درود وعرض ادب بنده وسایر همکارانمان را در رادیو فرهنگ پذیرا باشید َعوامگرایی یا پوپولیسم واژه ا ی است فرانسوی که نباید با عوام فریبی اشتباه گردد اگرچه که، سیاستمداران همواره بادرجاتی از عوامفریبی وعوام گرایی این دومفهوم کاملا متفاوت رادرهم امیخته واز جهل مردم واحساسات انها سو استفاده کرده وفرصت اندیشیدن را از مردم گرفته اند، اگر برای شما شنونده عزیز هم این واژه نامفهوم می نماید همراه ما باشید در برنامه ی امروز ودر دوبرنامه آتی دربرنامه گام به گام با گفتمان سیاسی روز ایران به اختصار در خصوص این دو واژه وتفاوت معنایی آن ونیز انچه امروزه با بهره گیری از این دومفهوم پس از گذار از چهل سال حکومت پوپولیست مذهبی وسیاسی بر مردم ما امده را شرح خواهیم داد با من سارا باشید در این برنامه
در مفهوم پوپولیسم آموزه و روشی سیاسی است در طرفداری کردن یا طرفداری نشان دادن از حقوق و علایق مردم عامه در برابر گروه نخبه. در قرن بیستم بیشتر جنبشهای «عامهگرا» با جنبشهای آمریکای لاتین و هند شناخته میشد اما از دهه ۱۹۸۰ به بعد این جنبشها در کشورهای کانادا، ایتالیا، هلند، اسکاندیناوی و ایالات متحده نیز درجاتی از موفقیت را بهدست آوردهاست ، پوپولیسم به معنی حکومت توده وار، یا مردم باور است که ریشه این نوع تفکر . در میان روشنفکران روسیه پدید آمد. اندیشه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که در قالب «پوپولیسم» شناخته می شوند، بسیار متفاوت بوده و در هر جامعه .و کشوری شکل خاص خود را دارد
بزرگداشت مفهوم مردم (یا توده) تا حد مفهومی مقدس، و باور به اینکه هدفهای سیاسی را میباید به خواست و نیروی مردم جدا از حزبها و نهادهای موجود پیش برد. عوامگرایی خواست مردم را عین حق و اخلاق میداند و بر آن است که میباید میان مردم و حکومت رابطه مستقیم وجود داشته باشد. هم چنین با ایمانی ساده فضایل مردم را در برابر منش فاسد طبقه حاکم یا هر گروهی که موقعیت سیاسی و منزلت اجتماعی برتر داشته باشد قرار میدهد و میستاید. یکی از ویژگیهای عوامگرایی یافتن «توطئه های ضد مردمی» در هر جاست و این برداشت معمولا به دشمنی های نژادی و قومی دامن میزند
ریشه ی نظریه عوامگرایی فلسفی بر آرای هربرت شیلر و بر این فرض اولیه مبتنی است که عامه مردم را افرادی ناآگاه، منفعل و ضعیف میپندارد. تاریخچه آن را به اواسط سده نوزدهم و به جنبشهای مختلفی که در سرزمینهایی مثل شوروی سابق به وقوع پیوستهاست، میرسانند شاید در برابر عوامگرایی سیاسی اینها هیچ نباشند. ریشه عوامگرایی در میان روشنفکران تندرو روسیه در دهه ۱۸۶۰ با ظهور نارودنیکها (مردمباوران) پدید آمد. نارودنیکها بر آن بودند که روسیه بی آنکه مرحله سرمایهداری را بگذراند میتواند مستقیم به سوسیالیسم برسد و اساس آن را میتوان بر کومونهای روستایی گذاشت. در دهه ۱۸۷۰ دانشجویان نارودنیک به روستا (میان مردم) رفتند تا تخم انقلاب را بپراکنند عوامگرایان در روسیه حزب آزادی و زمین را بنیان نهادند. عوامگرایی در آغاز اشاره به این اعتقاد داشت که انقلاب کار مردم است (که در روسیه معنای آن دهقانان بود) نه اقلیت مبارز انقلابی. در پایان قرن نوزدهم مارکسیستهای روسیه که به عمل سازمانی و حزب پیشرو باور داشتند به همه روشهای انقلابی رقیبان غیر مارکسیست خود بر چسب عوامگرایانه زدند واین عنوان به .صورت تحقیر آمیز رواج یافت از ۱۹۴۵ در روش کسانی چون سناتور جوزف مک کارتی و جورج والاس میتوان اشاره کرد. ظهور چپ نو را نیز برخی با شور و شوق پیروزی جهانی عوامگرایی شمردند عوامگرایی را در جنبشهای روستایی اروپای شرقی پیش از ۱۹۳۹ و نیز در فاشیسم و نازیسم و در بسیاری ار جنبشهای آزادی بخش جهان سوم میتوان یافت
نمونهای از پوپولیسم مدرن را که میتواند مورد مطالعه قرار گیرد دگرگونیهای دو دهه جاری در دنیای سیاست ایتالیا است. هنگامی که سیلویو برلوسکونی در سال ۱۹۹۴ میلادی همراه با حزب جدیدش فورزا ایتالیا وارد مبارزههای سیاسی ایتالیا شد، برلوسکونی گونه تازهای از پوپولیسم را که بر تمرکز بر کنترل رسانههای برپا شده پدیدآورد. برلوسکونی و هم پیمانانش با به کارگیری این شیوه سه مرتبه انتخابات را بردند، در ۱۹۹۴، ۲۰۰۱، و با کمک دست راستیهای جدید مردم آزاد، در سال ۲۰۰۸؛ او توانست حدود ۱۰ سال نخست .وزیر ایتالیا باشد
