شد و معاونت کتابخانهٔ عمومی معارف را نیز به عهده گرفت. پس از تأسیس دارالمعلمین عالی با توجه به درخشندگی خاصی که در دارالفنون از خود نشان داده بود، برای تدریس دعوت شد و سالها تدریس ادبیات، تاریخ و جغرافیا در دارالمعلمین عالی و همچنین در مدارس نظام و علوم سیاسی بر عهدهٔ او بود. اقبال سمت معلمی در مدرسهٔ نظام را هم بهعهده داشت و در سال ۱۳۰۴ با سمت منشی هیئت نظامی ایران به پاریس رفت، و در آنجا به مطالعه و تحقیق در کتابخانهها و تکمیل دانش خود ادامه داد، و دورهٔ لیسانس ادبیات را نیز در دانشگاه سوربن گذراند. اقبال در پاریس با محمد قزوینی مراوده یافت و از همکاری و راهنمایی او در تحقیق و تصحیح متون بهره جست.
پس از بازگشت به ایران از ابتدای تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ به استادی دانشگاه برگزیده شد. در سال ۱۳۱۷ به عضویت فرهنگستان ایران انتخاب شد، اما بارها مخالفت صریح خود را با نحوهٔ کار فرهنگستان اعلام کرد. از سال ۱۳۲۳ تا ۱۳۲۸ مجله یادگار را در تهران منتشر کرد و نیز به تأسیس انجمن نشر آثار ایران مبادرت ورزید که نشر متون کهن فارسی را در نظر داشت. در سال ۱۳۲۸ در حالی که از تعطیل اجباری مجلهٔ یادگار آزردهخاطر بود، با سمت رایزن فرهنگی ایران در ترکیه به آنکارا رفت. در بهار ۱۳۳۳ در کنگرهٔ هزارهٔ ابن سینا در تهران حضور یافت و سخنرانی او مورد توجه قرار گرفت. در ۲۱ آبانماه ۱۳۳۴ در حالی که متصدی سمت رایزنی فرهنگی ایران در ایتالیا بود در شهر رم در ۵۹ سالگی درگذشت.
عباس اقبال طی سالهای فعالیت نویسندگی خود تعداد پرشماری مقاله در زمینههای ادبی، تاریخی و اجتماعی از خود به یادگار نهاد. این مقالهها در مجلههایی چون بهار، دانشکده، مهر، ایرانشهر، ارمغان، یغما، فروغ و تربیت انتشار یافت. خود او مجلهٔ یادگار را تأسیس کرد و به مدت پنج سال از ۱۳۲۳ تا ۱۳۲۸ انتشار داد که در میان معدود نشریات ادبی و تاریخی آن زمان کاملاً متمایز است. عباس اقبال آشتیانی را بنیانگذار مقالهنویسی به معنی فنی آن در ایران دانستهاند.
عباس اقبال پژوهشگری پرکار و مورخی صمیمی و ادیبی آگاه به مقتضای زمان بود. او بعد از محمد قزوینی در شمار معدود پژوهشگرانی است که شیوهٔ جدید تحقیق علمی را در تاریخنویسی و تصحیح متون رواج دادند. نخستین کتابی که از او منتشر شد دورهٔ تاریخ عمومی برای سال اول دبیرستان بود. عباس اقبال در شمار نخستین پژوهشگرانی است که شیوهٔ سادهنویسی و تصحیح متون در ایران بعد از مشروطیت را دایر کردند. شیوهٔ اقبال در تاریخنویسی شیوهای التقاطی است، بدین معنی که امانت تاریخنویسان قدیم ایرانی و اسلامی را با روش انتقادی مورخان غربی توأم ساختهاست. بخصوص در نوشتن تاریخ ایران، هدف اقبال به گفتهٔ خودش آگاه ساختن ایرانیان به سابقهٔ درخشان کشور اجدادی خود و وضع جغرافیایی سرزمین ایران است. در روزگاری که اقبال به نوشتن تاریخ برای دورهٔ متوسطه پرداخت، گذشته از گروهی بسیار معدود، شیوهٔ رایج، بیشتر شیوهٔ مورخان و متکلفان دوران قاجار بود. دورهٔ تاریخ عمومی برای کلاسهای متوسطه دارای چنان اعتباری بود که تا سالها بعد آنچه تاریخ عمومی برای مدارس ایران نوشته شده تقلید از کتاب او بودهاست.
منبع ویکیپدیا