با درودى به گرماى خورشید و بلنداى آسمان : در سلسله گفتارهاى “شاهنامه و گرانمایگان سخنور” از این هفته داستان شورانگیز گردویه را براى دوستان از متن شاهنامه به ارمغان آورده ام ، وى بانویى دلاور و خردمند که خواهر بهرام چوبینه سردار جنگى که در اردبیل مرزبان بوده ، در این بخش که تاریخ مدون شده دوره ساسانیان میباشد هنگام پادشاهى هرمزد میباشد که پس از پدر خود انوشیروان بر تخت نشسته و در آغاز دست به دادگرى میزند و سخنان برابرى خواهى براى ستم دیدگان و بر علیه ستمکارگان دارد ، اما پس از مدتى از راه راستى بیرون میشود و نزدیکترین افرادى که باعث به قدرت رسیدن او شده بودند به دار میاویزد و یا به زندان میفکند ، خسروپرویز فرزند وى از بیم پدر به روم میگریزد و بقیه ماجرا ، تا اینکه کشور ایران از شمال و غرب و جنوب مورد حمله قرار گرفته و در اینجاست که بهرام چوبینه در ملاقات با شاه به سردارى سپاه میرسد و به جنگ دشمنان میرود ، پس از این پیشگفتار ” گردویه” که خود فرمانده لشگر بوده وارد داستان میشود و در هفته آینده از خرد و پهلوانى وى خواهم گفت و به جایگاه والا و شایسته زنان خردمند در زمینه کشور و لشگر دارى خواهم پرداخت، بخش نخست گردویه نامه را همراه با یکدیگر میشنویم