با عرض درود وادب خدمت شما عزیزان همیشه همراه رادیو فرهنگ در ادامه مبحث روانشناسی سیاسی بازیگران سیاسی با توجه به اهمیت موضوعات واخباری که در طی دوهفته اخیر شاهد آن بودیم از جمله انتشار فایل صوتی ظریف وسخنرانی علی خامنه ای و تحلیل وتفسیر های متعدد برآن شدم این برنامه را به روانشناسی دیکتاتور اختصاص بدهم موضوعی که به نظر می رسد این روزها بیش از پیش وبسیارعلنی خودش را در صحنه ی گفتگوهای رهبری جمهوری اسلامی نشان می دهد، با هم مروری می کنیم برتحقیقات انجام شده در این زمینه وویژگی های روانشناختی مشترک دیکتاتورها ، با من سارا باشید در این برنامه
چه کسی را میتوان دیکتاتور نامید؟
شاید پاسخ به این پرسش چندان هم مشکل نباشد. براساس دادههای جدید روانشناسی و تحلیل تیپهای شخصیتی، شناخت و بررسی شخصیت دیکتاتورها کار چندان مشکلی نیست. چرا که تاریخ زندگی آنها به سادگی قابل دسترس است. دوران کودکی، نوجوانی،جوانی، میانسالی، و بزرگسالی آنها را میتوان بررسی کرد و شرایط تبدیل شدن آنها به یک دیکتاتوری کوتوله یا دیکتاتور بزرگ را تحلیل نمود.
البته مصاحبه رو در رو با دیکتاتورها کار بسیار مشکلی است. روان پزشکان و روان شناسان بالینی همواره مشکل داشتهاند تا از نزدیک و در یک شرایط عادی بتوانند با آنها مصاحبه کنند، به آنها تست شخصیتی بدهند تا شخصیت انها را آنالیز کرده و به ارزشیابی شخصیت آنها بپردازند. برای تحلیل شخصیتی دیکتاتورها چاره را آن دیدهاند که روی سخنان و مشاهدات و گزارشات نزدیکان دیکتاتورها یا خاطرات و اعمال و رفتار آنها تکیه کنند. البته این گونه گزارشها و مشاهدات نزدیکان دیکتاتورها ایده آل نیستند. اما توانستهاند اطلاعات دقیقی را از رفتار خصوصی، عواطف و نوع سلوک با خانواده و نزدیکان و نحوه اندیشیدن و جهانبینی آنها را ترسیم کنند.
سوال اساسی این است که آیا دیکتاتورها آدمهای متفاوتی از ما هستند یا اینکه از مادر دیکتاتور زاده میشوند و ژنوتیپهای متفاوتی دارند؟ و یا اینکه اساسا دیکتاتورها نیز آدمهای عادی بودهاند که در یک پروسه تاریخی و اجتماعی و روانی ساخته و پرداخته میشوند؟ آیا براساس دادههای موجود و تئوریهای ذکر شده میشود ویژگیهای مشترک دیکتاتورها را به کمک آمار و ضریب همبستگی رفتار به شکلی علمی تشخیص داد؟
برای پاسخ به این سوال کلیدی و راهگشا لازم است که به تحقیقات گسترده و چند
تن از روانشناسان دانشگاه کلرادو و نتیجهگیریهای آماری آنها در دودهه تحقیق تکیه کنیم این دو روانشناس علاقمند شدند تا روی شخصیت آدولف هیتلر و صدام حسین و کیم ایل سونگ در کره شمالی، دست به مطالعه بزنند
دکتر Segal و دکتر Coolidge
در سال ۲۲۰۰۷ توانستند اطلاعات جمعآوری شده در مورد آدولف هیتلر را با ۵ متخصص دیگر روانپزشکی و روانشناسی در میان بگذارند تا بر اساس اطلاعات گروهبندی شده، شخصیت هیتلر را با استفاده از راهنمای تشخیصی انجمن روانپزشکی آمریکا (DSM IV) تحلیل و ارزشیابی کنند
.
