به گزارش هرانا، آرش صادقی، زندانی سیاسی در زندان رجایی شهر کرج نامهای سرگشاده در خصوص جدال علم و ایدئولوژی در مواجه با ویروس کرونا و تعلل مسئولان کشور در اجرای طرح قرنطینه شهر قم و کنترل این بیماری نوشته است. آقای صادقی با اشاره به سخنان مسئولان و تصمیمات اشتباه آنان مبنی بر ادامه پروازها به کشور چین، برگزاری انتخابات مجلس و راهپیمایی ۲۲ بهمن مسئولیت شیوع این ویروس و در خطر بودن جان مردم را مقامات مسئول دانسته است.
با وجود گزارشات مردمی از ورود ویروس کرونا به کشور و تکذیب مکرر مسئولان سرانجام در تاریخ ۳۰ بهمن ماه مقامهای وزارت بهداشت از فوت دو بیمار در قم بر اثر ابتلا به این ویروس خبر دادند. بسیاری دلیل افزایش آمار مرگ و میر بالا و ورود این بیماری به کشور را ادامه پروازهای مستقیم به چین، به عنوان اولین کشور منبع این بیماری و در اوج بحران و همچنین عدم قرنطینه شهر قم میدانند. هم اکنون مبتلایان به این ویروس تقریبا در تمام کشور مشاهده میشوند.
آرش صادقی طی نامهای به مساله گسترش ویروس کرونا در کشور و معرفی مسببین وضعیت موجود پرداخته است.
آقای صادقی در بخضی از این نامه مینویسد: “عامل شیوع کرونا در ایران سکوت مقامات برای هر چه باشکوه برگزار کردن انتخابات و راهپیمایی ۲۲ بهمن و تعطیل نکردن اماکن مذهبی شهر قم به عنوان مرکز انتشار این بیماری بود. در حقیقت ریشه فاجعه کرونا را این بار به شکل نمادینی میشود در جمهوریت نظام یعنی انتخابات و اسلامیت نظام یعنی حوزه دید. راهپیمایی ۲۲ بهمن و انتخابات دوم اسفند، بهانهای بود تا تمامی اطلاعات مربوط ورود ویروس کرونا به ایران و شیوع آن در ایران پنهان بماند”.
متن کامل این نامه که عینا در ادامه میآید:
بعد از سرکوب خونین اعتراضات آبان ماه و سقوط هواپیمای اوکراینی توسط پدافند سپاه پاسداران، در فقره بیماری کرونا هم یکی از بحران هایی که جامعه ایران با آن روبرو بود، پنهانکاری و آمارهای دروغین مسئولان بود که بر ابعاد بحران افزود. در ادبیات حاکمان جمهوری اسلامی همواره یک دشمن فرضی وجود دارد تا در تمامی بحرانها (به جای پذیرش مسئولیت و پیشگیری) تقصیرها و قصورها به توطئه آن دشمن نسبت داده شود. آخرین مورد بحث بروز کرونا در ایران بود که به توطئه و شایعه پراکنی دشمنان نسبت داده شد.
تشبیه بیمارستان به سنگر و خط مقدم، تشبیه ویروس کرونا به دشمن، تشبیه پزشک و پرستار به سرباز، تشبیه درمان به پیروزی و تشبیه مرگ پزشکان به شهادت در چارچوب همین گفتمان تعریف میشود. البته بکارگیری این گفتمان بهانهای است برای پنهانکاری، مسدود کردن فضای نقد و توجیه ناکارآمدی حاکمیت و لاغیر. فقط در سایه این گفتمان است که میتوان درک کرد که چرا جریان پروازها و آمد و شدها از کشور چین، باز نگه داشته شد و صرفا برای باشکوه برگزارکردن یک راهپیمایی حکومتی و انتخاباتی با نتایج از پیش تعیین شده، ریسک به کام مرگ فرستادن هزاران نفر از شهروندان بی اهمیت تلقی گردید. نکته دقیقا آنجا است که در این نظام ارزشی، مفهومی به عنوان جان انسان فاقد ارزش وجودی میباشد. حتی کسانی که از ابتدا در مورد بروز و فاجعه احتمالی انسانی کرونا در ایران (از اواسط بهمن ماه) سخن گفتند توسط باورمندان به این دشمن فرضی، به خیانت و شایعه سازی متهم شدند.
