن است که از امروز در برابر یکایک این احضارها، و برای ملغی کردن آن احضاریه‌های بی بنیاد – همانگونه که دراهواز، لرستان و شمال ایران ( شهررودسر) شاهد بودیم،صفهای طویل اعتراض گشوده خواهد شد و بر همین بستر در آستانه‌ی اول ماه مه، اعتراض عظیم و یکپارچه‌ی اردوی کار با شعار: «زندانی سیاسی – عقیدتی، بی قید و بی وثیقه، آزاد باید گردد» به مرکزیترین شعار جامعه بدل خواهد شد. هیچ فعال اجتماعی تردید به خود راه نمی‌دهد که حکومت امروز با هر سطح از شعارهای دهن پرکن به مثابه «تولید، اشتغال آفرینی» در مقابل سیاست تحریم امپریالیستی و فشار سرمایه‌ی جهانی، نه با تولید داخلی بلکه با گشودن افسار واردات بیرویه، راه به ترکستان میبرد و شعارها و نام‌گزاری‌هایش تنها برای خودارضایی کیش شخصیت مشتی مزدور هوادارش بر زبان جاری میگردد و هیچ کارکرد اجرایی نداشته و ندارد. از اینرو مردم از امروز همچون گذشته، بهسان فروریختن دیواره‌ی بلند دیکتاتوری آماسیده‌ی پهلویها، برآنندموج سرکوب و وحشیگری حاکمیت اسلامی نیزمحکوم به شکست است و رژیم را بیش از پیش شکنندهترخواهد کرد.

هرچه به اول ماه مه (یازدهم اردیبهشت) روز همبستگی جهانی کارگران نزدیکتر میشویم، نیاز به اتحاد و همگرایی فراگیر نیروهای جنبش کارگری و مطالباتی و پیوندشان درراستای پاسخگویی به الزامات جنبش کارگری وتودهای، برای شکستن این چرخه‌ی معیوب، بیش از هر زمان دیگر احساس میشود.

امروز نیاز به اتحاد و همگرایی و همپوشانی و همبستگی، دربطن رنسانس عظیم فکری موجود، درون جامعه‌ی ما که با تحرکات میدانی یک سال گذشته در عرصههای گوناگون مصاف طبقاتی به نمایش درآمد، بیشتر هویدا می‌شود. گستردگی و کمیت اعتراضات طبقاتی کارگران و زحمتکشان در سال گذشته، درتاریخ اعتراضات کم سابقه بوده است؛ از جملهتداوم تحرکات کارگران نیشکر هفت تپه، تحرکات خط عظیم ترابری تهران بزرگ در نمایش پرقدرت اعتراضات فعالان عضوسندیکای شرکت واحد، تحرکات پُرشمار فعل وانفعالات فرهنگیان و حضور برجسته‌ی زنان در هشت مارس امسال، تحرکات کارگران و کولبران و فراهم سازی بستری تودهای برای جشنهای چهارشنبه سوری و نوروز امسال در جای جای خطه کردستان، اعتراضات به خون غلطیده مردم آسیب پذیرخوزستان، اعتراضات طولانی مدت کارگران عظیم پیمانی نفت، گاز و پتروشیمی در برابر پیمانکاران، تحرکات سریالی بازنشستگان، تظاهرات شبانه روزی کشاورزان اصفهانی دربستر رودخانه‌ی زاینده رود، اعتراضات پرشکوه سراسریفرهنگیان در بیش از دویست نقطه‌ی کشور در خیابان،اعتراضات مال باختگان، اعتراضات سراسری پرستاران و بهیاران، اعتراضات سریالی کارگران شهرداریهای نقاط گوناگون کشوردربرابرپیمانکاران افسارگسیخته، اعتراضات کارگران فولاد، معدن کاران و اعتراضات روزنامه نگاران وخبرنگاران مستقل، وکلای مستقل، خیل عظیم معلولان جنگی،انبوه میلیونی روستائیان بدون زمین و آب، توده‌ی میلیونی بی خانمانان و حاشیه نشینان، انبوه پُر شمار کولبران زحمتکش در خطه مرزی کردستان پهناور و سوخت بران زحمتکش درخطه مرزی سیستان و بلوچستان و دهها حرکت اعتراضی دیگر که همه‌ی نیروهای انقلابی را برآن میدارد که بسیارجدیتر از گذشته در شرایطی که مردم رنجدیده‌ی کشورمان، خود را برای سنگربندی جدیدی آماده می‌کنند، درراستای نزدیکی به هم و با درک ضرورت اتحاد، گام بردارند و به نقطه‌یاصلی نقیصه همه‌ی این اعتراضات، یعنی پراکندگی صفوف،پایان بخشند و یگانه گردند.

