شنوندگان محترم و عزیزان همیشه همراه درود عرض ادب بنده را در این روزهای زیبای بارانی در شهر همیشه سبز گوتنبرگ پذیرا باشید با توجه به بیانیه شجاعانه وازادیخواهانه ۱۴ تن از زنان پیشگام ومبارز در داخل ایران مبنی بر انحلال نظام جمهوری اسلامی وحرکت به سوی نظامی سکولار دمکرات قصد دارم در چندین برنامه متوالی بر جنبش ازادیخواهانه ی زنان ایران ناکید نموده و منابع ومطالبی را با شما عزیزان به ویژه زنان مبارز داخل ایران به اشتراک بگذارم… با من سارا باشید در این سری برنامه ها….
جنبش زنان در ایران به جنبش اجتماعی زنان ایرانی در دورههای مختلف، برای به دست آوردن حقوق زنان و تلاش آنان برای از بین بردن موقعیت فرودست زنان گفته میشود. نمونه این پدیده در سالهای ۱۲۸۹ تا ۱۳۱۱ دیده میشود
جنبشهای اجتماعی توسط گروهی ناراضی از وضع موجود شکل میگیرد که نظم اجتماعی موجود را به چالش میکشند و قصد تغییر یا اصلاح آن را دارند. فعالیت آنان مداوم و پیوسته است (برخلاف شورش و کودتا) و در ابتدای کار با مخالفت عمومی روبرو میشوند، این مخالفت ممکن از سوی دولتِ حاکم باشد یا از سوی نهادهای مخالف دیگر. فعالیتهای جنبش از مقداری سازماندهی و شبه ساختار برخوردار است و همه گروههای فعال درک مشترکی از هدفها و ایدهآلهای جنبش دارند. علاوه بر مخالفتهای سنتگرایان، دولتمردان ایرانی در تمام دورههای تاریخی نیز همانند بسیاری از کشورهای جهان سوم همواره این جنبشها را صرف نظر از انگیزه آنها، خطری علیه حکومت و قدرت خویش تلقی میکردند
سالهای ۱۲۸۹ تا ۱۳۲۰ در دوره جنبش مشروطه انجمنهای سری و نیمهسری زیادی در ایران به وجود آمدند. در این دوران انجمنهای زنان نیز بهطور مخفیانه شکل گرفتند که در جنبش مشروطه شرکت میکردند و بعدها، در سالهای پس از تشکیل مجلس و جنگ جهانی دوم سازمانهایی تأسیس شدند که به حقوق زنان میپرداختند. از فعالیتهای حقوقی زنان در سالهای مشروطیت اطلاعات زیادی در دست نیست زیرا در آن دوره هم فعالیت سازمانهای زنان آمیخته به مبارزات ملیگرایانه بود و هم بیشتر انجمنها مخفیانه عمل میکردند. اما آزادی بیان نسبی و فضای سیاسی ایران در سالهای پس از جنگ و تغییرات بینالمللی در حقوق زنان (جنبشهای حق رای زنان در آمریکا و انگلستان، پیروزی کمونیستها در شوروی و مواضع مارکس و لنین دربارهٔ زنان، جنبشهای زنان در مصر و سایر کشورهای خاورمیانه) را میتوان از عوامل فعالیتهای فمینیستی در سالهای بعد دانست، در سالهای بعد از انقلاب مشروطه و جنگ جهانی اول انجمنهای مستقل و فمینیستی با هدف حقوق زنان بهطور مستقل تأسیس شدند که بیشتر به تأسیس مدرسههای دخترانه و انتشار نشریههای زنان میپرداختند. در سال ۱۲۸۹ نخستین نشریه زنان منتشر شد و در سال ۱۳۱۱ آخرین سازمان مستقل زنان منحل گشت. این سازمانها و انجمنها توسط فعالان حقوق زنان که بیشتر از طبقه متوسط رو به بالای تهران و شهرهای بزرگ (مانند اصفهان، رشت و شیراز) بودند و اغلب در زمان خود تحصیلکرده محسوب میشدند تأسیس شدند. همه این سازمانها در دهه ۱۳۰۰ تعطیل شدند که آخرین آنها در سال ۱۳۱۱ به دلایل نامشخصی بسته شد.
