دوستان فرهنگ دوست وعلاقمندان همیشگی برنامه گام به گام با گفتمان سیاسی روز ایران درود گرم بنده را پذیرا باشید بار دیگر ودر ادامه مبحث اپوزوسیون با شما عزیزان هستیم، در چند برنامه پیشین ابتدا به مفاهیم ومبانی اپوزوسیون پرداختیم سپس به اپوزوسیون واپوزوسیون نماها اشاره کردیم و آنگاه به علل ناکارامدی واسیب شناسی اپوزوسیون ها پرداختیم وامروز در این برنامه قصد داریم به راههای موفقیت وعوامل موثر در کسب موفقیت اپوزوسیون بپردازیم با من سارا باشید در این برنامه
حال که مشخص ساختیم اپوزیسیون چیست، بد نیست به این مهم بپردازیم که آیا اپوزیسیون باید متحد و یک دست باشد یا خیر. آیا باید به طور لزوم یک اپوزیسیون متحد داشته باشیم؟
اپوزیسیون یعنی مجموعه باید بدانیم شانس این که اپوزیسیون فقط یک جریان باشد و بس در جهان امروز بسیار کم است. هم چنان که در کشورهای دیکتاتور زده مصر و سوریه و عراق دیدیم، مفهوم اپوزیسیون دربرگیرنده چندین جریان است که هر کدام در دل خود، تشکلهایی را در بر دارند. بنابراین باید از تنوع جریانها و تشکلها نام برد. این که آیا این جریانها و تشکلها با هم متحد میشوند تا به عنوان یک تن واحد عمل کنند، – باید گفت که این امکان هست – اما یک اجبار نیست. یعنی هم میتوانیم .اپوزیسیون متحد داشته باشیم و هم اپوزیسیون غیرمتحد قابل تصور است که اگر جریانهای یک اپوزیسیون با هم متحد باشند، میتوانند با انباشت نیروهای خویش به طور موثرتر عمل کنند، اما این به آن معنا نیست که اگر جریانهای اپوزیسیون متحد نشوند چیزی به اسم اپوزیسیون نیست و یا توان عمل کردن را ندارد. بنابراین نباید برخورد ایدهآلیستی و یا افسانهای در مورد اتحاد اپوزیسیون داشت. یک اپوزیسیون غیرمتحد نیز میتواند به موفقیت برسد. شرط آن این است که جریان یا جریانهایی در دل آن اپوزیسیون توان کافی برای پایین کشیدن رژیم حاکم و جایگزینی آن را داشته باشند. در این صورت رفتار مورد انتظار از جانب سایر جریانهای اپوزیسیون، اگر نه اتحاد با آن جریان موفق و پیشرو، دست کم، همسویی با آن است. تعریف همسویی نیز بسیار کلی است و میتواند در برگیرنده هماهنگی کلی و غیرمدیریت شده فعالیتها یا .همکاریهای مشخص و برنامه ریزی شده باشد، آن چه بسیار مهم است این که یک اپوزیسیون برای موفقیت خویش باید از خنثی کردن تلاشها در میان جریانهای درون خود پرهیز کند. یعنی اجزاء درون اپوزیسیون، به واسطه اختلاف نظر یا تفاوت سطح کارآیی خویش، با هم دچار تضاد و کشمکش نشوند. در این صورت، تلاشهای یکدیگر را باطل کرده و بر .عمر دشمن مشترک خود، که رژیم حاکم باشد می افزایند منطقی تر آن است که مبنای محاسبات برای تنظیم رفتار جریانها و تشکلهای درون اپوزیسیون نسبت به همدیگر در نظر گرفتن حتمی منظور و مقصد مشترک و بعد سایر تفاوتها و افتراقها باشد. در غیر اینصورت عدم کامیابی اپوزیسیون به عهده ی خود اپوزیسیون خواهد بود اما یک اپوزیسیون به طور کلی و یا یک جریان و تشکلهای درون اپوزیسیون به طور خاص، برای موفقیت، باید چند اصل را رعایت کند تعیین هدف: هر تشکل و جریانی که خود را جزیی از اپوزیسیون میداند، باید )۱ برای خویش هدف قابل دسترسی را تعریف کند. این همان مقصدی است که قرار است به آن برسد. به طور مثال، در مورد یک جریان سیاسی اپوزیسیون ایرانی، هدف میتواند پایین کشیدن رژیم جمهوری اسلامی به قصد برگزاری انتخابات آزاد و استقرار حکومت دمکراتیک در ایران باشد. این هدف باید تا حد ممکن دقیق، روشن و قابل اجرا باشد. رویاپردازی در آن نباشد و شانس تحقق را بر اساس واقعیت توان موجود در تشکل یا جریان پیشنهاد دهنده و نیز بر اساس ظرفیتهای جامعه، داشته باشد . تعیین استراتژی: پس از تعیین مقصد باید «نقشه راه» یا همان استراتژی را )۲ ترسیم کرد. این راه کلی است که باید مشخص سازد به صورت عمومی قرار است آن جریان و یا تشکل و نیز نیروهایی که میتواند بسیج کند از چه مسیری عبور کنند تا به آن هدف دست یابند. به طور مثال، استراتژی آماده سازی و هدایت قیام برانداز و مدیریت دوران گذار