نتیجه این تحقیقات نشان دادند که هیتلر از یک نوع اختلال شخصیتی
(Personality Disorder) رنج میبرده است. که این اختلال شخصیتی خود شامل طیف وسیعی از خصلت های روانی زیر است پارا نویا، ضد اجتماعی، خود شیفتگی، سادیستی، انزواطلبی و گرایشهای اسکیزو تایپال(گرایش به بیماری اسکیزوفرنیا).
این دو روان شناس در سال ۲۰۰۷ دست به جمعآوری اطلاعات در مورد شخصیت صدام حسین زدند و از ۱۱ نفر از نزدیکان و محرم اسرار صدام حسین که بین ۲۰ تا ۲۲ سال از نزدیک با صدام حسین زیسته بودند، مصاحبه کردند. جمعبندی و طبقهبندی اطلاعات را با استفاده از معیارهای تشخیصی (انجمن روانپزشکان آمریکا)، پروفایل جالبی از شخصیت او ارایه دادند که بسیار شبیه به پرو فایل شخصیتی آدولف هیتلر بود. با این تفاوت که نمرات خصلت سادیستی در صدام حسین بیشتر از آدولف هیتلر بود. جالب اینکه شخصیت این دو دیکتاتور در مورد ۵ ویژگی شخصیتی، ضریب همبستگی (Correlation Coefficient) هفتاد و نه صدم (۷۹ /۰) بدست داد که قابل تامل است ومشابهت بالایی را نشان میدهد.
این دو پژوهشگر در سال ۲۰۰۹ تصمیم گرفتند تا بر روی شخصیت کیم ایل سونگ رهبر متوفی کره شمالی نیز به تحقیق و بررسی بپردازند. برای مطالعه و گردآوری اطلاعات دقیقتر با دپارتمان روانشناسی دانشگاه کره جنوبی طرح مشترکی را برای این منظور به اجرا گذاشتند و از این طریق توانستند اطلاعات مفیدی از زندگی خصوصی رهبر کره شمالی، بدست بیاورند. جمع بندی دقیق اطلاعات بدست آمده و تجزیه و تحلیل آنها نشان داد که کیم ایل سونگ نیز مثل هیتلر و صدام حسین ویژگیهای شخصیتی بسیار مشابهی داشته است. او نیز از اختلال شخصیتی مشابهای رنج میبرده است. جالب این بود که کیم ایل سونگ از آسیای شرقی با صدام حسین از خاور میانه با دو فرهنگ متفاوت و دو مذهب متفاوت، ویژگیهای شخصیتی بسیار مشابهای از خود نشان دادهاند. گرچه در یکی از خصلتها تشابهات بیشتر بود ولی در دیگری کمتر.
برای مثال: ضریب همبستگی آماری ویژگیهای ششگانه این دو ۶۷ /۰ را نشان داد که از نظر همبستگی بسیار معنی دار است. ضریب همبستگی خصلت سادیستی بین این دو بسیار بسیار مشابه بودندو رقم ۸۹ /۰ را نشان دادند که بسیار در خور تامل است.
این دو روان شناس، با این مطالعات دراز مدت بالاخره توانستند پروفایل عمومی شخصیت دیکتاتورها را در ۶ مورد کلی باهم جمع بندی کنند که این ۶
فاکتورمشابه را
six big traits نام نهادهاند که بدین قرارند.
خصلت پارانویا paranoid
که با بدبینی و سوءظن دائمی به اطرافیان مشخص
میشود. دیکتاتورها معمولا نسبت به همه به خصوص به نزدیکان و یاران خود ظنین و بدگمان میشوند و احساس میکنند که آنها در سر نقشه نابود کردن او را دارند. لذا بر اساس ترس و بدبینی و بد گمانی خود سعی میکنند که آنها را خانهنشین، زندانی و یا سر به نیست کنند. دکتر
Keltner از دانشگاه معتبر برکلی در کالیفرنیا که سرپرست یک پروژه تحقیقی در همین زمینه بود میگوید «قذافی و استالین از این جهت خیلی مشابه هم بودند. قذافی، صدها بلکه هزارها تن از افسران عالی رتبه و مامورین اطلاعاتی نخبه را فراخواند و همگی را سر به نیست کرد چرا که گمان میکرد همگی بر علیه او و کشورش و نظام توطئه میکنند. تاریخ پادشاهان و امیران ایران و سرگذشت رهبران جهان مملو از این گونه بد گمانیها و سر به نیست کردن افراد نزدیک و حتی برادران و یا پسران و دامادهاست. (داستان صدام حسین و اعدام دامادش، کیم ایل سونگ و اعدام عمویش، داستان آیتاله خمینی و خانهنشین کردن آیتاله منتظری و داستان آیتاله خامنهای و میرحسین موسوی، و قتل های زنجیره ای وترورهای مخالفین داهل وخارج کشور وحتی نعدادی از سرداران سپاه
فقط نمونههایی از این تراژدیها هستند.
