گام به گام با گفتمان سیاسی روز ایران از رادیو فرهنگ این هفته بخش دوم جنبش حق طلبی زنان ایران در دوران مشروطه ،اغاز مبارزه علیه حجاب اجباری، تهیه و اجرا سارا فرزاد

درود گرم وصمیمی بنده وسایر همکاران رادیو فرهنگ در این روزهای زیبا نثار قلب مهربان شما عزیزان در هر کجای این کره خاکی که شنونده برنامه ما هستید، پی می گیریم ادامه جنبش حق طلبی زنان ایران را در دوزان مشروطه واغاز اعتراضات بر علیه حجاب اجباری با من سارا باشید در این برنامه

نخستین بار در سال ۱۲۲۷ خورشیدی، طاهره قره العین،یکی از رهبران جنبش بابی، با برداشتن روبنده از صورتش در ملأ عام کشف حجاب کرد، اما در سال های پس از مشروطه بود که برخی زنان تحصیل کرده، با کنار گذاشتن روبنده و نوشتن مقالاتی در مخالفت با حجاب، فضا را برای تغییر پوشش زنان آماده می کردند. در همین دوره، زنانی همچون عصمت مستوفی آشتیانی، در اقدامی رادیکال تر در مجامع خصوصی دوستانه و خانوادگی، چادر و روسری را نیز از سر بر می داشتند. این گونه حرکت ها عمومیت نداشت و به فضای عمومی کشانده نمی شد؛ اما چنان که افسانه نجم آبادی می گوید، معاشرت زنان مسلمان و غیرمسلمان و فعالیت های سیاسی و اجتماعی مشترک آن ها یکی از عرصه هایی هرچند زنان « : بود که در آن مسئله ی حجاب به چالش کشیده می شد. او می نویسد غیرمسلمان در عرصه های عمومی از قوانین حجاب مسلمانان تبعیت می کردند، اما در خلوت حجاب نداشتند یا میزان حجاب شان بسیار کمتر بود. به طور خاص، زنان بهائی که در شبکه های خانوادگی مسلمانان رفته بودند، شروع به برقراری ارتباط و معاشرت با مردان و بیرون رفتن از منزل بدون روبنده کردند. زنانی که در دوره ی مشروطیت انجمن هایی را راه اندازی کرده بودند مورد این سوءظن قرار داشتند که تحت تأثیر زنان بابی یا بهائی قرار دارند و گرایش به کشف حجاب دارند   البته، باید توجه داشت که در نخستین سال های پس از مشروطه، فعالان زن تلاش خود را بر تأسیس و گسترش مدارس دخترانه متمرکز کرده بودند و بسیاری از آن ها به بحث حجاب، که می توانست فضا را برای آموزش دختران تنگ تر کند، یکی از اولین اتهاماتی » فحشا و بی حجابی « وارد نمی شدند. با این حال، گسترش بود که اغلب دامن گی ر مدارس دخترانه و فعالان زن می شد. بی حجابی، که در آن دوران اغلب به معنای برداشتن روبنده با حفظ روسری و چادر بود، اتهامی بود که هم جامعه ی سنتی و مذهبی آن روز به شدت به آن واکنش می داد، و هم بسیاری از مشروطه خواهان از موصوف شدن به حمایت از آن حذر می کردند . برای نمونه، وقتی در سال ۱۲۸۶ گروهی از زنان بی حجاب در تهران به خیابان زنده باد مشروطه، زنده باد آزادی، مشروطه به ما آزادی « آمدند و شعار دادند،» داده و ما باید از قیود دینی آزاد باشیم و هرطور که می خواهیم زندگی کنیم

مشروطه خواهان هرگونه ارتباطی با این زنان را انکار کرده و مدعی شدند که مستبدین و ملاهای طرفدار « هستند که از سوی » فاحشه ای « آنان زنان بدنام کردن مشروطه خواهان و متهم کردن آن ها به « برای » مشروطه ی مشروعه به خیابان آمده اند. برخی نیز اعلام کردند که زنان شعاردهنده فاحشه های » بی دینی رشوه گرفته از نظمیه ی تهران بودند. فارغ از صحت و سقم هویت منتسب شده به این زنان، چنان که منگل بیات، تاریخ پژوه، نیز تأکید می کند، جامعه ی آن زما ن آماده نبود. این اما تنها تجمع علنی در » رادیکالی « ایران برای چنین تغییرات اعتراض به حجاب نبود. کالیور رایس، در کتابی با عنوان زنان ایرانی و مسیرشان، تحصن صدها زن در مسجدی در تهران را نمونه ای از تلاش زنان برای رفع حجاب می داند. به نوشته ی او، زنان متحصن اعلام کرده بودند تا زمانی که نتوانند بدون حجاب از این مسجد خارج شوند، در هم ان جا می مانند؛ اما نهایت ا موفق به پیشبرد خواسته شان نشدند، و با همان حجابی که به مسجد وارد شده بودند از آن جا خارج شدند. این تحصن، چنان که الیز ساناساریان تخمین می زند، پس از پایان جنگ جهانی اول و در حدود سال ۱۲۹۷ بوده است

