با مخاطبین رادیو فرهنگ این پرسش ها را مطرح کردیم که به نظر شما علل مواجهه و مخالفت حکومت جمهوری اسلامی با عرفان حلقه چیست ؟
و چرا این افراد تحت عناوین گوناگون تحت فشار هستند و یا چرا گاها به عناوین مختلف مورد تعقیب قضایی و کیفری قرار می گیرند !؟
محمد صادقی اولین شخصی است که این چنین پاسخ می دهد :
یک بعد قضیه روشنگری در زمینه های مذهبی هست.
فرض کنید معلمی که سالیان سال یه کتاب رو تدریس کرده اگر روزی شاگردی بیاد بهش بگه همه مطالب تدریسش غلط بوده چه اتفاقی میوفته؟
قطعا موضع گیری مبارزه و…. داستان از دید مذهبی هم همین حکایت هست
اصولا در طول تاریخ مذهبیون با عرفا اگر نگوییم خصومت داشته اند به راحتی مشهود هست که رابطه خوبی نداشته و معمولا مخالف عرفان هستند چرا که عرفان کیفیت هر چیزیو بررسی میکنه و مذهب توانایی بحث در مقابل کیفیت رو نداره بنابراین بهترین روش تخریب هست که اگر تخریب نکنن تمام آموزه های هزار و اندی ساله زیر سوال میره و در قبال زندگی ها و عقاید و جان هایی که توی اینهمه سال به خاطر شعار های مذهبی از بین رفته حوابی برای گفتن ندارند. علاوه بر اون موقعیت های اجتماعی , سیاسی و… خودشون هم به خطر میوفته و علت در تنگنا بودن هم به نظر من چند بعد داره
یکی از نظر ایدئولوژی سیاسی نظام هست که اصولا خط فکری کلیه نظام های سیاسی مبتنی بر مذهب در سرتاسر دنیا اندیشه گریز و اندیشه ستیز هست. نظام جمهوری اسلامی هم از این قاعده مستثنا نیست نمونه های بارزش هم میشه به موضع گیری های زیرکانه نظام با افکار افرادی اندیشمند که در قرن معاصر در ابتدای مسیر انقلاب همراه حرکت مردم بودن و بعضا کارهایی هم کردن مثل مصدق. شریعتی. مطهری و…. و از نمونه های نزدیک تر هم افرادی که بعد از انقلاب اندیشه های به روز رو مطرح کردن مثل ایت الله منتظری. ایت الله صانعی و در اخر دست هم اقایان موسوی و کروبی. تازه اینها افرادی بودند که در دل نظام بودند و علاوه بر اینها چه بسیار اندیشمندان در رشته های دیگه هم هستند که محمد علی طاهری هم یکی از اونهاست ….
علت اندیشه ستیری نظام های مذهبی هم عمدتا چون پایه مذهب بر تقلید کور کورانه هست و اندیشه نقطه مقابل تقلید هست میتونه باشه.
ملتی که ازادی اندیشه داشته باشه تن به نظرات شخصی سیاسیون مذهبی که بدون علم و صرفا با نظرات غیرکارشناسی و شخصی برای جامعه تصمصیم میگیرند نمیده بنابراین این آموزه ها و اندیشه پایه های حکومت های از این دست رو متزلزل میکنه.
این یه دلیل فرا مذهبی و صرفا سیاسی بود
آقای جاوید راد در مورد طرح این پرسش ها چنین پاسخ می دهند :
درتنگنا بودن مجموعه در ابعاد مختلفی قابل بررسی هست
ازدید علمی با درست بودن و نشر این عرفان علم پزشکی بسیاری از ضعف های خودش را آشکار کرده و نمود آنها بیشتر شده و می بیند که از اعتبار علم که گاهاً فرد را تا دم مرگ سوق می دهد،کاسته می شود.