معرفی تاکتیکها: هر نقشه راهی از تکههای کوچکی تشکیل شده است که )۳ مراحل مختلف مسیر بلند هستند. مجموع مراحل تاکتیکی در صورت موفقیت و در کنار هم، یکدیگر را تکمیل و طی کردن نقشه راه را ممکن میسازند. در مورد اپوزیسیون ایران و هدف و استراتژیی که به عنوان مثال ارائه شد، باید هر یک از مراحل برشمرده بالا را دقیق توصیف کرد: تقویت روحیه مردم، گسترش آگاهیها، سازماندهی نیروها، بررسی شرایط داخلی و خارجی، تدارک اعتراضات عمومی، سازماندهی و هدایت قیام براندازی، مدیریت دوران گذار، برگزاری انتخابات آزاد، شرکت در این انتخابات و نقشآفرینی در حکومت آینده. هر یک از این مراحل تاکتیکی باید به مرور زمان و با تکیه بر دادههای برخاسته از واقعیتها تعریف شوند، به کارگیری تکنیکها: برای پیاده کردن هر یک از مراحل تاکتیکی فوق باید )۴ به اجرای راهکارهایی پرداخت که این مهم را ممکن میسازند. این راهکارها یا تکنیکها به جزییات فنی برمیگردند که یک جریان یا تشکل سیاسی باید قادر به تهیه و تدوین و آموزش و اجرای آن باشد و با در نظرگرفتن بازخوردها، آنها را مورد بازنگری و تدقیق قرار دهد. مثلا در مرحله تاکتیکی، یعنی تقویت روحیه مردم، باید مشخص شود که قرار است چه راهکارهایی مورد بهرهبرداری قرار گیرند که این مهم حاصل شود میبینیم که جریان یا تشکلی که میخواهد او را به عنوان اپوزیسیون بازشناسی کنند، باید مجهز به تمام این اجزاء و عناصر باشد: هدف و مقصد را تعریف و تعیین کرده باشد، نقشه راه یا استراتژی دستیابی به هدف را بداند، هر مرحله تاکتیکی از این راه طولانی را تعیین کرده باشد و در نهایت، برای موفقیت در هر مرحله، تکنیکها یا روشهای کاری مناسب را بشناسد و به کار بندد
سرنوشت عملی اپوزیسیون:
با داشتن این شاخصها اینک بهتر میتوان دانست که در صحنه بسیار شلوغ سیاسی ایران چه جریانهایی را میشود به عنوان اپوزیسیون نام برد و کدامها را باید جدا ساخته و در ردیف «پوزیسیون» (در معنای ایرانی کلمه) قرار داد. این به آن معناست که نمیتوان هر نیرویی را بر اساس ادعا و باور خویش طبقهبندی کرد. باید معیارهای دقیق و فنی داشته باشیم که ارزیابی ما بتواند مستند و دقیق باشد در اینجا یادآور میشویم که بحث اپوزیسیون یک مقوله »محتوایی» و «فنی» است. مقوله محتوا بر میگردد به آن چه یک اپوزیسیون یا یک جریان درون آن ارائه میدهد. چه دستگاه فکریی دارد؟ جهان بینی و نوع نگرش آن چگونه است؟ چه ارزشهایی را پاس میدارد؟ چه آرمان شهری را برای فردای کشور ترسیم میکند؟ در جستجوی چه نوع نظامی است؟ چه سیستم اقتصادی و چه نوع روابط اجتماعی را توصیه میکند؟ چه تصویری از آیندهی ایران تحت قدرت خویش .