دوستان وعزیزان شنوند درود وعرض ادب بنده را پذیرا باشید همانطور که در جریان هستید مدتی است که بواسطه حساسیت موضوعی حرکت های حق طلبانه زنان در داخل ایران محور برنامه بر موضوعیت جنبش حق طلبی زنان ایران از مشروطه تا به امروز قرار دارد وسیر موضوعی برنامه به زنان فمنیست مشروطه خواه رسیده است با توجه به فعالیت های تاریخی زنان ایرانی درصد ساله ی اخیر تا به امروز شنیدن این سری برنامه هار را به شما ودیگر دوستان توصیه می کنم با من سارا باشید در ادامه این مبحث یعنی فعالیت های زنان مشروطه خواه در عصر ارتجاع دینی وعقب ماندگی فرهنگی ایرانیان برای کسب حقوق وازادی های مشروع وقانونی اشان
انجمنها و نشریات زنان رادیکالتر و فمینیستیتر میشونداز سال ۱۲۹۳ به بعد، شاهد فعالیت انجمنها و نشریاتی هستیم که به صورتی صریحتر و رادیکالتر در رابطه با حقوق زنان فعالیت میکنند و خواستههایی همچون رفع حجاب، استقلال اقتصادی زنان، جلوگیری از ازدواج دختران زیر ۱۵ سال و آزادی زنان دارند. نشریات زنان در آن دوره، با وجود کمتعداد بودن و عمر کوتاه انتشارشان و همچنین بیسواد بودن اکثریت زنان ایرانی، توانستند مجرایی برای فعالیت کسانی باشند که به دنبال بهبود وضعیت زنان در کشور بودند. این نشریات اغلب خط و مشیای سنتی و محافظهکارانه در رابطه با وضعیت زنان داشتند، اما با این حال توانستند تصویری از وضعیت زنان ایرانی و مطالباتشان در آن دوران را ثبت کنند
شهناز آزاد و همسرش ابوالقاسم آزاد از جمله فعالان این دوره بودند که با تشکیل «گروه بانوان و بانوئیان ایران» در سال ۱۲۹۳ به صراحت دفاع از حقوق زنان را سرلوحهی کار خود قرار داده بودند. در مرامنامهی این انجمن آمده بود: «از آنجایی که ایران از هر جهت در آتش بیعلمی میسوزد، و تعلیم و تربیت باید از مادران آغاز شود، و تمام خرابیهای خانوادگی و اقتصادی و ادبی و اجتماعی و حتی سیاسی ایران از روگیری زنان است که مانع از دخول در اجتماعات میباشد، لهذا گروه بانوان و بانوائیان از سنهی ۱۲۹۳ شمسی تأسیس یافته و تا حال که ۱۳۰۴ میباشد تهران و سایر ایالات و ولایات را کمابیش به این موضوع حیاتی متوجه ساخته است
شهناز آزاد همچنین در سال ۱۲۹۹، هنگامی که ۱۹ سال بیشتر نداشت، نشریهی نامهی بانوان را در تهران منتشر کرد، نشریهای که فقط نوشتههای زنان را منتشر میکرد و، با نوشتن این که «این روزنامه براى بیدارى و رستگارى زنان بیچاره و ستمکش ایران است»، خط و مشی فمینیستیاش را از آغاز مشخص کرده بود. انتشار نامهی بانوان پس از ۱۱ ماه به دلیل مشکلات مالی متوقف شد، و پس از آن شهناز آزاد و ابوالقاسم آزاد در سال ۱۳۰۲ «مجمع کشف حجاب» را در راستای فعالیتهای پیشینشان در رابطه با مخالفت با حجاب راهاندازی کردند. این مجمع اما بیشتر از یک سال دوام نیاورد. فعالیت در مخالفت با حجاب در آن سالها نیز یکی از خطوط قرمز حکومت بود، و راهاندازی این مجمع منجر به بازداشت و تبعید ابوالقاسم آزاد و تعطیلی «مجمع کشف حجاب» شد. اما ابوالقاسم آزاد، که دل در گرویِ ارتقای وضعیت زنان داشت، ناامید نشد و در بهمن ۱۳۰۴ «جمعیت همدلان» را راهاندازی کرد. «مجاهدت و فداکاری تام و تمام در تزیید جمعیت عملی و تهیهی سایر وسایل آزادی حقوق زنان ایران» بند نخستِ مرامنامهی این جمعیت بود. شهناز و ابوالقاسم آزاد، فخرآفاق پارسا، نصرت مشیری، و عصمتالملوک شریفی از اعضای جمعیت «نسوان وطنخواه»، از جمله هشت تنی بودند که امضای آنها در پای مرامنامهی این جمعیت دیده میشد.
در همین دوره بود که صدیقه دولتآبادی،از تأثیرگذارترین فعالان زن، اقدام به راهاندازی نشریهی زبان زنان کرد. اولین شمارهی زبان زنان، که میتوان آن را نخستین نشریهی فمینیستی زنان در ایران دانست، در سال ۱۲۹۸ در اصفهان منتشر شد. زنان روزنامهنگار در زبان زنان از همان ابتدا، با جدیت از آموزش و استقلال اقتصادی زنان حمایت میکردند، دربارهی تساوی میان زن و مرد و حق رأی زنان مینوشتند، به صراحت در مخالفت با حجاب قلم میزدند، و در عین حال در رابطه با مسائل سیاسی روز جامعه نیز اظهار نظر میکردند.
