زرتشت احمدی راغب از آنچه به او در حین بازداشت و زندانش گذشته سخن می گوید
در زیر بخشی از آنچه که در بازداشت چه به صورت انفرادی بند ۲۰۹ اوین و و چه در بند های عمومی و قرنظینه به زرتشت احمدی راغب گذشته را می خوانیم که به قلم خود او در صفحه فیس بوک ایشان منتشر شد.
احضاریه از دادگاه تجدید نظر استان تهران از پرونده تبلیغ علیه نظام که پارسال در دادگاه انقلاب شهریار رسیدگی که ۶ ماه زندان دادند و با اعتراض ما به تجدید نظر رفت ، خبری نشد تا اینکه ۲۳ آبان ۹۵ توسط ماموران وزارت اطلاعات که بزور و نیرنگ وارد خانه ام شدند بازداشت و سپس راهی سلول انفرادی در بازداشتگاه ۲۰۹ وزارت اطلاعات در اوین شدم ، روز بعد به دادگاه انقلاب شهریار آورده شدم و بازپرس شعبه ۳ به من تبلیغ علیه نظام را تفهیم کرد و گفت این همه رسانه بروی شما زوم شده چرا ؟ گفتم به جهت شفاف بودنم و راستی و درستی همه به من اعتماد دارند و ادامه دادم ابن پرونده که زیر دست شماست از شعبه یک توسط مامور اداره اطلاعات آورده شده و برای این پرونده پارسال قاضی ۶۶ ماه زندان نوشته که اکنون د تجدید نظر استان تهران است . در ضمن دیروز ماموران بطور غیرقانونی به خانه من هجوم آورده ، سبب ابجاد هراس در خانواده ام شده ، وسایلم را ضبط و بازداشتم کردند و در بازداشگاه غیر قانونی انفرادی اطلاعات بودم و از شما می خواهم نماینده قانون باشید نه قدرت و دستگاه حاکم ، دستبند و چشم بند را نیز نشان او دادم و گفتم برای فعال حقوق بشر این کارها غیر قانونی است . مرا به بازداشتگاه ۲۰۹ و سلول انفرادی برگراندند و دو روز بعد اعلام اعتصاب غدای خشک کردم که حکایت آن را باید مفصل بنویسم مدتی بعد با همان اعتصاب روانه قرنطینه شدم که همان روز امید علیشناس و کیوان کریمی هم آنجا بودند دو روز بعد امید به بند ۷ و کیوان به بند ۸ و من به اندررگاه ۴ فرستاده شدم . در این میان دادگاه تجدید نظر هم پرونده مرا فعال کرد و به وکیل محمد مقیمی گرامی اعلام کردند که هنگام دادگاهم فرا رسیده که ایشان پیگیری و زمان بیشتری خواستند ، اعتصاب خشک غذا را در اندرزگاه ۴ نیز ادامه دادم ، در انجا صبری حسن پور ایرانی دو تابعیتی هلندی و فعال رسانه را دیدم که ۹ ماه پیش توسط سپاه بازداشت و زندانی شده بود و همچنان بلاتکلیف در آن بند مالی بسر می برد ، وحید صیادی نصیر نیز بلا تکلیف و در سالن ۳ اندرگاه ۴ بود . دو نوکیش مسیحی امین افشار نادری و هادی عسکری که در باغی در فیروزکوه بازداشت گردیده نیز در اندرگاه ۴ چند ماه بلاتکلبف مانده بودند . دو زندانی فعال در تلگرام را نیز آنجا دیدم که نمی خواستند نام آنها رسانه ای شود . پرینت را نیز از زندان اوین گرفتم که در آن اتهام من تبلیغ علیه جمهوری اسلامی درج شده و با پافشاری گرفتم آنها می گفتن به زندانی امنیتی اجازه دادن پرینت را نداریم ! اما من گرفتم . جانم کف دستم بود و با اعتصاب غذای خشک و راستین ۱۶ کیلو وزن کم کرده بودم از ۷۶ به ۶۰ کیلو رسیدم و ماجرای بسیاری که خواهم نوشت . اما دریغ از یک قدم کوتاه آمدن و نشان دادم که جان کمترین هدیه برای ایران ، مردم ، و انسانیت است ، در دوره زندان کاری کردم که به احترام کلاه از سر بردارند . و در این میان یارانم خانواده را تنها نگذاشتند و شما دوستان که پیگیر بودید و اطلاع رسانی می کردید از همگی یک جهان سپاسگزارم . ایران را آزاد و شکوفا خواهیم کرد با همدلی و همبستگی ، قدرتمندان رانتخوار و تاراجگر از فعالان سیاسی ، مدنی ، صنفی و مدافعان حقوق بشر در ایران وحشت دارند و همین جا می گویم که باید صدای آزادی همه زندانیان سیاسی عقیدتی باشیم . ما پیروزیم . پاینده ایران ….