گام به گام با گفتمان سیاسی روز ایران از رادیو فرهنگ ، این هفته نخست تجدید جنبش حق طلبی زنان ایران در دوره سلطنت محمد رضا شاه پهلوى تهیه و اجرا سارا فرزاد

دوستان وشنوندگان محترم رادیو فرهنگ به ویژه علاقمندان مباحث تاریخی ، سلام وعرض ادب بنده را پذیرا باشید، همانطور که در جریان هستید برنامه گام به گام با گفتمان سیاسی روز ایران مدتی است که  تاریخ جنبش حق طلبی زنان ایران را دستمایه ی برنامه قرارداده است در هفته گذشته اخرین بخش اززوال وافول جنبش را در دوره ی رضا شاه پهلوی برایتان بازگو کردیم وامروز به تجدید  حیات جنبش زنان در دوره شاه جوان محمد رضا شاه پهلوی می پردازیم همین جا ،جا دارد از موفقیت ایرانیان که با تلاش بی وقفه توانستند یکی از اعضای تیم مرگ  خاموش هزاران زندانی بیگناه  سال سیاه ۶۷ را  در سوئد به دام اندازند ومرهمی هر چند کوچک بر داغ دل  هزاران مادر داغدار و چشم انتظار ایرانی گذارند سر تعطیم وسپاس فرود اوریم باشد که مجرمان در دیوان عدل الهی پاسخگو  باشند

یادمان باشد سی ویک سال است که زنان ومادران خاوران مادران هزار زندانی سیاسی با مبارزات وپی گیری خون ناحق ریخته ی  فرزندانشان را مطالبه می کنند وبلاخره امروز مرهمی از راه رسید با من سارا باشید در ادامه برنامه

اگرچه تشکل‌های زنان در دوره‌ی نخست حکومت محمدرضا شاه (از ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲)، نتوانستند به خواسته‌های خود برای تغییر وضعیت حقوقی و سیاسی زنان دست پیدا کنند. با این حال، از یک سو راه را برای فعالیت سازمان‌یافته‌ی زنان در احزاب سیاسی باز کردند و از سوی دیگر با پیگیری خواسته‌هایشان – به ویژه در زمینه‌ی حق‌ رأی – بستری برای تحقق آن‌ها در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ خورشیدی فراهم کردند

هنوز یک سال از خروج رضا شاه از ایران در سال ۱۳۲۰ و بر سر کار آمدن شاه جوان نگذشته بود که صفیه فیروز تعداد زیادی از زنان را به منزلش دعوت کرد و ایده‌ی تشکیل «حزب زنان ایران» را با آنان در میان گذاشت. او درباره‌ی آن روزها گفته است: «بعد از آن‌که رضا شاه رفت و پسرش آمد، آخوندها سر بلند کردند که زن‌ها باید رو بگیرند، زن‌ها نباید روباز به خیابان بروند. من هم یک روز با یک عده‌ای از خانم‌‌ها نشسته بودم و گفتم شما می‌خواهید دوباره زیر بارِ این بروید؟ دوباره می‌خواهید زیر چادر بروید؟ بیایید برویم یک کاری بکنیم. یک کار جمعی‌ای، یک تظاهراتی بکنیم، و سر همین ما شروع به کار کردیم و روز اول جلسه ۳۵۰ نفر خانم آمدند.»

«حزب زنان» که یک سال پس از پایه‌گذاری نامش را به «شورای زنان ایران» تغییر داد، اولین گروه مستقلِ زنان بود که در نخستین سال‌های حکومت محمدرضا شاه و با استفاده از فضای نسبتاً باز آن دوره تأسیس شد. بسیاری از زنانی که با سرکوب گروه‌های زنان در دوره‌ی رضا شاه، عضویت در «کانون بانوان» را تنها راهِ ادامه فعالیت در حوزه زنان دیده بودند نیز به سرعت جذب «حزب زنان» شدند. به این ترتیب، صدیقه دولت‌آبادی، مدیر وقت «کانون بانوان»، هاجر تربیت، نخستین مدیر «کانون بانوان»، و فاطمه سیاح، عضو اولین هیئت مدیره‌ی «کانون بانوان»، در کنارِ صفیه فیروز مسئولیت نوشتن اساس‌نامه‌ی این حزب را بر عهده گرفتند، و عصمت‌ دولت‌داد، از اعضای نخستین «کانون بانوان»، نیز مشاور حقوقی این حزب

«تشکیلات زنان»، جایی برای فمینیست‌های توده‌ای

دو سال پس از تأسیس «شورای زنان»، «تشکیلات زنان حزب توده‌ی ایران» نیز آغاز به کار کرد که پروین پایدار آن را یکی از مهم‌ترین اتفاقات جنبش زنان در این دوره می‌داند.[۲] «حزب توده» از ابتدای تأسیس در مهر ۱۳۲۰ دادن حقوق سیاسی به زنان را در برنامه‌ی خود گنجانده بود، اما تا زمانی که سلیمان میرزا اسکندری رهبریِ حزب را بر عهده داشت، زنان اجازه‌ی عضویت در حزب را نداشتند و فقط زنانی از خانواده‌هایی با پیشینه‌ی سیاسی و چپ در نشست‌هایی که در حاشیه‌ی جلسات حزب برگزار می‌شد، شرکت داشتند. پافشاری زنان برای فعالیت سیاسی سرانجام به بار نشست و «حزب توده‌» نه تنها عضویت زنان را پذیرفت بلکه نشست‌های زنان طرفدار این حزب به راه‌اندازی «تشکیلات زنان حزب توده‌ی ایران» در سال ۱۳۲۳ منجر شد.

