عرض سلام و درود دارم به شنوندگان رادیو فرهنگ . امیرجواهری هستم و برنامه یکشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۸ برابر با ۰۲ فوریه ۲۰۲۰ را خدمت شما نازنینان تقدیم می دارم . جای معلم و کارگر و هیچ آزادیخواهی زندان نیست . در برنامه های پیشین از آزادی محمود بهشتی لنگرودی از زندان اوین و باز گشت وی به جمع خانواده یاد کردم . امروز باید به اطلاع برسانم محمود بهشتی لنگرودی ، معلم بازنشسته و فعال صنفی و عضو هیئت مدیره کانون صنفی معلمان بعد از پایان مرخصی چندروزه شنبه ۱۲بهمن۹۸ به زندان اوین بازگشت. و این جای بسی تاثر و تاسف که یک آزادیخواه معلمی با مشخصه محمود بهشتی لنگرودی که این حد سوابق از خودش به جا گذاشت ، امر می بایستی در بین معلمان و همکاران و اعضاء خانواده اش نباشه و به زندان برگردد .
سپبده قلیان این چهره مدافعه کارگران هفت تپه طی نامه ای نوشته است : این چه ستمیست که من حتی حق ندارم در سرزمینی که شاهد رنجهایش بودهام محبوس باشم؟
چند روزیست که از طریق پیامک متوجه شدم پروندهی مربوط به اعتراضات هفتتپه به شعبه ۱۱ اجرای احکام ارسال شده است. من حالا به بستن ساک، خداحافظی با جانهای خستهام و رفتن به زندان فکر میکنم. اینجا اما چند کلام با مسئولین و مسببین این حکم حرف دارم؛
هرگز نفهمیدم چرا و چطور پرونده از اهواز به تهران ارسال شد؟ چرا به جای رسیدگی به شکایتمان از شکنجهگاه اطلاعات خوزستان و تخته کردن درب آن خراب شده، ما را شبانه و به سیاق آنچه که در فیلمهای مافیایی نشان میدهند به تهران منتقل کردید؟! با انتقال ما به تهران روی چه چیزی خط کشیدید؟! زادگاه من دزفول است و ساکن خوزستانم. خوزستانِ جنگ و سیل و مصیبت. خوزستان نفت و خون!
پنج سال حبس قطعی برای یک پرونده، مرا به این وا داشت که بگویم: شما مرا بازداشت و مصیبت دادید. دیگر چرا به تهران منتقل کردید؟! از بودن من در سپیدار چرا هراس دارید؟! خون من از خون مکیه و صهبا و زهرا رنگینتر نیست. چرا جای پاک کردن گه و کثافتتان در زندانها، زندان مرا عوض کردید؟!
من زاده و ساکن خوزستانام و پایم را به زندان اوین نخواهم گذاشت. بنابر آییننامهی خودتان موظف هستید مرا به سپیدار منتقل کنید. من به زندان سپیدار خواهم رفت و شما هم موظف هستید پاسخگوی ستم سیاهی باشید که در آن زندان حاکم است.
خانوادهام جان و مالِ سفر هفتهای به تهران را ندارند. هفتهای ۱۷ ساعت طی کردن مسیر ناممکن است. از همین رو اگر به زندان اوین منتقل شوم به هیچ عنوان داخل بند نخواهم رفت و درب دفتر ریاست نسوان خواهم ماند تا به مطالبهی بر حقام برسم. شما ظالمانه گرفتید و شکنجه کردید و حبس بریدید. این چه ستمیست که من حتی حق ندارم در سرزمینی که شاهد رنجهایش بودهام محبوس باشم؟
در خبر ها آمده است : ۴ ماه بازجویی از محمد داوری برای اقرار به مسلمانی!
محمد داوری، دانشجوی کارشناسی رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد یاسوج و از فعالین چپ اجتماعی که در سال اخیر بارها بازداشت شده بود و آخرین بازداشت وی به روز ۱۱ مهر ۹۸ بر میگردد، مجدد روز سهشنبه ۸ بهمن ۹۸ از زندان عمومی شیراز به بازداشتگاه اطلاعات این شهر منتقل شده است.
بر اساس اخبار منتشر شده اطلاعات یاسوج به خانواده وی گفتهاند ما از محمد خواستهایم توبه کند و بپذیرد مسلمان است و از مارکسیسم اعلام برائت کند و قول دادهایم قضیه پروندهاش را با حکم سبکی حل کنیم اما او زیر بار نمیرود و گفته مارکسیست است و خواسته ما را هم کمونیست کند.
داوری طی بازداشت چهار ماهاش در تماسی که از بند عمومی زندان عادل آباد با خانوادهاش داشته، شیوه بازداشت خود را اینگونه شرح میدهد: «برایم عجیب بود چون مقابل مجتمع هم تعداد دیگری مامور ایستاده بودند. به نظرم فکر کرده بودند آپارتمان من خانه تیمی است و به شیوهای که آنها کلید را در انداختند و وارد شدند، گویی انتظار داشتند وارد درگیری مسلحانه شوند. آپارتمان را گشتند و همه کتابهایم که بیش از ۱۶۰ جلد کتاب بود، دستنوشتهها، دو گوشی همراه، لپتاپ و قاب عکسها و خلاصه هرچه وسایل شخصی داشتم را جمع کردند و با من بردند.»… بیانیه مشترک تشکلها و گروه های مستقل در رابطه با افزایش حداقل دستمزد و حقوق سال ٩٩… ما کارگران، معلمان، بازنشستگان و کلیه مزدبگیران در صورت عدم تحقق مطالبه ی مذکور، حق خود می دانیم که به هر شکل ممکن، علیه این همه تبعیض و بیعدالتی درهمه مراکز کارگری، مدارس و دانشگاه ها، خیابان ها و مقابل مراکز دولتی و حکومتی اعتراضی همه جانبه نماییم…. با هم به پای این گفتگو بنشینیم