گوهر عشقی در تماس با بنیاد ستار بهشتی اعلام کرد: من و سحر و همسر و فرزندانش آزاد شدیم.
وی در پاسخ به این سوال که چه اتفاقی رخ داد گفت: شامگاه چهارشنبه و پس از پایان فیلمبرداری خوابیدیم. آقا مصطفی(داماد گوهر عشقی) کارگر است خسته بود زودتر خوابیدیم، من خواب بودم که آقا مصطفی آمد بالای سرم و گفت مادر مامورین ریختند توی خانه بیدار شو که نترسی و بیا بیرون.
گوهر عشقی افزود: وقتی از اتاق بیرون آمدم بیش از ۲۰ یا ۳۰ مامور داخل خانه بودند و عده ای پشت در و تعدادی در خیابان! گفتم چرا آمدید مگر من تریاک فروشم؟ مگر قاتلم؟ چرا اینطوری آمدید؟
وی ادامه داد: دخترم سحر به مامورین گفت اگر می خواهید مرا ببرید من‌حاضرم برویم بیرون فقط بچه های من متوجه نشوند در روحیه شان تاثیر می‌گذارد.
در این زمان فردی که احتمالاً سرتیم عملیات بود گفت: همه باید همراه ما بیایید و مشغول به جستجوی منزل شدند. گوهر عشقی ادامه داد: به مامورین گفتم چرا خانه را بهم می ریزید حتی کشوی لباسهای زیر دخترم را هم بیرون ریختند فریاد زدم مگر شما مادر ندارید؟ مگر زن ندارید؟ اما آنها حتی به کیف مدرسه بنیامین هم رحم نکردند.
مادر ستار بهشتی اضافه کرد: همه جا را بهم ریختند، فیلمبرداری کردند، مدارک و لوازم شخصی را برداشتند و سپس ما را بردند به پارکینگ دو دستگاه خودرو مامورین در پارکینگ بود ما را سوار کردند و به سمت دفتر پیگیری رفتند. وقتی از خانه بیرون آمدیم متوجه شدیم چه قدر مامور در خیابان هستند.
گوهر عشقی در پاسخ به این سوال که آیا فرزندان سحر بهشتی هم بازداشت شدند یا خیر گفت: بله ما همه بازداشت شدیم و آن شب تا ساعت شش صبح اجازه ندادند ما بخوابیم و دائماً بازجویی می کردند.
وی افزود، زمانی که ما را منتقل می کردند من و سحر در یک خودرو بودیم و آقا مصطفی و بچه ها در ماشین دیگری.
گوهر عشقی ادامه داد؛ بعد از رسیدن به دفتر نظارت و پیگیری متوجه شدیم داماد و نوه هایم نیستند، سوال کردم نوه هایم کجا هستند گفتند در راه هستند می آیند.
مادر ستار بهشتی افزود: حدوداً پس از دو ساعت یا بیشتر داماد و نوه هایم آمدند اما هر کدام ما در یک اتاق تحت بازجویی بودیم و اجازه خوابیدن نمی دادند و این بازجویی ها تا ساعت شش صبح ادامه داشت.
(ادامه دارد)