نامه مادر نرگس محمدی به روحانی

متن نامه عذرا بازرگان مادر نرگس محمدی به رییس جمهوری که در تاریخ ۲۲ تیر ماه ۱۳۹۵ منتشر شده، به شرح زیر است:
جناب آقای روحانی
من مادر نرگس محمدی هستم که اکنون در زندان اوین و در اعتصاب غذا به سر می‌برد. دختر زندانی من یک سال است که از شنیدن صدای کودکانش محروم است. کودکانی که خردسال هستند و در غربت به همراه پدرشان زندگی می‌کنند و دل‌های کوچکشان برای شنیدن صدای مادر بی‌تاب است. نوشتن این نامه برای من آسان نیست. زنی ۶۴ ساله‌ام که دوران پیش از انقلاب را خوب به‌خاطر دارم. پدرم، مرحوم بازرگان از بازاریان شناخته شده شهر بود و برادرم و خواهر‌زاده‌هایم مبارزان و فعالان سیاسی بودند. هنوز زندان‌های برادرم وشکنجه‌هایش را خوب به‌خاطر دارم. هنوز اشک‌های لرزان مادرم را که در پی علی جانش می‌دوید را به‌خاطر دارم. اکنون من به‌سان همان مادر، پای در جای پای او گذاشته‌ام. در این سرزمین مادر بودن جرم بزرگی است. چرا که دخترم هم در اعتراض به انکار مادرانگی خود و هم‌بندانش حتی از غذا خوردن هم دست کشیده است. از زمانی‌که دخترم را به زندان افکنده‌اند، به‌دلیل بیماری‌ام و پیری پدر نرگس، فقط سه بار به دیدن دخترم رفته‌ایم و اجازه نمی‌دهند حتی دخترم با تلفن با من صحبت کند. سال‌های گذشته، راه‌های زندان‌ها را برای اعضای خانواده‌ام هزاران بار رفتم و بازگشتم. نمی‌دانستم داستان غم‌انگیز زندان در خانواده‌ام پایانی ندارد و اکنون دیگر پای رفتن به زندان و دیدار پاره تنم را ندارم. دیگر طاقت دیدن زنان و مردان زندانی را ندارم که به‌خاطر باورهایشان اسیر زندان هستند.
جناب رئیس جمهور؛
دختر من یک زن مسئول و دلسوز برای سرزمین ایران است که از هیچ فعالیتی برای بهبود وضع حقوق بشر کوتاهی نکرده است و حاصل تلاش‌های او جز اخراج از کار، بازداشت‌های پی‌در‌پی، دوری از فرزندان و زندان نبوده، در حالی‌که او به صفت مهربانی و احساس وظیفه ملی قابل تقدیر است. اما اگر بدخواهان این سرزمین و کینه‌ورزان تاب آزادی دخترم را ندارند و او را از فرزندانش جدا کرده و به زندان افکندند و ۶ سال حبس را برای او کم دیدند و ۱۶ سال حبس را هم به حبس‌اش اضافه کردند، چرا چنین ناجوانمردی را بر او روا داشته‌اند که حتی از شنیدن صدای فرزندانش محروم کرده‌اند؟ دختر من ۱۵ روز است که لب به غذا نزده تا اجازه دهند مادران در زندان اوین تلفن داشته باشند و دختر من هم بتواند با فرزندانش صحبت کند، ولی هنوز به خواسته او اعتنایی نشده است. شگفتا، عجبا به غیرت و جوانمردی آنان که خود را مسئول و دیندار می‌نامند. چرا در مورد دختر من و زنان و مادران زندانی شنیده نمی‌شود فریادی که بگوید اگر مسلمان نیستید آزاده باشید؟ از عدالت و جوانمردی ساعت‌ها سخنرانی می کنند، به عرصه عمل که می‌رسد دریغ از ذره‌ای جوانمردی و اجرای عدالت. کدام قانون و کدام شرع و دین اجازه می‌دهد در سرزمینی زنان و مادران را به زندان افکنند و از شنیدن صدای فرزندانشان محروم کنند؟ این مرام را در کدام مکتب الهی یا بشری فرا گرفته‌اند؟ شگفتا که آنچه در دوران پیش از انقلاب چشیدم و دوران کودکی و جوانی‌ام را با بیم و هراس ساواک گذراندم، اکنون با رنج و حسرت دخترم دوباره تجربه می‌کنم و تا مغز استخوانم می‌سوزد.
آقای رئیس جمهور؛
دختر من یک فعال مدنی است که از حقوق بشر دفاع می‌کند. او برای خواسته‌ای اعتصاب غذا کرده که حق هر مادری است اما امتناع می‌کنند. از شما می‌خواهم به عنوان رئیس جمهور این کشور که پاسدار قانون و اخلاق و بالطبع دین در این کشور هستید، پی‌گیر برآورده شدن در خواست دختر من شوید تا اعتصاب غذایش را پایان دهد. من به‌عنوان یک شهروند ایرانی و یک مادر از شما توقع دارم تا به این مسأله رسیدگی فرمایید تا مبادا جان فرزند عزیز من بیش از این در معرض خطر قرار گیرد.
عذرا بازرگان
مادر نرگس محمدی
بیست و دوم تیرماه نود و پنج

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

دو + شش =