و اما :پوپولیسم دارای چند ویژگی کلی به شرح زیر استجلب پشتیبانی مردم با توسل به وعدههای کلی و مبهم، و معمولا تحت کنترل رهبر فرهمند و شعارهای ضد امپریالیستی پیشبرد اهداف سیاسی، مستقل از نهادها و احزاب موجود، با فراخوانی توده
.مردم به اعمال فشار مستقیم بر حکومت بزرگداشت و تقدیس مردم یا خلق، با اعتقاد به اینکه هدفهای سیاسی باید به اراده و نیروی مردم و جدا از احزاب یا سازمانهای سیاسی پیش برود البته آیین و سنت سیاسی پوپولیستی، در هر کشوری شکل ویژهای دارد. در نهضتهای پوپولیستی، معمولاا ائتلافی آشکار یا ضمنی، میان طبقات مختلف با منافع متفاوت و گاه متعارض برقرار میشود. تداخل قشرهای گوناگون در این نهضتها، به طور عمده ناشی از عدم تشکل طبقاتی و عدم وجود مرزبندی روشن طبقاتی است. پوپولیسم دارای مشخصات عوام فریبی، تقدیس شخص رهبر فرهمند، تعصب، تکیه بر تودههای محروم، نداشتن ایدئولوژی مشخص، اصلاح طلبی، بورژوایی بودن و عناصری از ضدیت با امپریالیسم و ملیگرایی است. توسعه خواهی و پر و بال دادن به نیروهای وابسته به بازار داخلی و گاه آزادیهای سندیکایی و دموکراتیک از خصلتهای عمده دوران پوپولیسم است
همچنین پوپولیسم در مقابل خردگرایی، عقلانیت و نخبه گرایی است؛ به عبارتی زمانی که در جامعهای بخواهند درباره موضوعی تصمیم بگیرند به جای اینکه سراغ خردمندان، بزرگان فکر واندیشه و کارشناسان و افراد دارای تخصص بروند، با توجه به مزاج عمومی تصمیم میگیرند. در واقع پوپولیسم یک نوع مزاج کوتاه مدت است؛ تصمیمگیری بر اساس آنچه که امروز و احتمالا دیروز و شاید هم فردا میخواهد اتفاق بیفتد! پوپولیسم فاقد دوره زمانی است، نه با گذشته کاری دارد و نه با آینده، نه با استدلال و نه با مطالعه، بلکه نوعی عوام فریبی است در جهت راضی نگاه داشتن مردم جامعه برای مثلا سه هفته آینده! یک دوره زمانی است برای اینکه گروهی یا شخصی بتواند آنچه را که در ذهن دارد پیاده کند و مردم را در یک فضای محدود زمانی، مکانی و فلسفی محصور کند تا بتواند اهداف خود و گروه خاص خود را پیش ببرد. این مفهوم ارتباطی تنگاتنگ با دیکتاتوری آمریکای لاتین دارد؛ به طوری که در آن منطقه رهبران سیاسیاقتدارگرا برای اینکه بتوانند حمایت مردم را در دوره کوتاهی داشته باشند به پوپولیسم روی آوردند. معمولا پوپولیسم بی ثباتی بسیاری به همراه دارد. در دوران نازیسم در آلمان و همچنین در ژاپن، این وضع را شاهد بودهایم. زمانی یک سیستم، یک شخص، یا یک گروه، فضاهای روانی جامعه را تحت انحصار خود در آورده و به قدری اغراق میکنند و مسایل را خارج از تناسب ارایه میدهند که میتوانند روح مردم را تسخیر کنند و قوه استدلالی آنان را به تعطیلی بکشانند. پوپولیسم برای دنیای پیچیده امروز جریان فکری و سیاسی بسیار خطرناکی است و میتواند مردم یک کشور را هر چند در دورهای کوتاه، راضی نگاه دارد؛ اما در واقع آینده آن کشور را تخریب میکند و موجب میشود از پیشبینی های منطقی فاصله بگیرند و وارد فضاهایی شوند که بعضا برگشت ناپذیرند.
در این برنامه تلاش شده است تا ضمن اینکه پوپولیسم به لحاظ مفهومی و نظری بیشتر مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد ذهن کنجکاو شما عزیزان را نیز به این مهم ترغیب کنیم که چگونه رژیم ملایان فاسد توانسته است قریب به چهل سال حکومت پوپولیستی سیاسی و مذهبی همچنان بر حضور ودوامش ادامه دهد ایا وقت ان نرسیده که با تاملی در خود به این مهم برسیم که اشکال در کجاست
چرا ما در فرهنگ ایرانی، یک لایه خفته و بعضا فعال پوپولیستی داریم وچرا گاهی اوقات تحت تاثیر این پوپولیسم قرار میگیریم انچه در طی دوره های .مختلف تاریخی ما را به بیراهه های واپس گرایی کشانده است
دوستان وشنوندگان همیشه همراه به پایان بخشت نخست برنامه رسیدیم با ما باشید تا برنامه اینده که به پوپولیسم در ایران خواهیم پرداخت… شاد زی مهرتان مانا