از میان سازمانهای زنان میتوان به انجمن حریت نسوان، مجمع انقلابی نسوان، جمعیت پیک سعادت نسوان، جمعیت نسوان وطنخواه اشاره کرد از میان نشریات این دوره میتوان به دانش (سردبیر: خانم دکتر کحال)، شکوفه (مریم عمید)، زبان زنان (صدیقه دولتآبادی)، پیک سعادت نسوان (روشنک نوعدوست)، نامه بانوان (شهناز آزاد)، عالم نسوان (ارگان فارغالتحصیلان عالی مدرسه دخترانه آمریکایی)، جهان زنان (فخرآفاق پارسا)، پیک سعادت نسوان، نسوان وطنخواه (محترم اسکندری)، دختران ایران (زندخت شیرازی) اشاره کرد. این نشریهها در دوره بسته شدن نشریات مستقل و منتقد در سلطنت رضا شاه تعطیل شدند از مدرسه سازان میتوان به صدیقه دولتآبادی، شمسالملوک جواهر کلام، بیبی وزیرف، طوبی آزموده، درهالمعالی، ماهرخ گوهرشناس، صفیه یزدی، بیبی خانم استرآبادی و روشنک نوعدوست اشاره کرد که برای تأسیس و حفظ مدرسههای دخترانه خود با مخالفتهای بسیاری از سوی سنتگرایان مواجه بودندو به همین دلیل تأسیس مدرسه دخترانه کاری انقلابی بود.
پس از این دوره سازمانهای زنان مستقل حذف شده و سازمانهایی وابسته به دولت یا حزبهای سیاسی تشکیل شدند مانند کانون بانوان که انجمنی بسیار میانهرو و خیریه زیر نظر رضا شاه بود، سازمان زنان ایران زیر نظر محمدرضا شاه، تشکیلات زنان ایران در حزب توده با نشریه بیداری ما. در دهه ۱۳۲۰ خورشیدی سازمانهای سکولاری همچون انجمن باهماد آزادگان، خواستار حقوق بیشتری، از جمله «کشف حجاب و حق طلاق» برای زنان ایرانی بودند سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۱ را میتوان سالهای تجدید حیات محدود و کنترل شده جنبش زنان دانست که سازمانهای مستقلتر اما پراکندهای همچون حزب زنان و جمعیت زنان (با روزنامه زن امروز) تشکیل شدند. این سازمانها بر خلاف دهه ۱۳۰۰ چندان همگرا نبودند. اشاره مختصری به هماهنگی فعالیتهای حزب زنان و جمعیت زنان در سال ۱۳۲۲ شدهاست و در سال ۱۳۳۱ بیانیهای از «ائتلاف سازمانهای زنان» برای تقاضای حقوق سیاسی و اقتصادی دیده میشود. این تجدید حیات محدود در سالهای حکومت محمدرضاشاه از بین رفت و تمام فعالیتهای حقوقی زنان در کنترل دولت قرار گرفت و از دهه ۱۳۳۰ متمرکزسازی شد و در نهایت تحت سازمان زنان ایران درآمد و از حالت جنبش اجتماعی خارج شد.
پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران وضعیت زنان تعییر کرد و برخی از حقوقی که زنان در دوره شاه به دست آورده بودند لغو شد مانند قانون خانواده و حق سقط جنین، و اختیار در حجاب.
مدت کوتاهی پس از انقلاب شایعه اجباری شدن حجاب شنیده شد ولی این شایعه از سوی حکومت تکذیب شد تا اینکه بالاخره در اسفند ۱۳۵۷ رسماً ابلاغ شد. گروههای مختلف زنان در تظاهرات ۱۷ اسفند ۱۳۵۷ علیه اجباری شدن حجاب تجمعی چند روزه داشتند. این تجمع نه برای به دست آوردن حقوق بیشتر بلکه برای حفظ حقوق موجود بود. این اعتراضها با مخالفت حکومت روبهرو شد و حتی گروههای سیاسی چپ و راست نیز آن را نادیده گرفتند و غیرضروری شمردند
در دهههای بعد جنبش زنان ایران شکل منظمتری به خود گرفت. از کارزارهای فعال این دوره میتوان تشکیل هماندیشی زنان، کمپین یک میلیون امضاء، کمپین قانون بیسنگسار را نام برد
شنوندگان محترم به پایان برنامه اول در خصوص جنبش زنان ایران که خوانش کلیاتی در این خصوص بود پرداختیم از برنامه های اتی از جنبش عدالتخواهی و حق طلبی زنان ایران از قبل از مشروطه تا به حال تاریخی سراسر مبارزه را با شما به اشتراک خواهم گذاشت تا درودی دیگر در اغوش مهریزدان پاک