بطور مثال اگر به مافیای گردش مالی بین تولید کننده ی بیماری که خود شرکت های داروسازی هستند وبیمه ها که ازخود پولی ندارند وفقط از دارای های مردم سرمایه داری کلان را رقم زده اند، با تبلیغات هنگفت وجارزدن بیماری هایی مثل سرطان وام اس و اوتیسم و ایدزو…که بعنوان بیماری های صعب العلاج معرفی می شوند وپزشکان معالج این داروها،همه وهمه جزوی از مافیایی هستند که این عرفان را دشمن خود تلقی می کنند که دربحث های موجود بین پزشکان سرمایه دار این مسائل به عینه مشاهده می شود،پس این قشر تمام سعی خودرا برای محدود کردن این عرفان خواهد کرد.. البته در اینجا به طور حتم منظور جامعه محترم پزشکان نیست , اما از آنجایی که در هر قشری افرادی سودجو وجود دارند لابد می توایند حدس بزنید که ما چیزی را داریم به نام مافیای دارو و این مافیای دارو دقیقا یکی از سازمان هایی است که هیچ تشکلی ندارند اما به لحاظ پول و قدرتی که دارند با این علم مقابله می کنند
از بعد دیگری هم اگر نگاه کنیم درتمامی طول تاریخ علم قدیم به دربرابر علم جدید ایستاده است
گالیله ونیوتن وانیشتین و…که هر نظریه ای تا جا افتادن راه زیادی را طی کرده است که علم قدیم تا آخرین قسمت به لجاجت خود ادامه داده است ولی با جدیت تمام افراد این علم ها به ثمر رسیده اند حال فردی نظریه ها وتئوری هایی را ارائه می دهد که باعلم جدید هم خوانی ندارد پس باطبع ایستادگی درقبال آن ایجاد می شود.
از بعد مذهبی هم که خوب مطلب عیان است وادعای ارتداد وتمامی موارد گویای این مورد است که گویا بر مزاج برخی خوش آیند نیست که فردی بدون داشتن تحصیلات حوزوی ادعایی درباره کشف رمز آیات قرآن و سایر کتب مقدس داشته باشد ویا حرفی خارج از اصول بزند ولو منطقی وکاملا عقلی باشد که با عنوان محاربه واقدام علیه امنیت ملی ازآن استقبال می شود…
آزاد نکردن استاد طاهری طبق اظهارت آقای قاسمی از بازجویان جناب استاد محمد علی طاهری مشهود است که تمامی اقداماتی که تا به حال انجام یافته همه باطل بوده وآزادی ایشان صحه برابطال تمام اقدامات یک سویِ واجحاف درحق این فرد ارزشمند،می گذارد
حال جرات اعتراف به اشتباه خود امری هست که نباید از همه انتظار آن برود , علی الخصوص کسانی که پایان نامه ودکترا وتمام زندگی خود را برپایه ی اعدام فردی بی گناه پایه گذاری می کنند
که این نشان از نفوذ دست های پشت پرده ای دارد که با تمام توان درمقابل این احکام می ایستند ودستگاه قضایی هم یا توان مقابله ندارد یا به دلایلی مماشات را سر لوحه ی خود قرار داده است..
خانم مریم زارعی برای رادیو فرهنگ اینطور می نویسند:
کسانی که درمقابل عرفان احساس خطر میکنند معمولا نگران ازدست دادن قدرت یا ثروت خود هستند.یعنی آگاه شدن مردم و رهایی از خرافات باعث واهمه بعضی میشود.اگر مردم از مفهوم خدا , دین , بهشت , جهنم , بیماری , مرگ و…..آگاه شوند آیا حاضرند زیر سلطه ظلم دیکتاتوری ودروغ باشند!؟
ولی این موجیست که راه افتاده وکسی نمی تواند جلویش را بگیرد.بهتراست تا دیرتر نشده وباعث آبروریزی بیشتر نشده خود حکومت یک راه عقلانی پیدا کند وبه قول معروف دست پیش را بگیرد مثلا خود امکانات اموزش عرفان رامهیا کند و باعث گسترش آن و سر بلندی ایران و ایرانی شود
در میان پیام های دریافتی از شما عزیزان شخصی به نام فرزاد برای رادیو فرهنگ نوشته که از این آموزه ها و عرفان حلقه چیزی نمی داند و نظر خود را به عنوان ناظری خارج از گود اینگونه مطرح می کند :
رژیمهای دیکتاتوری ازهرشخصیتی که خارج باندشان بین مردم باشد و از قضا محبوب هم باشد و پیروانش رو به افزایش باشند وحشت دارند و در اولین فرصت درصدد نابودیش به هر بهانه ای در می آیند.
و به همین دلیل نمی خواهند از زندان ازاد شود.
در پایان از همه ی کسانی که نظر خود را برای ما ارسال کردند کمال تشکر را داریم و ما هم امید آن را داریم که روزی شاهد آن باشیم که هیچ کسی به خاطر نحوه اندیشه اش در زندان نباشد.