برهمه‌ی مبارزان مطالبهگر در خیابان و میدان آشکار و مبرهن است که خیل وسیع اعتراضات سال ۱۴۰۰ که تا اینجای کار پیش برده شد، مبارزه‌ای نیست که هر نیروی مطالبه‌گرخیابانی، خود را یگانه نیروی آن تعریف نماید و برآن باشد که برای غلبه بر دشواری‌های موجود و مانع‌تراشی حکومت، خود به تنهایی، بی نیاز از همراهی و همصدایی با دیگران برای رسیدن به اهدافش موفق شود

امروز همچون دیروز، همه‌ی نیروهای مطالبهمحور باید این واقعیت تاریخی را دریابند: اگر فعالان ما در زندانند. اگر کنشگران خیابانی ما احضارمیشوند، اگر همسانسازی برای سطوح مختلف نیروهای اجتماعی خواست مشترکی است و اگرامر بالا بردن دستمزد بر پایه‌ی نرخ تورم نقطه به نقطه وگرانی سبدمعیشت زندگی، دشواری امنیت شغلی، بازگشت برسرکارکارگران اخراجی، خواستهای اساسی و مشترک همه‌ی مزد و حقوق بگیران جامعه‌ی هشتاد و پنج میلیونی ما است، لذا پاسخگویی به همه‌ی این مطالبات یا همه‌ی این دردهای مشترک، هرگز جداجدا درمان نمی‌شود! و دست یابی به این همه‌ی مطالبات مشترک، بدون رزم مشترک، ممکن نیست!

اول ماه مه، روزجهانی همبستگی کارگران، فرصتیست که میتوان با تمام توان کوشید تا به این نیاز و ضرورت و فریادوحدت طلبانه‌ی تودههای مردم، در عمل اجتماعی پاسخ در خورداد. امروز مهم این استکه ما خانواده‌ی بزرگ مطالبهگر در دل جنبش مطالباتی، تنها به طرح و نقشه‌ی خود اکتفا نکرده و انحصار طلبی پیشه نکنیم. تا حد زیادی به میزان تلاش و نگاه به کف اتحاد عملهایمان بیاندیشیم و مبارزه‌ی مردم کشورمان را رها نسازیم و آن را به دست غیب نسپاریم؛ به‌عبارتی وظیفهمان را فراموش نکنیم. زنان و مردان بازنشسته، معلم شاغل وغیر استخدامی، پرستار و بهیار، کارگر، روزنامه نگار و نویسنده، کودک کار و خیابانی، دست فروش وهمه و همه در پیکره‌ی واحدی هم صدا شوند و صف مشترک و مستقل خود را از همین امروز سازمان دهند. 

آزادی و دموکراسی را در هیچ جای دنیا به مردم هدیه نمیکنند. تجربه‌ی تمام انقلابات و تحولات بشری تا به امروزنشان داده است که برای تحقق دمکراسی و دستیابی به آن،باید جنگید و مبارزه کرد!  

این جنگ، باید جنگ همه‌ی نیروهای مطالبهگر و مردم آزادهای باشد که برای دستیابی و استقرار دمکراسی و راه یابی به آزادی و حق حاکمیت مردم بر مردم، سازمان یافته و متشکل،مبارزه‌ی آنان را باور دارند و تمامیت قدرت ازما بهتران را به هیچ انگاشته و باور نداشته باشند؛ بلکه برعکس باید بدون هرسطح سازشکاری، وچشم داشتن به غیب، چشم فرو بندند و برای درهم شکستن همه‌ی دستگاههای سرکوب نظام جمهوری اسلامی به اتحاد عمل و یگانگی نیروی خویش باور پیدا کنندنباید تردید داشت که دمکراسی موهبتی الهی نیست که طی یک روز آفتابی آن را برسینی گذارند و به ما هدیه کنند، بلکه امری زمینی و دست یافتنی است و برای وصول و تحقق آن باید بادشمنان آزادی و دمکراسی جنگید وبه این جنگ باورداشتنباید به وعدههای توخالی، نه به نیروی آسمانی، دل بست و نه به قیصر و نه به خطیب باور داشت؛ باید خود به رهایی خویش بیاندیشیم و برخیزیمراه رستگاری مشترک ما در همگرایی وپیوند عمیقیست که در دل مبارزه‌ی ما حول دستیابی به خواستههای مشترکمان خود را تعریف میکند. همه‌ی ما بایدخود بر کوره‌ی هم بردمیم و آهن را گرما گرم بکوبیم. از همین امروز و با تمام قدرت متحدمان، یکی شویم!

ادامه دارد ….

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

13 − 1 =