دوستان عزیز وشنوندگان محترم رادیو فرهنگ درود وعرض ادب بنده را پذیرا باشید امروز ودر برنامه ی گام به گام با گفتمان سیاسی روز ایران بنا دارم با شما از جهل مقدس ودمکراسی وتوسعه بگویم بی تردید تاریخ بشر از گذرگاهای جرم ها وفجایع وجنایت های بیشماری با نام دین ومذهب عبور کرده وهمچنان ودر عصر حاضر هم ما شاهد فجایعی از جهل مقدس در میان حکومتهای دیکتاتورو توتالیتر مذهبی هستیم وسعت این جنایات ازداعش وطالبان در عراق وسوریه افعانستان و حوثی های یمن وگروههای بنیاد گرای اسلامی در سراسر جهان گرفته تادر همین جمهوری اسلامی که آرام ونرم به جنایت هایی با محوریت جهل مقدس و به نام مذهب ودین وخدا روزانه شاهد آن هستیم دست می زند وپیوسته در صدد توجیه وتبریه خود در نزد افکار عمومی جهان هستند
در هفته های اخیر سوشیال مدیاوفضای مجازی فارسی خصوصا توییتر واینستاگرام پر بود از هشتک هایی که در آن کاربران به انتقاد شدید از مذهب اسلام وجنایت ها وظلم هایی که در طول تاریخ ایران بویژه در ۴۳ سال اخیر درجمهوری اسلامی تحت عنوان مذهب وجهل مقدس اتفاق افتاده است پرداخته بودند این اتفاق بهانه ای شد تا برنامه امروز را برای شما تهیه وتنظیم کنم;
در این برنامه تصمیم دارم ابتدا خلاصه ای از کتاب جهل مقدس نوشته مصطفی محقق داماد بپردازم وسپس در خصوص شکست برخی دمکراسی ها وارتباط توسعه ودمکراسی برایتان مطالبی را به اشتراک بگذارم با من سارا باشید در این برنامه
۴۱۱سال پیش، در روز ۱۷فوریهی ســـال ۱۶۰۰ میلادی، “جوردانو برونو” فیلسوف ایتالیایی پس از گذراندن ۸ ســـال در سیاهچالهای خوفناک دادگاه انگیزاسیون (تفتیش عقاید) در میدان کامپو دی فیوری شـــهر رم زنده زنده در آتش سوزانده شد. برونو کسی بود که از حق تمام انسانها برای اندیشیدن بدانگونه که دلشان میخواست، دفاع میکرد. نوشتهاند که وقتی برونو را به یک ستون آهنین بسته بودند و انبوهی از هیزم برای سوزاندن او جمع کرده بودند، او هم ساکت بود و تسلیم شده بود و چیزی نمیگفت؛ ولی اتفاقی افتاد که یک جمله گفت که در تاریخ باقی ماند
آن اتفاق این بود که ناگهان دیدند پیرزنی نزدیک شد و تکه هیزمی در دست داشت و با آوردن *نام خدا* بر لب، آن را به روی هیزمها انداخت.
برونو سکوتش را شکست، گویی عمل این پیرزن مغز استخوانش را سوزانده بود و گفت:«لعنت بر این جهل مقدست!»*
مهمترین و یا لااقل یکی از اهم آفتهای اجتماعی نهتنها در منطقهی اسلامی بلکه شاید بتوان گفت در سراسر جهان که جوامع دینی از آن رنج میبرند، جهل مقدس است ( *جهل مقدس جهلی است که بُعد قدسی دارد* ).
در چنین جهلی، شخص جاهل در جهل میسوزد، ولی برای خدا میسوزد.
گرسنگی، فقر، فلاکت، بیماری، جنگ و دشمنی، جنایت، آدمکشی، ایذا و آزار به همنوع، همه را به قصد قربت تحمل میکند و جالب این است که از هرگونه روشـــنگری هم میهراسد، آن هم برای خدا!
در جهل قدسی، شخص جاهل با نهادی همراه میشود به نام «اعتقاد»؛
یعنی برای چنین انسانی اعتقاد به جای تفکر مینشیند.
اعتقاد از ریشه «عقد» یعنی بستن است. شخصی که به امری معتقد میشود فکرش را گـره زده و معتقداتش را خط قرمز خویش میسازد.
کسانی که به جهل مقدس گرفتار میشوند، جاهلانه برای خویشتن، خدا میسازند، خدایی که ناخودآگاه مجموعهای از خواستههای خود آنان است.
جهل مقدس همـراه با اعتقادهای دینی است؛
ولی دینی که نه براساس تعقل، بلکه براساس هواهای نفسانی، انسان معتقد میشود و بالاترین جنایت را ممکن است مرتکب شـــود در حالیکه خیال میکند برای خداست و متقرب الیالله میشود.یکی از آفات اجتماعی که من مایلم آن را فاجعه تأسفبار برای جوامع دینی امروز بنامم، جهل مقدس است؛
جهلی که قهرمانانش دست به مهمترین جنایات میزنند، به خیال آنکه کاری که میکنند مورد خواست خداست و آنان برای خدا تلاش میکنند
در یونان باستان، جنگ میان خدایان بود و در ادوار بعد در قالب جنگ ادیان شکل گرفت. در تاریخ اسلام جنایات و خونریزیهایی که به بار آمد، عموما معلول همین نوع جهل است.امـــروز در جامعه ایران نیز جهل مقدس گاه منشأ فاجعه میشود، که به ذکر یک نمونه بسنده میکنیم.
