همراه با درودهاى گرم و مهر بسیار : در سلسله گفتارهاى “شاهنامه و گرانمایگان سخنور”از این هفته داستان شورانگیز “سیندخت ” را که مادر رودابه و مادر بزرگ رستم و همسر مهراب کابلى است از شاهنامه فردوسى بر گرفتم و براى دوستان گرامى به ارمغان آورده ام ، در این بخش نخست آشنا میشویم با چهره هاى اصلى و همچنین روزگارى که سیندخت میزیسته ، هنگام پادشاهى منوچهر نوه ایرج میباشد و زال که پسر سام است دل به مهر رودابه که دختر مهراب کابلى و سیندخت داده و چون منوچهر و مهراب این پیوند را خوش نمیدانند سیندخت این مادر خردمند و فداکار وارد ماجرا میشود و چون سفیرى هوشیار به تنهایى به دیدار سام میرود و خود را مادر عروس وى میداند و از سام پیمان میخواهد که از جنگ پرهیز کند و به این پیوند خجسته رضایت دهد ، سام دست سیندخت را در دست میگیردو پیمان میدهد تا این دو دلداده را به هم برساند ، در ادامه این داستان شکوهمند بیشتر به نقش سیندخت پى خواهیم برد که چگونه پیام آور صلح و دوستى است در هفته آینده به بخش دوم و سرانجام دیدار سام و سیندخت خواهم پرداخت . در برنامه هاى گذشته از شانزده نامه ها یاد کردم که عبارت بودند از: گرشاسب نامه ، بانو گشسب نامه ، فرامرز نامه ، جهانگیرنامه ، برزو نامه ، شهریار نامه ، بهمن نامه ، سام نامه ، منظومه هماى و همایون ، گرد آفرید نامه ، زراتشت نامه ، رستم نامه ، گردویه نامه ، کوهزاد نامه، فرنگیس نامه ، داستان جریره و اینک هفدهمین نامه و بخش نخست داستان سیندخت از این سلسله گفتار را با هم میشنویم