در خصوص فحاشی عده ای به اخبار و پست های رادیو فرهنگ گوتنبرگ

می گویند مخالف اعدام، شکنجه،تیرباران و یا زندانی سیاسی هستیم.

اما اگر پست و یا نوشته ای از اعدام در زمان پهلوی و یا تیر باران زندانیان سیاسی  در تپه های اوین بگذاریم  مورد فحاشی قرار می گیریم.

از اسلام ، آخوند و مذهب، ترویج خرافات بد می گویند اما اگر تصاویری از حج، مکه و امام زاده های ساخته شده رفتن و یا شرکت در مراسم مذهبی و  سیاست دینی حکومت پهلوی بگوییم و یا منتشر کنیم ما رامورد فحاشی قرار می دهند.

حال می توان با جدیت فهمید و دید که ما از کجا و چطور سقوط کرده ایم.

به طور مثال تنها اشاره ی کوچکی می کنیم به پاره ای از جنایات زمان پهلوی

تیرباران در تپه های اوین و اولتیماتوم ساواک به رسانه‌ها

در شبانگاه ۲۹ فروردین ۱۳۵۴ هفت نفر از اعضای سازمان چریک‌های فدایی خلق و دو نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق در تپه‌های اوین توسط مأمورین ساواک و زندان اوین تیرباران شدند.

رژیم‌ پهلوی مخالف آزادی سیاسی بود و هرگونه  تجمع سیاسی  ،گروه و یا حزب سیاسی را سرکوب می کرد. کاری که نظام فاشیست جمهوری اسلامی امروزه انجام می دهد. تفاوتی نبوده و نیست.

 روزنامه‌ی کیهان در فردای همان روز به دروغ نوشت این نه نفر هنگام فرار در تپه‌های اوین تیرباران شده‌اند. تیرباران هنگام فرار، موضوعی بود که هیچگاه از سوی فعالین سیاسی و عموم مردم باور نشد و این کشتار جزو مواردی باقی ماند که مسئولان حکومت پهلوی از آن زمان تاکنون زیر بار آن نرفته و درباره‌اش توضیح و پاسخی نداده است.

 بیژن جزنی در رأس هفت  فدایی بود که در جریان این توطئه وحشیانه جان باختند. دیگر فدائیانی که جانباختند  عبارت بودند از: حسن ضیا ظریفی، عزیز سرمدی، عباس سورْکی، محمد چوپان زاده، سعید کلانتری و احمد جلیلی افشار.

مجاهدان خلق، فرمانده کاظم ذوالانوار و مصطفی جوان خوشدل، زندانیان سیاسی محکوم به اعدام و زیر شکنجه در کمیته مشترک شهربانی و ساواک بودند که رژیم شاه در وحشت از محکومیتهای بین المللی ابتدا حکم آنان را به حبس ابد تبدیل کرده بود اما سرانجام فعالیتهای آنان را در زندان برنتابید و آنان را با هفت فدایی  دیگر در تپه های اوین به رگبار بستتند و کشتند و اجازه برگزاری هیچ مراسمی را به خانواده ی آنها ندادند. دقیقا کاری نظام جمهوری اسلامی می کند.

 همچنین می توان به اسمی آشنا با نام خسروگلسرخی  شاعر، ژورنالیست و نویسنده مارکسیست اشاره کرد که  به همراه گروهی دیگر در سال ۱۳۵۱ بازداشت شدند. گلسرخی در دادگاهی نمایشی که به صورت زنده پخش شد از عقاید مارکسیستی و انقلابی خود دفاع کرد. اما با حکم دادگاه او و کرامت‌الله دانشیان را اعدام کردند.

آیا خانواده های آنان دادخواه و داغدار نیستند؟ و یا می بایست  با فراموشی به این جنایات دوران‌پهلوی،  دادخواهی این خانواده ها و جنایات صورت گرفته را نادیده گرفت و یاد و خاطر آنان راگرامی نداشت؟؟؟؟؟

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

پانزده − 6 =