خصلت ضد اجتماعی anti social
که با ویرانگری و رفتار ضد اجتماعی و غیراجتماعی تعریف میشود. دیکتاتورها تنهای تنهایند. از معاشرت با دیگران و ارتباط اجتماعی لذت نمیبرند. زندگی شخصی آنها بسیار مرموز و پر راز و رمز است. به کشورهای دیگر مسافرت نمیکنند مگر این که مجبور شوند. به مصاحبه رادیویی و تلویزیونی تن در نمیدهند و اجتماع را در حدی نمیبینند که پاسخگو باشند. اگر در مراسمی هم حضور پیدا کنند بالا مینشینند، دستور میدهند، فتوا صادر میکنند و بلا فاصله صحنه را ترک میکنند. حاضر به جوابگویی نیستند. قدرت لایزال و بیقید و شرط برای رهبر سپر دفاعی میسازد. بنابراین احتیاج او به مکانیزمهای دفاعی در برابر استرس کم میشود. لذا تصمیمهای ضد اجتماعی برای رهبر هزینه کمتری دارد. همین است که بیمحابا عمل میکند. آدم میکشد. حکومت بر میگزیند و بدون نگرانی، به این و آن سیلی میزند. دیکتاتورها شجاعتر نیستند بلکه ناآگاه ترند. ناآگاهی به تراژدی غمانگیزی که برایشان اتفاق خواهد افتاد. سرنوشت غمانگیز صدام حسین و بیرون کشیده شدن او از سوراخ، بررسی موهای شپش زده او توسط یک سرباز آمریکاییها فراموش نشده است. (آیت اله خامنهای رهبر مادام العمر ایران در تمام دوران ولایت فقیهی خود، حتی یکبار به یک کشور خارجی مسافرت نکرده است و حتی یک بار در جمع خبرنگاران حاضر نشده که به سوالات آنها جواب بدهد.)
۳. خصلت خود شیفتگی یا narcissistic که با خود راضی بودن و عاشق خود
بودن مشخص میشود. دیکتاتورها خود را تافته جدا بافته میدانند. سخت عاشق و شیدای خود هستند. خود را عقل کل و حلال مشکلات جهان میدانند در تمام علوم عقلی و نقلی و تخصصها و فلسفهها خود را صاحبنظر میدانند. غیر از خود کسی را قبول ندارند. کرامت و بصیرت انسانها در میزان نزدیکی و گوش به فرمان بودن آنهاست. و از این بابت است که سخت به انتقاد حساساند و کوچکترین انتقادی را با زندان و شکنجه و اعدام جواب میدهند و خم هم بر ابرو نمیآورند و یک لحظه هم احساس پشیمانی ندارند. چون غیر از خود کسی را یا نظر دیگری را بر نمیتابند. (شاه اسماعیل پس از سرکوب شیبک خان ازبک و دستگیری او، به آدم خواران دربار خود (چگینها) دستور داد تا شیبک خان را حضورا قطعه قطعه کنند و گوشتش را بخورند.)