رهبر جمهوری اسلامی در ابتدای جلسه درس خارج فقه از درخشش ملت ایران در امتحان بزرگ الهی انتخابات و ناکام گذاشتن تبلیغات همهجانبه دشمنان تشکر کرد و گفت: “شما می دانید که علیه شرکت مردم در انتخابات چه حجمی کار شد؛ در فضای مجازی، در دستگاههای گوناگون، از هر عاملی که توانستند استفاده کردند، حالا آخری هم این بیماری که این هم شد یک بهانه خوبی. شب پنجشنبه که جمعهاش انتخابات بود، خبر بروز این ویروس و این بیماری در قم داده شد، دشمن از سحرگاه پنجشنبه شروع کرد تبلیغات کردن که مردم مبادا بروید در صف انتخابات بایستید، در صف رأی دادن بایستید، آنجا چنین است، چنان است، بیماری هست، مرض هست، ویروس هست، ببینید، یعنی از کمترین فرصتی استفاده کردند و نگذاشتند حتی چند ساعت هدر برود، بلافاصله شروع کردند به گفتن و دائم تأکید کردند”.
️حسن روحانی هم، در نخستین جلسه ستاد ملی مبارزه با کرونا گفت: “توطئه دشمنان ماست که با هراسافکنی زیاد در جامعه کشور را به تعطیلی بکشند. اگر فرد مشکوکی دیده شد باید به بیمارستان برود اما همه باید مشغول کار خودمان باشیم. اگر موضوعی را ستاد ملی مبارزه با کرونا تصمیم گرفت، آن تصمیم را همگی یک امر لازم تلقی کنند”. حسن روحانی در ادامه تعطیلی کشور را نتیجه هراسافکنی و توطئه دشمنان میداند. حسین طائب رییس سازمان اطلاعات سپاه در جلسه شورای عالی امنیت ملی با قرنطینه کردن قم مخالفت می کند و میگوید: “قم آبروی اسلام است و قرنطینه کردن قم باعث بهرهگیری رسانهای دشمنان خوا هد شد”.
جدال علم و ایدئولوژی
شاید اگر یک شهر دیگر در ایران میزبان اولین مبتلای به کرونا بود، شرایط به گونهای دیگر رقم میخورد. انتشار خبر بیماری در شهر قم شهری که میزبان حرم حضرت معصومه است معادلات در ایران را به گونهای دیگر شکل داد. به نقل از احادیث شیعیان، امام ششم گفته است: “خداوند برای ما فرزندان علی و خاندان اهل بیت حرمی دارد. قم حرم ما اهل بیت است، قم کوفه دوم ما اهل بیت میباشد”. در حدیثی دیگر آمده: “گرفتاری ها ومشکلات از قم و مردمش به دور است و روزگاری خواهد رسید که قم و مردم آن، حجت بر همه مردمان باشند و آن هنگام در زمان غیبت قائم ما تا به هنگام ظهور حضرتش می باشد”. مشاور فرهنگی ستاد نماز جمعه نیز پیشتر مدعی شده بود: “در قرآن کریم آمده است که بهشت دارای هشت در است و سه در از این هشت در به سوی قم باز میشود”.
بر اساس روایات متعدد دیگری شهر قم مکانیست مقدس برای شفا گرفتن. حال اما بیماری کرونا از این شهر آغاز شده است. همزمان با انتشار خبر ورود ویروس کرونا در ایران و بخصوص شهر قم، خواسته تعطیلی اماکن مذهبی از جمله حرم معصومه در قم مطرح شد. تعطیلی حرم با مخالفت علی سعیدی، نماینده ولی فقیه در استان قم، مواجه شد. علی سعیدی میگوید:ما این حرم مقدس را دارالشفا میدانیم. دارالشفا یعنی مردم بیایند و از امراض روحی و جسمی شفا بگیرند. با پیشنهاد قرنطینه شهر قم هم مخالفت میشود. پس از آن که قرنطینه شدن قم صلاح دانسته نشد، نهادهای مربوطه تصمیم به ضد عفونی ضریح و محوطه داخلی حرم میگیرند. مسئولین حرم معصومه اعلام میکنند، نیازی به ضدعفونی کردن حرم یا بستن آن نیست زیرا محیط معنوی و ایمانی و ضریح نقره حرم بهترین سلاح علیه باکتریها هستند.
تحت بسط چنین باورهایی شیوع یک بیماری مانند کرونا از شهر قم در تضاد با تمامی گفتمان های روحانیت و اسلام فقاهتی است. از همین رو با قرنطینه این شهر مخالفت میشود.
