هوشنگ گلشیری در ۲۵ اسفندماه ۱۳۱۶ در اصفهان دیده به جهان گشود. در سال ۱۳۲۱ و در کودکی به همراه خانواده خود به آبادان رفت. گلشیری مدت اقامت در آبادن یعنی از تاریخ ۱۳۲۱ تا ۱۳۳۴ را در شکلدهی حیات فکری و احساسی خود بسیار تاثیرگذار میداند. پدر گلشیری کارگر بنا و سازندهی منارههای شرکت نفت بود و آنها مجبور بودند مدام از خانهای به خانهای دیگر میرفتند.
گلشیری اولین داستانش را در سال ۱۳۳۷زمانی که در دفتر اسناد رسمی کار میکرد نوشت. پس از گرفتن دیپلم، معلم شد و در سال ۱۳۳۸ تحصیل در رشتهُ ادبیات فارسی را در دانشگاه اصفهان آغاز کرد.
گلشیری تعدادی از داستانهای کوتاه و چند شعر خود را در شمارههای مختلف نشریه جنگ اصفهان به چاپ رساند و در سال ۱۳۴۷، این داستانها را در مجموعهُ مثل همیشه منتشر کرد. وی رمان شازده احتجاب را در سال ۱۳۴۸، و رمان کریستین و کید را در سال ۱۳۵۰ منتشر کرد.
در سال ۱۳۵۳ به تهران آمد. در تهران با بعضی از یاران قدیمی جنگ که ساکن تهران بودند و عدهای دیگر از اهل قلم جلساتی هفتگی برگزار کردند.
مجموعه داستان نمازخانهُ کوچک من (۱۳۵۴) ، و جلد اول رمان برهُ گمشدهُ راعی (۱۳۵۶) حاصل همین دوره بود
.گلشیری در بهمن ۱۳۵۸ معصوم پنجم را منتشر کرد. سال ۱۳۶۱ آغاز انتشار گاهنامهُ نقد آگاه بود. مطالب این گاهنامه را شورایی متشکل از نجف دریابندری، هوشنگ گلشیری، باقر پرهام و محسن یلفانی (بعدتر، محمدرضا باطنی) انتخاب میکردند. انتشار این نشریه تا سال ۱۳۶۳ ادامه یافت.
جبهخانه در سال ۱۳۶۲ و حدیث ماهیگیر و دیو در سال۱۳۶۳ منتشر شد. گلشیری از اواخر سال ۱۳۶۴، با همکاری با مجلهُ آدینه از اولین شمارهُ آن، و پس از آن، دنیای سخن و پذیرش مسئولیت صفحات ادبی مفید برای ده شماره دور تازهای از کار مطبوعاتی خود را آغاز کرد.
مجموعه داستان پنجگنج در سال ۱۳۶۸ (سوئد) فیلمنامهُ دوازده رخ در سال ۱۳۶۹، رمانهای در ولایت هوا در سال ۱۳۷۰ (سوئد)، آینههای دردار (امریکا و ایران) در سال ۱۳۷۱ مجموعه داستان دست تاریک، دستروشن در سال ۱۳۷۴،و در ستایش شعر سکوت (دو مقالهُ بلند در بارهُ شعر) در سال ۱۳۷۴ منتشر شد.
در کنار ادبیات و نقد معاصر، ضرورت شناخت متون کهن نیز از دلمشغولیهای گلشیری بود. او به همراه دوستانی از اهل قلم در جلساتی هفتگی، که از سال ۱۳۶۱ آغاز شد و پانزده سالی ادامه داشت، بسیاری از آثار کلاسیک فارسی را بازخوانی و بررسی کرد.
در فروردین ۱۳۷۶، اقامتی ۹ ماهه در آلمان به دعوت بنیاد هاینریش بل فرصتی شد برای به پایان رساندن رمان جننامه که تحریر آن را سیزده سال پیشتر آغاز کرده بود. در همین دوره، برای داستانخوانی و سخنرانی به شهرهای مختلف اروپا رفت و جایزهُ لیلیان هلمن/ دشیل همت را نیز دریافت کرد. در زمستان ۱۳۷۶، رمان جننامه (سوئد) و جدال نقش با نقاش انتشار یافت.
وی سردبیری ماهنامهُ ادبی کارنامه را در تابستان ۱۳۷۷ پذیرفت و نخستین شمارهُ آن را در دی ماه همین سال منتشر کرد. در این دوره جلسات بررسی شعر و داستان نیز به همت او در دفتر کارنامه برگزار میشد. یازدهمین شمارهُ کارنامه به سردبیری او پس از مرگش در خرداد ۱۳۷۹ منتشر شد.
گلشیری در سال ۱۳۷۸ جایزهُ صلح اریش ماریا رمارک را در مراسمی در شهر ازنابروک آلمان دریافت کرد.
در مهر ماه همین سال در آخرین سفرش در نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت شرکت کرد. سپس برای سخنرانی و داستانخوانی به انگلستان رفت. مجموعهُ مقالات باغ در باغ در پاییز ۱۳۷۸ منتشر شد.
هوشنگ گلشیری به دنبال یک دورهُ طولانی بیماری، که نخستین نشانههای آن از پاییز سال ۱۳۷۸ شروع شده بود، در ۱۶ خرداد ۷۹ در بیمارستان ایرانمهر تهران در گذشت و در امامزاده طاهر در مهرشهر کرج به خاک سپرده شد.