۴. یکی دیگر از این خصلتهای ششگانه، دیگرآزاری یا رفتار sadistic
است که همراه است با لذت بردن از آزار دیگران. نوع لذت بردن دیکتاتورها از زندگی غیر عادی است. آنها توانایی دیدن شادی دیگران را ندارند. توانایی احساس همدردی را از دست دادهاند و برعکس از آزار دیگران لذت میبرند و هرچه میدان تعرض و آزار دیگران گسترده تر، بهتر. اشتهای وصفناپذیر به قدرت با احساس سیری ناپذیر از آزار، شکنجه، محرومیت، زندان، تجاوز و اعدام دیگران به آنها آرامش میدهد. به این دلیل است که ترس را در جامعه گسترش میدهند چون صدای هر منتقد و مخالفی را سرکوب کردهاند، فکر میکنند توده مردم، هنوز ۹۹ درصد عاشق او هستند و حاضرند برای او جانشان را بدهند. فقط آنهایی نزدیکترند که از خود هویتی ندارند و مطیع وگوش بهفرمان و فدایی رهبر هستند. (آقا محمدخان دستور داد تا لطفعلی خان زند را بیاورند و در حضور خود، مریدانش به او تجاوز کردند.)
۵. خصلت گوشهگیری و انزوا یا Schizoid که با با انزواطلبی و گرایش به تنها
بودن و گوشهگیری تعریف میشود. دیکتا تورها معمولا از جمع گریزان هستند. ماهها و گاهی سالها طول میکشد تا تا به مناسبتهایی آفتابی شوند. وقتی هم که در جمع حضور پیدا میکنند مثل رباطهای بدون عاطفه و احساس ظاهر میشوند چهرهشان عبوس و بیتفاوت و بدون هیچ هیجان و نشاط است. کمتر به مردم و شنوندگان خود نگاه میکنند و معمولا به یک نقطه خیره میشوند و گاهی فقط دستها را بالا میبرند و مثلا به ابراز احساسات پیروان خود واکنش نشان میدهند. (یک نگاه ساده به سخنرانیهای هیتلر، صدام حسین و آیتاله خمینی،وحامنه ای منزوی بودن و تنهایی این رهبران را بر ملا میکند.)
۶. خصلت اسکیزو تایپال
که با آمادگی برای ابتلا به بیماری
اسکیزوفرنیا و شکاف در شخصیت مشخص میشود. بیماری اسکیزوفرنیا یکی از صعبالعلاج ترین بیماریهای روانی است. این بیماران دچار شکاف و پارگی شخصیت هستند. دیکتاتورها معمولا دو آدم مجزا هستند یعنی قبل از این که به قدرت فردی برسند مثل مردم عادی هستند ولی بعد از این که به قدرت میرسند شخصیت دیگری هستند که هیچ شباهتی به شخص اول ندارند. مطالعه زندگی رابرت موگابه و آیتاله خامنهای به درستی این دو گانگی را به خوبی نشان میدهند. ارتباط دیکتاتورها با واقعیتها گسسته میشود. دچار اختلال در تفکر، هذیان و توهم هستند. دیکتاتورها بیمار اسکیزو فرنیک نیستند ولی نشانههای شخصیت اسکیزویید را از خود نشان میدهند. چون آنها افکار خودشان را واقعیت میپندارند و نسبت به قدرت و توانایی خودشان دچار نوعی توهم هستند. (قذافی تا روزهای آخر، تظاهرات مردم به جان آمده را خارجیهای دشمن، قلمداد میکرد که به کشورش رخنه کردهاند. او فکر میکرد که ۹۰ درصد مردم لیبی عاشق او هستند و او را رهبر انقلاب میدانند و حاضرند تا برای او کشته شوند
در جدول زیر خصلتهای پایای شخصیتی ۳ تن از دیکتاتورهای قرن حاضر با هم مقایسه شدهاند که برای پژوهشگران علوم رفتاری و روانشناسی بسیار قابل اهمیت و مطالعه است و میتواند چهار چوبی باشد برای مطالعه شخصیتهای دیگری چون قذافی، آیتاله خمینی، خامنهای، رابرت موگابه، استالین، حسنی مبارک و حتی احمدینژاد
دوستان همیشه همراه بخش دوم این مبحث یعنی روانشناسی دیکتاتور را در برنامه اینده به بحث واشتراک خواهیم گذاشت تا درودی دیگر بدرود