با عرض ادب واحترام خدمت شما عزیزان همیشه همراه رادیو فرهنگ با برنامه ای دیگر از سری برنامه های گام به گام با گفتمان سیاسی روز ایران در خدمت شما هستیم بی تردید همه شما عزیزان بارها وبارها واژه تمامیت خواهی واقتدار گرایی شنیده اید خصوصا اینکه این دو عبارت اغلب در کنار حکومت جمهوری اسلامی ایران به عنوان صفت ومشخصه ای بارز آورده می شود امروز ودر این برنامه قصد داریم با مفاهیم ومبانی در برگیرنده این دوواژه یعنی تمامیت خواهی واقتدار گرایی در خدمت شما عزیزان باشیمبا من سارا باشید در دقایق پیش رو اقتدارگرایی به رفتار گونهای از نهادها، سازمانهای اجتماعی گفته میشود که فرمانبرداری از اقتدار و ادارات کارگزار آن، ویژگی ممتازش به شمار میرود. این مفهوم معمولا مخالف فردگرایی و دموکراسی است و در علم سیاست دولت اقتدارگرا دولتی است که در آن اقتدار سیاسی در گروه کوچکی از سیاستمداران متمرکز شدهاست. این مفهوم اغلب در .مقابل فردگرایی، دموکراسی و آزادیخواهی قرار میگیرد
ویژگیهای اقتدارگرایی
ویژگی ممیز اقتدارگرایی قدرت به شدت متمرکز است که با سرکوب سیاسی و طرد مخالفان بالقوه تثبیت میشود. این قدرت از احزاب سیاسی و تشکیلات تودهای برای بسیج مردم در جهت اهداف رژیم استفاده میکند. اقتدارگرایی بر قانون حاکمیت تأکید دارد و نه حاکمیت قانون، این شکل از حکومت اغلب دارای سازوکارهای انتخاباتی است، تصمیم های سیاسی از سوی گروهی برگزیده از مقامات و در پشت درهای بسته گرفته میشود، نوعی بروکراسی که گاه مستقل از قوانین عمل میکند، که به خوبی بر مقامات منتخب نظارت ندارد و در رسیدگی به دغدغههای حوزههای انتخاباتی که قرار است نماینده آن باشند، شکست میخورند. در اقتدارگرایی تمایل به اعمال غیررسمی و غیرچارچوب مند قدرت سیاسی نیز به چشم میخورد، رهبریای «خودخوانده که حتی اگر منتخب هم باشد با انتخاب آزاد شهروندان از میان رقبای انتخاباتی قابل جایگزینی نیست» محرومیت
مستبدانه شهروندان از آزادیهای مدنی و تح ّمل اندک مخالفتهای معنادار نیز در این نوع حکومت مشهود است. در حالی که ثبات سیاسی بهوسیله کنترل بر نیروهای مسلّح و حمایت از آنها تأمین میشود، انواع کنترلهای اجتماعی نیز برای خفه کردن جامعه مدنی به کار میرود، بروکراسیای از سوی رژیم ترتیب داده میشود و وفاداری به نظام را از طریق ابزارهای مختلف جامعه پذیری و تلقین تأمین میکند.
ویژگی بارز اقتدارگرایی «تص ّدیگری سیاسی نامحدود» رهبر یا حزب حاکم (اغلب در دولتهای تکحزبی) یا قدرتهای دیگر است. تحول از نظامی اقتدارگرا به اشکال دموکراتیکتر دولت دموکراتیزاسیون خوانده .میشود
تمام ّیتخواهی، یا توتالیتاریسم به فرانسوی اصطلاحی است در علوم سیاسی و توصیفگر نوعی از حکومت است که معمولا دارای این شش ویژگی است: یک ایدئولوژی کلّی، یک سیستم تکحزبی متع ّهد به آن ایدئولوژی کلّی که معمولا توسط یک نفر رهبری میشود، دارای پلیس مخفی گسترده، انحصار در سلاحهای مورد استفاده، انحصار وسایل ارتباط جمعی، انحصار اقتصادی که ممکن است لزوماا و بهطور مستقیم تو ّسط حزب صورت نگیرد.
این نوع حکومتی به نوبه خود به گونه های مختلفی تقسیم میشود که از جمله میتوان به خودکامگی، استبداد، جبار ّیت، حکومت مطلقه، یکّه سالری و … اشاره نمود. نمونه هایی چون نازیسم، فاشیسم، مائوئیسم، لنینیسم و جمهوری اسلامی… در حقیقت زیرگونه های اینگونه های حکومتی است.
آلمان نازی یکی از حکومتهای تمامیتخواه مرده و معروفترین نظام تمامیتخواه تاریخ بشر محسوب میشود ، اتحاد جماهیر شوروی نیز یکی از نظامهای تمامیتخواه در کنار آلمان نازی بود و مطابق گزارش سال ۲۰۱۵ خانه آزادی و گزارشگران بدون مرز بیشتر کشورهای خارج شده از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی مانند جمهوری آذربایجان همچنان در خفقان مطبوعاتی و نبود آزادی به سر میبرند.