ترسیم میکند در این مورد باید گفت که مشابهتهای زیادی میان اجزاء طیف اپوزیسیون ایرانی وجود دارد. یعنی ما شاهدیم که تقریبا همه آنها به ارزشهایی چون آزادی،دمکراسی، سکولاریسم، حقوق بشر، عدالت اجتماعی و… توجه دارند. اختلافها بیشتر در مورد تعریف دقیق و عملی این ارزش هاست که کمتر بحث میشود و نیز در مورد روش پیاده کردن آنها، که نقطهی اصلی اختلاف نظرهاست، اما به نظر میرسد آن چه در ورای این جنبه محتوایی میتواند واقعیت اپوزیسیون ایرانی را سمت و سو دهد، توان اجرایی جریانهای موجود در آن باشد. در یک تحلیل نهایی، بسیاری از ایرانیان با این موقعیت مواجه خواهند شد که جریانهایی در اپوزیسیون از جریانهای دیگر عملگراتر و به این واسطه، دارای شانس بیشتر برای موفقیت هستند. به عبارت دیگر، این که یک جریانی در سخن چه میگوید و برای کاری که میخواهد بکند، چه گفتمان و شعارهایی را مطرح میسازد یک چیز است؛ اما آن چه در نهایت تعیینکننده و سرنوشتساز خواهد بود، قدرت آن جریان، برای پیاده کردن بخشی یا تمامی آن چیزی است که میگوید. به عبارت بهتر، اپوزیسیون، دست آخر در جریانی تبلور پیدا میکند که موفق میشود قویتر و کارآتر باشد. طرحها و حرفهای خود را با پشتوانه اجرایی و عملی به پیش برد و به کرسی بنشاند
این امر توجه همه ایرانیان علاقهمند به تغییر رژیم در ایران را به خود جلب میکند. روشن است که در عالم سیاست موضوع ارزشها و اخلاق به شدت تحت پرگماتیسم عملگرایی وپرکتیسیم مصلحت گرایی است . سیاست، عالم قدرت است. هر که قدرت بیشتری دارد موفق به بسیج نیرو و امکانات بیشتری میشود و با آنها، باز هم قدرت بیشتری به دست میآورد و این روند را تا جایی ادامه میدهد که به هدفش دست مییابد. این قاعده بازی سیاست است که برخی مواقع درک و پذیرش آن به قدری سخت است که افراد را به انزواو کناره گیری وادار میکند. اما در میدان سیاست فقط کسانی پیروزند که میمانند .و بر اساس قواعد بازی به پیش میروند اپوزیسیون ایرانی هم از این قاعده مستثنی نیست. شک نیست که در میان تمام جریانها و تشکلهای موجود در مجموعه نیروهای برانداز که به عنوان اپوزیسیون شناخته میشوند، آن جریانی پیروز نهایی خواهد بود که بتواند با قدرت عمل کند، نیروهای سیاسی و اجتماعی را با خویش همراه سازد، توان ایجاد اعتراضات و هدایت آنها را در اختیار داشته باشد، قیام براندازی را برنامهریزی و یا آن را هدایت کند، در دوران گذار نقش بهسزایی در مدیریت کشور داشته باشد، با تمام توان در انتخابات آتی شرکت کند و گفتمان و عملکردی را از خود نشان دهد تا نظر مثبت اکثریت را جلب کند و به این ترتیب، قدرت حاکمه آینده را از آن خود سازد
نتیجه گیرى: در آنچه آمد، تلاش کردیم تعریف روشنی از اپوزیسیون به دست دهیم، شاخصهای آن را برشماریم و توجه را به واقعیت اپوزیسیون ایرانی جلب کنیم. میبینیم که در جبهه براندازان نظام حاکم کنونی یک طیف از جریانها و تشکلها هستند که میتوانند عمل کنند. برای دانستن میزان شانس آنها باید ببینیم آیا هدف، استراتژی، تاکتیکها و تکنیکهای لازم را دارند و قادر به اجرای آنها هستند یا خیر. در نهایت این که در میان آنها، جریانی بالاترین شانس را دارد که نه تنها این عناصر را تعریف و تدقیق کرده، بلکه میتواند نیروی انسانی و امکانات .مادی کافی برای اجرای طرحهای خود را فراهم کند گسترش و به کارگیری دیدها و تمایزبندیهای فنی از این دست، میتواند به آشفتگی حاکم بر وضعیت کنونی پایان دهد و شرایط را برای تامین شفافیت در صحنه سیاسی و تشخیص نیرویی که هر کس میخواهد در اپوزیسیون مورد حمایت قرار دهد، مساعد سازد. فراموش نکنیم هیچ جامعهای بدون رسیدن به حد کافی از پیچیدگی فنی و تشخیص درست پدیدهها شانس رسیدن به دمکراسی را نخواهد داشت، زیرا دمکراسی، در یک تعریف عمومی، نظام سیاسی متناسب با «تقسیم کار حرفهای و تخصصی» است
دوستان عزیز وشنونده به پایان این بخش از برنامه رسیدیم رادیو فرهنگ را به دوستان علاقمند به فرهنگ سیاسی وگفتمان رایج آن توصیه کنید .لحظه هایتان مزین به نور عشق وامید