با این حال، زبان زنان تماماً در رابطه با برابری حقوق زنان نبود و مطالب مربوط به شیوههای نوین خانهداری و تربیت فرزند و شوهرداری نیز ستونهای مخصوص خود را داشتند. نوشین احمدی خراسانی، با بیان این که گفتمان فمینیستی جنبش زنان در دوران مشروطه گفتمان «ادغام زنان در پروژه مدرنیت و تجددگرایی» بوده، توضیح میدهد که فمینیستهای اولیهی ایرانی تلاش داشتند با ساختن تصویری از زن به عنوان «مادری تحصیلکرده و شریک زندگی مرد»، نقش زن را از مادری که فقط تولید مثل و ادامهی نسل را بر عهده دارد به مادری که مسئول تربیت فرزندان و مدیر خانه است ارتقا دهند. این تصویر جدید، که بخشی از آن در نشریات زنان ترویج میشد، میتوانست در قابی بزرگتر، بهرهمندی زنان از فرصتهای بیشتر و برابر در زمینهی آموزش و مشارکت سیاسی و اجتماعی را نیز برای جامعه و حتی برای خود زنان توجیه و تبلیغ کند. زبان زنان اگرچه تا سال ۱۳۲۳ منتشر میشد، در این ۲۰ سال دورههای توقیف و توقف را نیز پشت سر گذاشت.
صدیقه دولتآبادی، کمی پیشتر از انتشار زبان زنان، «شرکت خواتین اصفهان» را نیز در سال ۱۲۹۷ تأسیس کرده بود. او با راهاندازی سه کارگاه پارچهبافی در اصفهان، یزد، و کرمان، که به شکل تعاونی و با سرمایهی زنان به راه افتادند و همهی کارکنان آن زن بودند، به دنبال تأمین استقلال اقتصادی زنان بود و، در کنار این فعالیتهای به ظاهر اقتصادی، برای جلوگیری از ازدواج دختران زیر ۱۵ سال و آگاه کردن زنان نیز تلاش میکرد. او پس از کوچ به تهران، در سال ۱۳۰۰، «شرکت آزمایش بانوان» را که ادامهدهندهی اهداف «شرکت خواتین اصفهان» بود در این شهر راهاندازی کرد. دختران زیر پوشش «شرکت آزمایش بانوان» نصف روز را در دبستان شش کلاسهی وابسته به این انجمن درس میخوانند و نصف دیگر روز را کار میکردند. اعضای اولیهی این شرکت با روی هم گذاشتن پولهای خودشان سرمایهی اولیهی آن را فراهم کرده بودند
فمینیستهای اولیهی ایرانی تلاش داشتند با ساختن تصویری از زن به عنوان «مادری تحصیلکرده و شریک زندگی مرد»، نقش زن را از مادری که فقط تولید مثل و ادامهی نسل را بر عهده دارد به مادری که مسئول تربیت فرزندان و مدیر خانه است ارتقا دهند. ضیا اشرف نصر، دبیر «شورای عالی زنان»، به یاد دارد که صدیقه دولتآبادی در این سالها جلسات سخنرانی برای معلمان مدارس داشت: «خانمی بودند با قیافهی خیلی مشخص و خیلی سنگین و مهربان. برای پوشش، یک روسری سر کرده بودند؛ حالا اگر بیرون از آن محیط چادری داشتند، نمیدانم. یک لباس بلند تنشان بود، خیلی قشنگ و برازنده … چند کلمه از سخنرانیشان گذشت، از روی بام خانهای که ما نشسته بودیم (این سخنرانی در فضای حیاط بود) انار گندهای پرت کردند روی دفترچهی خانم. انار خورد به میز و پخش شد روی لباس و صورت و دفترچهی خانم دولتآبادی. ما همه وحشتزده، ولی خانم بدون این که تغییری در قیافهشان بدهند، گفتند: نه، ما سخنرانیمان را ادامه میدهیم. شما در نظر بگیرید که در آن زمان، زنان همه در خانه بودند. خانهدار بودند و کارشان ادارهی بچهها و زندگی آن خانه. در بیرون خانه شغلی نمیتوانستند بگیرند، مگر زنهایی که معلم بودند در مدارس. در این سخنرانی، خانم دولتآبادی از شرایط زنان در خارج صحبت میکردند: زنها پیشرفتهای زیادی کردهاند، میتوانند شغلهایی مثل مردان داشته باشند، قاضی باشند، در ادارات کار کنند، و یا وکیل مجلس باشند.
در واقع، صدیقه دولتآبادی نمادی از فعالان زنی بود که همزمان در چند جبهه میجنگیدند. آنها از یک سو به دنبال ایجاد تشکلهای زنان بودند، از سوی دیگر مدارس دخترانه تأسیس میکردند، و در کنار اینها نشریات زنان را منتشر میکردند. این شیوهی کار در جنبش زنان ادامه یافت، و دیگر انجمنهای زنان همچون «پیک سعادت نسوان» و «جمعیت نسوان وطنخواه» نیز همزمان با پیگیری اهدافی که برای خود تعریف کرده بودند، آموزش زنان و انتشار نشریه را نیز در دستور کار خود داشتند. تلاش برای آموزش زنان بزرگسال در قالب کلاسهای اکابر و حرفهآموزی به زنان برای دست یافتن به استقلال اقتصادی نیز، که همواره از سوی صدیقه دولتآبادی دنبال میشد، میراث دیگری برای جنبش زنان بود که تا دهههای ۱۳۵۰-۶۰ نیز دنبال شد، و از «سازمان زنان» گرفته ت ا گروههای زنان نزدیک به احزاب سیاسی چپ آن را ادامه میدادند
یاران همیشه همراه به پایان این بخش رسیدیم
با ارزوی بهروزی وشادکامی برای شما عزیزان
تا برنامه ای دیگر
روز وروزگار خوش