مهربانان وعزیزان شنونده ی رادیو فرهنگ درود صمیمانه ی بنده را پذیرا باشید امروز ودر ادامه سری برنامه های مربوط به جنبش حق طلبی زنان ایران پی می گیریم اخرین بخش مبارزه ی زنا ن ایرانی را در پی به دست اوردن حق رای، جهت یادآوری خدمتتان عرض می کنم که در دوران مشروطه دو محور عمده در مبارزات حق طلبانه ی زنان شامل شروع مبارزات ومخالفت ها علیه حجاب اجباری واعتراض برای به دست اوردن حق رای بود که در هفته گذشته به محور اول پرداختیم وامروز به اغاز اعتراضات برای به دست اوردن حق رای می پردازیم با من سارا باشید در ادامه ی برنامه
اعتراض برای به دست آوردن حق رأی زنان از همان زمان که مردان مشروطهخواه در مهر ۱۲۸۶، با تصویب «متمم قانون اساسی» در اولین دورهی مجلس، زنان را از حق رأی دادن و انتخاب شدن محروم کرده و آنها را در ردیف دیوانگان، مجرمان، و کودکان قرار دادند، زمزمههای اعتراض زنان به نداشتن حق رأی نیز آغاز شد. در دور اول مجلس، این اعتراضها فقط از طریق مقالات معدودی بود که زنان و مردان معترض به این بیحقیِ زنان در روزنامهها منتشر میکردند. اما در دور دوم مجلس، در سال ۱۲۹۰، این اعتراضات به صحن مجلس نیز کشیده شد، و محمدتقی وکیلالرعایا، نماینده همدان در مجلس، به صورت صریح خواستار دادن حق رأی به زنان شد. این درخواست وکیلالرعایا با مخالفت شدید اکثریت نمایندگان مجلس روبهرو شد و به جایی نرسید، اما تلاش برای به دست آوردن حق رأی برای زنان از سوی گروه اندکی از فعالان زن ادامه یافت
صدیقه دولتآبادی یکی از نخستین کسانی بود که با سخنرانی در گردهماییهای اجتماعیو نوشتن مقالاتی در نشریهی زبان زنان به محرومیت زنان از حق رأی اعتراض میکرد. او ۲۹ فروردین ۱۲۹۹ در مقالهای در این نشریه نوشت: «ما خیلی افسوس داریم که برادران ما وقتی انتخابات مجلس و انجمنهای ایالتی و ولایتی را مینوشتند، برای این که ما زنان حق رأی نداشته باشیم و شرکت نجوییم، ما را در ردیف قاتلها، مجانین، و ورشکستگان نوشتند. اگر اندکی دقت نظر میکردند، گمان میرود که تصدیق میکردند ما زنانِ بیحق، هرگز مانند آن برادرانِ باحق در انتخابات پارلمان و غیره، مستبدین و ملاکین … را برای تعالی و سعادت ملت رنجبر و کارگران و پیشرفت آزادی انتخاب نمیکردیم.»
نشریهی شکوفه نیز در جریان انتخابات سومین دورهی مجلس، و در شرایطی که زنان از هرگونه مشارکت سیاسی محروم شده بودند، با انتشار اسامی ۱۲ کاندید مورد نظر خود، از مردان خواست که به آنها رأی بدهند. این اقدام منجر به توقیف موقت این نشریه شد، اما تلاش زنان برای ورود به عرصههای سیاسی همچنان ادامه داشت. فعالان زن همچنین اخبار پیروزی زنان اروپایی و آمریکایی در به دست آوردن حق رأی را ترجمه و منتشر میکردند، و چنان که تاجالسلطنه در خاطراتش نوشته است، پیگیر اخبار موفقیتهای آنها بودند: «زنهای ایرانی … در حالتی که از دور تماشا میکنند، میشنوند، و در روزنامهها میخوانند که: زنهای حقطلب در اروپا چه قسم از حق خود دفاع کرده و حقوق خود را با چه جدیتی میطلبند. حق انتخاب میخواهند، حق دخالت در امور سیاسی و مملکتی میخواهند، و به همین قسم موفق شده، در آمریکا به کلی حق آنها اثبات شده و مجدانه مشغول کار هستند. در لندن و پاریس هم به همین قسم.»