در دادنامهی ۱۷۲ ۱۶/۲/۱۳۸۲ پروندهی کلاســـهی ۱۱۳۱-۸۱-۹ دادگاه عمومی کرمان، از قول متهمین قتلهای محفلی کرمان مکرراً این مطلب آمده است که در مورد برخی مقتولین با تسبیح استخاره گرفتیم و چون عدد۶ آمد و عدد۶ به معنای لزوم تعجیل در عمل است، تصمیم گرفتیم که او را بکشیم و کشتیم!
گاهی اوقـات جهل که لباس تقدس میپوشد، یک ملت را در تاریکی و جهنم ابدی فرو میبرد. نمونهاش در زمان ما، مردم کرهشمالی هستند.
در کشور کره شمالی مردمی زندگی میکنند که از حداقل شرایط حیات یک انسان برخوردار نیستند؛ ولی تبلیغات حاکمیت فکر آنان را چنان ساخته که خیال میکنند در بهشت بریناند! این افراد در تاریکی هستند؛ ولی قدرت مشت آهنین، اجازه روشنگری به هیچ فردی نمیدهد. در کره شمالی تنها کسی که حق فکر کردن دارد، رهبر حکومت است که فرمانده بزرگ نامیده میشود. وقتی فرمانده بزرگ درباره مسئلهای حرفی زد، دیگر هیچکس حق ندارد در آن زمینه اظهارنظر کند!
جهل مقدس ممکن است سالها یک فرد ویا یک جامعه را در سیاهی وبدبختی قراردهد درحالی که خیال کند دربهشت برین قرار دارد!!
به دیگر سخن میتوان گفت موضوع سخن در این مباحث آثار ونتایجی است که ممکن است خدایان خودساحته بشری ویا ادیان خود ساخته ، ببار آورند.
البته ناگفته نماند که آنچه جامعه دینی ما به نحو ملموس وعینی با آن مواجه بود وعمق آنرا درک می کرد ،بیش از هر چیز برخورد گزینشی با امیزه های دینی است
سوال اینجاست .
آیا جهل مقدس فقط رابطه با دین و مقدسات دینی دارد یا فراتر از آن است؟
. منظور از جهل متصف به مقدس ، جهلی است که معلول کج اندیشیهای آموزههای دینی باشد ومنجربه اقداماتی درست برخلاف اهداف واغراض آن آموزهها گردد. به دیگر سخن جهلی است که موجب اقداماتی می گردد که اقدام کنندگان با قصد تقرب به خدا ی خودساخته بدست خویش به آن اقدامات دست بیازند
البته می توانیم از نظر فلسفی دامنه بحث را از خدا ودین به تمام ایدئولوژیها توسعه دهیم . زیرا ایدوئولوژیهای بشر ساخته گاهی برای پیروانشان از قدرت نفوذ بیشتری برخوردارند. وبه دیگر سخن ایدولوژیها گاه خود دین می شوند بدین معنا که برای پیروانشان خط قرمز است واجازه تفکر واندیشیدن نمی دهند . ایده هائی هستند که منجر به عمل می شوند بدون آنکه اصل ایده ها قابل باز حوانی باشند
رابطه میان دگرسازی ذهن و شخصیت انسان یا استخفاف با موضوع جهل مقدس چیست؟
انسان از نظرفلسفی دارای هویتی است که به کرامت تعبیر میشودو در اعلامیه حقوق بشر به عنوان یک اصل بسیار مهم که شاید بتوان گفت ریشه واصل بنیادین کلیه حقوق انسانی است.. کرامت بشری چیزی است که برمبنای آن انواع ازادی های مختلف مطرح می گردد ودرراس آن ها ازادی تفکر وازادی بیان است . بشرباید آزاد باشد که بیندیشد واندیشه های خودرا بیان کند. اینگونه آزادیها گاه برای قدرت های سیاسی حاکم موجب زحمت ومزاحمت می گردد. قدرت ها سعی می کنند به هرنحو شده ازادی را از انسانها بگیرند وموانع مزاحم را ازمیان بردارند. بدین منظور راههای مختلفی در پیش می گیرند کاه با مشت آهنین وبا سیخ ودرفش ازادگان را خاموش می سازند که دراین صورت زبان آنان بسته میشود ولی تفکرشان هرگز خاموش نمی گردد. لذا قدرتهای سلطه طلب به دنبال راهی می گردند که تفکرواندیشه آنان را متوقف سازند
دوستان عزیز شنونده به پایان این مجال ومقال رسیدیم بی تردید در این مبحث گفتنی ها بسیار است وفرصت اندک همواره بر آنم ازگفتمان رایج میان مردم مطالبی را انتخاب واشاراتی را یاد آور شوم ودر این راه بی نقص نخواهیم بود همواره منتظر انتقادات وپیشنهادات شما عزیزان هستم
تا درودی دیگر در پناه شادی های ناب