افتدارگرایی یا توتالیتاریانیسم نظامی سیاسی که در آن، حکومت تقریباا تمام جنبههای زندگی عمومی و خصوصی افراد را کنترل میکند. رژیمهای توتالیتر، اغلب استقرار و حفظ قدرت سیاسی را از طریق استفاده از یک ایدئولوژی فراگیر رسمی و تبلیغات فراوان حکومتی از راه رسانههایی که عمده آنها در انحصار دولت است، برقراری کیش شخصیت (مق ّدس کردن یک نفر در رأس حکومت)، محدود کردن و ممانعت از بحث آزاد و نقد حاکم ّیت، استفاده از فضای سانسور و استفاده از تاکتیکهای ایجاد رعب، محقق میسازند
در این نوع حکومتها دولت تقریبا بر تمام شئون زندگی عمومی و رفتارهای خصوصی شهروندان نظارت و کنترل دارد. به تعریف سیاستدانان برجسته، یک دولت تمام ّیتخواه میکوشد تا همه جمع ّیت زیر دست خود را برای تح ّقق بخشیدن به اهداف دولتی، بسیج کند و فعال ّیتهایی که همسو با این اهداف نباشند (مانند تشکیل ا ّتحادیههای کارگری، نهادهای مذهبی تأییدنشده از سوی دولت یا احزاب سیاسی مخالف)، تح ّمل نمیشوند.. استالین واژه تمام ّیتخواه را برای توصیف حکومتش به کار برد. حکومتهای استالین (در شوروی) ، هیتلر (در آلمان)،
پولپوت (در کامبوج) و موسولینی (در ایتالیا) از مهمترین نمونههای .تمامیتخواهی هستند ،علایم تشخیص یک حکومت توتالیتر تمامیت خواه بسته شدن روزنامههای منتقد حکومت وجود سانسور شدید در تمام ابعاد، از جمله ا ّطلاعات، رسانه ها، اینترنت، مطبوعات و کتب زندانی شدن افرادی که از حکومت انتقاد میکنند
پناهندگان سیاسی فراوان در کشورهای دیگر.
اقتصاد بسته دولت مدار وجود رهبری مقتدر و اغلب کاریزماتیک در رأس حکومت شخصیت پرستی کیش شخصیت وجود ایدئولوژی فراگیر رسمی و حکومتی که همه چیز با آن سنجیده میشود سرکوب شدن حقوق اقلیتهای سیاسی، مذهبی و قومی
قرار داشتن انحصار رسانههای فراگیر، از جمله رادیو و تلویزیون، در اختیار دولت و نبود رادیو و تلویزیون خصوصی دولتی بودن تمام نظامهای ارتباطی، از جمله ُپست، تلفن و اینترنت مقدسشماری آرمانهای رسمی حاکمیت برخورد سختگیرانه و بیرحمانه با مخالفان حکومت محدود شدن آزادیهای فردی، به ویژه، آزادی بیان
به عبارت دیگرتمامیتخواهی صورتی تشدید شده از اقتدارگرایی است. نخستین تفاوت اقتدارگرایی با توتالیتاریانیسم در آن است که در رژیمهای اقتدارگرا :نهادهای اجتماعی و اقتصادی تحت کنترل دولت نیستند دیکتاتورهای تمامیتخواه به خلاف برادران اقتدارگرای بیتفاوت و اغلب نامحبوبشان با ساختن آگاهانه تصویری پیامبرگونه، وابستگی متقابل شبه دموکراتیک، عوامفریبانه، افسونزده و کاریزماتیکی را میان خود و .پیروانشان ایجاد میکنند
مفاهیم ملازم با نقشها اقتدارگرایان و تمامیتخواهان را از یکدیگر متمایز میکند؛ اقتدارگرایان خود را موجودیتی فردی میبینند که قابلیت بالیی برای کنترل و حفظ وضع موجود دارد. ا ّما دریافت تمامیتخواهان از خودشان بهطور عمده غایت شناسانه است. فرد مستبد بیش از آنکه خود را یک شخص بداند، .دارنده نقشی ضروری در هدایت و تغییر جهان میداند در نتیجه استفاده از قدرت برای بزرگ نشان دادن خود، در میان اقتدارگرایان بیش از تمامیتخواهان مشهود است. اقتدارگرایان از آن رو که تمایل چندانی به ایدئولوژی ندارند، حاکمیت خود را با تلفیقی از القای ترس و اعطای پاداش به ع ّمال وفادار خویش پشتیبانی میکنند و به این ترتیب نوعی از کلپتوکراسی (دزدسالری) را به وجود میآورند
بر مبنای این مقایسه میتوان گفت که نظامهای اقتدارگرا به دلیل نداشتن ایدئولوژی هدایتگر، تح ّمل وجود گونهای از تکثرگرایی، نداشتن قدرت برای بسیج ک ّل جمعیت کشور برای تح ّقق اهداف ملّی و اعمال قدرت در محدوده نسبتاا .مشخص، فضای بیشتری برای زندگی خصوصی بر جا میگذارند
سخن اخر با توجه به ویژگی های حکومت های اقتدارگرا وتمامیت خواه در می یابیم که حکومت جمهوری اسلامی ملغمه ای اشفته از تمامیت خواهی واقتدارگرایی مستبدانه ای است که قریب به جهل سال است که ملت شریف ونجیب ایران را به گروگان گرفته است……وبی شرمانه نیز بر حقانیت خویش پافشاری می کند ودر میان این شانه های خسته مردم است که زیربار براورده شدن هزار خواسته منطقی ونیازهای حقوق اولیه انسانی اشان استخوان خرد می کند…..
دوستان وشنوندگان محترم رادیو فرهنگ این برنامه ادامه دارد در هفته اتی شنونده موضوع اقتدارگرایی ودمکراسی جمع نقیضین خواهید بود
تا گفتاروشنیداری تازه در پناه شادی های ناب