علاوه بر چنین تجمعات و اعتراضاتی که هویت دقیق سازمان دهندگان و شرکت کنندگان در آن مشخص نیست، شماری از فعالان شناخته شده ی حقوق زنان نیز از جمله مخالفان حجاب بودند، و بهای این جسارت خود را با تبعید و تهدید و توقف فعالیت هایشان پرداختند. فخرآفاق پارسا، مدیر مجله ی جهان زن، یکی از فعالانی بود که به دلیل نوشتن سرمقاله ای که بخشی از آن در رابطه با رفع حجاب بود، خانه اش مورد حمله ی اراذل و اوباش قرار گرفت و خودش از مشهد به زنان هنوز حق انتخاب لباس خود را ندارند… « تهران تبعید شد. او نوشته بود که صدیقه ». آن ها هنوز هم از حق استنشاق هوای تازه و آزادی محروم اند دولت آبادی، صاحب امتیاز نشریه ی زبان زنان، به خاطر نوشتن مقاله ای درباره ی رفع حجاب تهدید به مرگ شد، و نشریه ی نامه ی بانوان، به سردبیری شهناز آزاد، حجاب خرافه و موهومات و حصار سنت، جلوی « به خاطر انتشار این مطلب که توقیف شد » دیدگان زنان و مردان را در این کشور سد کرده است

با وجود این فشارها، شماری از فمینیست های ایرانی، که البته به نسبت جمعیت ایران و حتی به نسبت مشروطه خواهان و فعالان زن در آن دوران نیز اقلیتی ادامه » رفع حجاب « کم تعداد محسوب می شدند، همچنان به فعالیت در رابطه با جمعیت نسوان « می دادند. سخنرانی های محترم اسکندری، سازمان دهنده ی اصلی که در جلسات آن به شدت علیه حجاب سخن می گفت، و برداشتن » وطن خواه حجاب )که به احتمال زیاد منظور از آن در این جا روبنده است از سوی بعد از گلوله باران مجلس در خرداد » انجمن مخدرات وطن « دره المعالی، عضو ۱۲۸۷ نمونه هایی از این اصرار زنا ن مخالف حجاب برای رسیدن به خواسته شان است. شهناز آزاد نیز در سال ۱۳۰۲ مجمع « به همراه همسرش ابوالقاسم آزاد را به منظور تلاش برای حق نداشتن حجاب در مجامع عمومی » کشف حجاب راه اندازی کرد، اما این مجمع تعطیل شد و ابوالقاسم آزاد هم به خاطر آن به حبس و تبعید رفت حمایت از حرکت مردان متجد د مخالف حجاب از دیگر اقدامات فعالان زن بود. استقبال در هالمعالی و ندیم الملوک الدوله، مدیران مدارس دخترانه، از ایرج میرزا در هنگام بازگشت او در سال ۱۳۰۳ به تهران به دلیل اشعاری که درباره ی رفع حجاب و آزادی زنان گفته بود و اهدای گلدان و قوطی سیگار نقره به او نمونه ای از این حمایت ها است. در ادامه ی این تلاش ها بود که در اوایل دهه ی ۱۳۰۰ ، در بعضی محلات، به ویژه در شمال تهران، زنان بدون روبنده به خیابان می رفتند، و در سال ۱۳۰۴ برخی زنان حتی بدون چادر و با مانتو های بلند و گشاد در خیابان تردد می کردند. این گونه تلاش ها در دوران مشروطه منجر به ایجاد فضایی برای حضور زنان بی حجاب در اماکن عمومی نشد، اما به روشنی نشان می دهد که مخالفت با حجابی که قانون و جامعه به زنان تحمیل می کرد، یکی از خواسته های برخی فمینیست های اولیه ی ایرانی از دوران مشروطه بوده است

مهربانان همیشه همراه به پایان بخش دوم از مبارزات جنبش حق طلبی زنان ایران دردوران مشروطه رسیدیم با ماباشید در هفته اینده با ادامه حنبش ومبارزات حق طلبانه ی زنان ایران پس از مشروطه تا گفتار وشنیداری دیگر در پناه ایزد منان

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

15 − چهارده =