عامل شیوع کرونا در ایران سکوت مقامات برای هر چه باشکوه برگزار کردن انتخابات و راهپیمایی ۲۲ بهمن و تعطیل نکردن اماکن مذهبی شهر قم به عنوان مرکز انتشار این بیماری بود. در حقیقت ریشه فاجعه کرونا را این بار به شکل نمادینی میشود در جمهوریت نظام یعنی انتخابات و اسلامیت نظام یعنی حوزه دید. راهپیمایی ۲۲ بهمن و انتخابات دوم اسفند، بهانهای بود تا تمامی اطلاعات مربوط ورود ویروس کرونا به ایران و شیوع آن در ایران پنهان بماند.
آزادی رسانهها در حکومتهای دموکراتیک به روزنامهنگاران، فعالان مدنی و مستقل این اجازه را میدهد تا از ابعاد پنهان هر واقعه ای پرده بردارند و دولت و مسئولین را به مسئولیتپذیری، پاسخگویی و حتی استعفا وادارند در حالی که سانسور و سرکوب رسانهها در حکومتهای تمامیتخواه از مسئولیتپذیری و پاسخگویی دولتمردان جلوگیری میکند. پایه و اساس همه نظامهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مبتنی بر اعتماد شهروندان به نهادها است. بی صداقتی به بیاعتمادی دامن میزند و مرور زمان به زوال تدریجی این نظامها میانجامد.
امروز دیگر خبر افشای دروغگویی مسولان جمهوری اسلامی کمتر کسی را متعجب میکند. بسیاری از مردم ایران به چرخه پایانناپذیر بی صداقتی حاکمان، تکذیب رسمیِ وقایع و سپس افشای دروغگویی مسولان در شبکههای اجتماعی عادت کردهاند. وقتی که حاکمیت تنها منبع اطلاعرسانی باشد و جریان آزاد اطلاعات به بهانههای گوناگون مخدوش و محدود شود،مصلحتاندیشیهای سیاسی و جناحی جای حقیقت را خواهد گرفت و زندگی و جان انسانها در زبان و آمار سیاستمداران به چند عدد و رقم فروکاسته خواهد شد.
اما چرا حکومت ایران تا این حد از شفافیت و حقیقت میهراسد؟ اگر زیستن در چنبره دروغ، ستون اصلیِ نظام تمامیت خواه باشد، پس جای شگفتی ندارد که مهمترین تهدید برای آن زیستن در دایره حقیقت و واقعیت باشد. برای همین است که بیش از هر چیز دیگری سرکوب میشود…چون همه مشکلات واقعی و مسائل حیاتی را زیر پوسته ضخیمی از دروغها پنهان کردهاند.
آرش صادقی / ۷ اسفندماه ۱۳۹۸ / زندان رجایی شهر کرج”.
در ارتباط با نویسنده این نامه گفتنی است، آرش صادقی، کنشگر مدنی محبوس در زندان رجایی شهر کرج از سوی دادگاه انقلاب به تحمل ۱۵ سال حبس محکوم شده است که پس از جمع شدن با حبس تعلیقی ۴ ساله پیشین او به ۱۹ سال حبس افزایش یافت. در صورت اعمال ماده ۱۳۴ (تجمیع احکام) این مدت به ۱۱ سال و ۶ ماه کاهش پیدا خواهد کرد با این حال کماکان از اجرایی شدن این ماده در مورد آقای صادقی خبری نیست.
وی که هم اکنون در زندان رجایی شهر کرج به سر می برد در ایام زندان به نوع بدخیم سرطان استخوان به نام کندروسارکوما دچار شده و تحت عمل جراحی قرار گرفته است. با این حال محرومیت آقای صادقی از ادامه روند درمان باعث بروز مشکلات جسمی بسیاری علی الخصوص ناحیه جراحی شده بوده است. وی اخیرا به دلیل گسترش بیماری و درگیری دو استخوان بالای سینه با بیماری کندروسار کوما مجددا تحت سی جلسه رادیوتراپی و حرکت درمانی قرار گرفت و آزمایش مجدد اسکن مغز استخوان موید علائم امیدوار کننده در بدن است.
آر ش صادقی از زمان بازداشت دوباره همسرش گلرخ ابراهیمی ایرایی، زندانی سیاسی در زندان قرچک ورامین از حق ملاقات و تماس تلفنی با وی محروم بوده است. محرومیت این زوج از ملاقات در حالی است که در قانون پیشبینیهایی برای ملاقات بین اعضای زندانی خانوادهها شده است، حتی اگر آنها در زندانهای جداگانه تحمل حبس کنند. گلرخ ایرایی از تاریخ ۱۸ آبان ماه امسال دوره محکومیت ۲ سال و ۱ ماههی خود را دز زندان قرچک ورامین سپری میکند.
منبع هرانا