درخواست گروهی از فمینیستهای ایرانی برای برخوردار شدن از حق رأی، همزمان با اوج جنبشهای حق رأی در آمریکا (۱۹۲۰) و انگلیس (۱۹۱۸) بود، و نه تنها در ایران بلکه در جهان نیز خواستهای مترقی و گاه رادیکال محسوب میشد. از همین رو، در شرایطی که فعالیت زنان برای خواستهای همچون آموزشِ خواندن و نوشتن به زنان به شدت سرکوب میشد، تلاش برای کسب حق رأی اولویتِ بسیاری از زنان نبود، و اعتراضاتی که منجر به کسب حق رأی برای زنان شد سالها بعد، و بر اثر تلاش نسلهای بعدیِ مدافعان حقوق زنان در ایران، تحقق پیدا کرد.
دستاوردهای زنانِ دوران مشروطه به بار نشست اگرچه جنبش زنان در دوران مشروطه به هیچکدام از خواستههایش جز عمومی کردن تحصیل زنان دست نیافت، نسل نخست فمینیستهای ایرانی توانستند با راهاندازی نشریات و انجمنهای زنان، به عنوان دو بال اصلی جنبش زنان، و همچنین طرح عمومی مطالبات برابریخواهانه، بستری برای فعالیتهای این جنبش در آینده بسازند. جنبش نحیف و کمجان زنان در دوران مشروطه همچنین با اعتراض به ساختار مردسالارانه و نابرابرِ حاکم بر جامعه و خانواده، به صراحت اعلام کرد که جایگاه فرودست زنان در ایران باید تغییر کند، و ادامهی راه را به نسلهای بعدی سپرد. چهار خواستهی اصلی رفع تبعیض جنسیتی در آموزش، قوانین خانواده، مشارکت سیاسی، و انتخاب نوع پوشش، که از سوی فمینیستهای اولیهی ایرانی مطرح شد، همچنان در صدر خواستههای زنان ایران قرار دارد؛ و اگرچه هیچکدام از آنها هنوز به طور کامل برآورده نشده، تحولات غیرقابل انکار در همین عرصهها حاصل تلاشی است که از دوران مشروطه آغاز شده است
ژانت آفاری، در انتهای فصلی که به مرور تاریخ فعالیتهای زنان در دورهی مشروطه میپردازد، بهترین توصیف از جنبش زنان در آن دوره را ارائه میکند: «انقلاب مشروطه به راستی چرخشگاهی در تاریخ زنان ایران بود. هواداران مسلمان، ارمنی، زرتشتی، بابی، ازلی، بهائی، و یهودیِ حقوق زنان همصدا شدند، در کوچه و بازار آمدند، فضای تازهای در روزنامهها به دست آوردند، و سازمانهای آموزشی و سیاسی امنی تأسیس کردند که در آنها افکار، ذخایر، و انرژی خلاق زنان جلا مییافت و معطوف به طرحهای جدید و نو میشد. به متون مذهبی که در آنها رفتار مساواتگرایانه با زنان سفارش شده بود متوسل میشدند، غیرت و خجلت مردان مشروطهخواه را بر میانگیختند، جهیزیه و ارثیهی خود را خرج میکردند، و حتی از ارتباطات خود در حرم سلطنتی بهره میگرفتند، و البته توانستند بعضی از امیدهای خود را تحقق ببخشند. با آن که مجلس در دی ۱۲۹۰ تعطیل شد، دستاوردهای زنان در دورهی کوتاه انقلاب نه تنها حفظ شد، بلکه در سالهای بعد افزایش یافت افضل وزیری و نرجس مهرانگیز ملاح، بیبیخانم استرآبادی و خانم افضل وزیری، مادر و دختری از پیشگامان معارف و حقوق زنان نخستین مدرسهای که دختران ایرانی میتوانستند در آن ثبتنام کنند یک دبستان ۴ کلاسهی پسرانه و دخترانه در ارومیه بود که در سال ۱۸۳۵ میلادی / ۱۲۱۴ خورشیدی از سوی مبلغان مذهبی آمریکایی راهاندازی شد، و فقط مختص اقلیتهای مذهبی غیرمسلمان بود؛ در اولین مدرسهی دخترانهی آمریکایی که در سال ۱۲۵۰ خورشیدی در تهران راهاندازی شد نیز دختران مسلمان اجازهی ثبتنام نداشتند.
مهربانان همیشه همراه به پایان بخش سوم و اخر از مبارزات جنبش حق طلبی زنان ایران دردوران مشروطه رسیدیم با ماباشید در هفته اینده با ادامه حنبش ومبارزات حق طلبانه ی زنان ایران پس از مشروطه تا گفتار وشنیداری دیگر در پناه ایزد منان