مهربخش آذرنور که در ۱۸ سالگی به «حزب توده» پیوسته بود، درباره‌ی آن سال‌ها می‌گوید: «عده‌ی زیادی از دخترهای جوان رفتیم عضو این حزب شدیم. یکی از چیزهایی که ما در حوزه‏های حزبی یاد می‏گرفتیم این بود که پسر و دختر ندارد، بین ما و آن‏ها همه چیز مساوی است، و حقوق‏مان یکی است. ما می‏توانستیم در حوزه‏های حزبی، خیلی راحت از پسرهایی که با ما در یک حوزه بودند انتقاد کنیم، و می‏شد که یک دختر مسئول حوزه باشد و پسرها زیر دست او باشند. آن موقع زن‏ها از شوهرهایشان کتک می‏خوردند، مخصوصاً زن‏های کارگر؛ و ما در جلسات با این زن‏ها صحبت می‏کردیم، ضمن این که حزب شوهرها را به دام می‏انداخت، به آن‏ها یاد می‏داد، و به آن‏ها تحمیل می‏کرد که با زن‏هایشان خوش‏رفتار باشند. به ما یاد داده بودند که اعتماد به نفس داشته باشیم.»

با وجود این که جمعیت «نسوان وطن‌خواه» و جمعیت «پیک سعادت نسوان»، دو تشکل مهم زنان در دوران مشروطه نیز گرایش‌های چپ‌گرایانه داشتند، نخستین بار در این دوره بود که فعالان زنان رسماً با دیدگاه و خط و مشی‌ چپ‌گرایانه و ارتباط تشکیلاتی با یک حزب سیاسی چپ فعالیت می‌کردند. «تشکیلات زنان» یکی از رادیکال‌ترین گروه‌های زنان در آن دوره بود که خواسته‌هایی همچون حق رأی برای زنان، استقلال اقتصادی زنان، تساوی حقوق زن و شوهر، و تجدید نظر در قوانین خانواده و طلاق، دستمزد برابر در مقابل کار برابر، بیمه‌های اجتماعی، حمایت از مادران و کودکان بی‌بضاعت، و مرخصی بارداری را طرح می‌کرد، به صراحت روحانیت و رضا شاه را نقد می‌کرد، و توانست برخی فعالان کناره‌گرفته‌ی جنبش زنان همچون روشنک نوع‌دوست را نیز جذب خود کند.

«سازمان زنان حزب دموکرات ایران»، نفوذ به ساختار مردانه‌ی دولتی.

سومین گروه زنان تأثیرگزار در این دوره از سوی «حزب دموکرات ایران» راه‌اندازی شد. «حزب دموکرات ایران» که در سال ۱۳۲۴ از سوی احمد قوام‌السلطنه، نخست‌وزیر وقت، تأسیس شده بود، از همان ابتدا «تساوی حقوق زن و مرد و حق شرکت زنان در انتخابات» را در مرام‌نامه‌اش گنجانده بود،[۷] و اندکی پس از تأسیس، «سازمان زنان حزب دموکرات» را نیز ایجاد کرد.

مهرانگیز دولتشاهی، دبیر این سازمان، راه‌اندازی آن را این‌گونه روایت می‌کند: «حزب دمکرات ایران تازه تشکیل شده بود … من یک شب در یک میهمانی منزل خواهرم که شوهرش مظفر فیروز با قوام‌السلطنه همکاری می‌کرد و معاونش بود … قوام‌السلطنه را دیدم. صحبت شد که من از آلمان آمده‌ام و تحصیل‌کرده‌ام و از این چیزها … بعد معلوم شد که حزب دموکرات ایران می‌خواهد یک سازمان زنان درست بکند. من اول تعجب کردم که این آقایان و این پیرمردها به تشکیلات زنان و تساوی حقوق زن عقیده دارند و می‌خواهند این تشکیلات را درست کنند و به من هم همه جور امکانات را می‌دهند. بعد فهمیدم این برای مقابله با حزب توده است.

 برای حزب دموکرات ایران مرام‌نامه‌ی بسیار مدرنی نوشته بودند، برای این که در مقابل حزب توده یک قدرتی داشته باشد. آن وقت در مرام‌نامه‌ی حزب توده تساوی حقوق سیاسی زن و مرد نبود که این‌ها گذاشته بودند. در مرام‌نامه‌ی حزب نبود، ولی آن‌ها یک تشکیلات زنان داشتند که وابسته به آن‌ها بود. این‌ها در داخل خود حزب می‌خواستند یک تشکیلات زنان داشته باشند … یک روز در رادیو شنیدم که فلان روز خانم‌هایی که عضو حزب‌اند بیایند. به من هم تلفن زدند که بیا. من رفتم و یک عده‌ای آمدند … از همه طبقه‌ای بودند … فعالیت ما خیلی زود نضج گرفت. از آن طرف هم در خود حزب مرا بردند در هیئت تحریریه‌ی روزنامه‌ی دموکرات ایران … بعد مرا بردند به شورای عالی حزب که به اصطلاح مرجع بالایی بود. انصافاً باید بگویم با این که من فکر می‌کردم این پیرمردها عقیده‌ای به زن ندارند، ولی من در برخورد و صحبت می‌دیدم که مرا جدی می‌گیرند، با وجود این که خیلی جوان بودم

دوستان عزیز  همیشه همراه به پایان بخش نخست رسیدیم

 شنونده ی ادامه این مبحث در هفته اینده باشید

روز وشبتان خوش

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

3 × سه =