گام به گام با گفتمان سیاسی روز ایران از رادیو فرهنگ این هفته،بخش نخست پایه گذاران جنبش زنان در ایران فمنیستهای مشروطه خواه، تهیه و اجرا سارا فرزاد

شنوندگان محترم رادیو فرهنگ درود وعرض ادب بنده را پذیرا باشید هفته ای که سپری شد با قلبی مالامال از اندوهی سنگین درظلم مکرر حکومت به اصطلاح اسلامی ایران گذشت سحر خدایاری دختر آبی پوش که برای طرفداری تیمش به ورزشگاه ازادی رفته بود وپس از دستگیری وبریدن حبس شش ماه زندان ،او برای اعتراض به حکم زندان اقدام به خود سوزی وسپس در بیمارستان مطهری تهران روح پاک ومعصومش پر کشید به راستی سکوت در برابر این همه خون بهت تاریخ  وایندگان را بر نمی تابد این سحر نبود که سوخت که قلب تک تک مادران وزنان ایران  برای این معصومیت سوخت بر مردان وزنان ازاده ی ماست که متحدانه ندای مبارزه با اپارتاید جنسی را سر دهند که ملت وتمدنی که با زنانش چون وحوش رفتار کند باید شاهد تربیت نسلی خونخوار وظالم باشد امروز ودر ادامه برنامه ی سیر تاریخ جنبش حق طلبی زنان ایران با عبور از دوران مبارزات مشروطه پی می گیریم حوادت تاریخی جنبش فمنیستی زنان  مشروطه خواهاه را پس از انقلاب مشروطه ودستاوردهای آن با من سارا باشید در ادامه ی برنامه امروز

فمینیست‌های مشروطه‌خواه، پایه‌گذاران جنبش زنان در ایران بودند. جنبش زنان در ایران چگونه شکل گرفت و چگونه توانست زنان را از کنج اندرونی‌ها به مدرسه و دانشگاه بفرستد؟ زنان ایرانی چطور حق رأی گرفتند، و چرا پس از پیروزی در تغییر دادن بخشی از قوانین نابرابر، همه‌ی دستاوردها را به یک‌باره از دست دادند؟

هنوز «انقلاب مشروطه» پیروز نشده بود که محترم اسکندری، زن جوانی که بعدها یکی از تأثیرگذارترین انجمن‌های زنان در ایران را بنا نهاد، در جمع مردانه‌ی دوستان پدرش (که همگی از اعضای مشروطه‌خواه انجمن آدمیت بودند) پرسید: «بعد از پیروزی انقلاب، برای احقاق حقوق زنان چه در نظر خواهید گرفت؟» میرزا طاهر، یکی از همان مردان روشنفکر و سرشناس که احتمالاً انتظار چنین سؤالی را در بحبوحه‌ی‌ انقلاب نداشت، گفت: «از حالا باید فکری برای چادر به سرکردن شما، که پیدا است به رشد رسیده‌اید، بکنیم!» وقتی محترم با لحنی برافروخته پاسخ داد: «پس از همین حالا بدانید: کسی که با طرز فکر دوران پادشاه وزوزک می‌اندیشد هرگز در انقلاب موفق نمی‌شود»، میرزا طاهر عقب نشست و گفت که شوخی کرده: «نیمی از ملت ایران را نمی‌توان در نتایج انقلاب سهیم ندانست و حقوق‌ آنان را باز نگرفت

واقعیت اما این بود که بعد از پیروزی انقلاب مشروطه، زنان در نتایج انقلاب سهیم نشدند و، همان طور که میرزا طاهر به محترم اسکندری پاسخ داده بود، زنان نه تنها حق رأی نیافتند و قوانینی به نفع آن‌ها تصویب نشد، بلکه همچنان در زیر چادر نگه داشته شدند – چادرهایی تک‌رنگ و ساده و آستین‌دار که سر تا به پای زنان را می‌پوشاند و آن را روی دامن‌‌ کوتاه چین‌دار و شلوار گشاد می‌پوشیدند. تاج‌السلطنه، دختر ناصرالدین شاه قاجار، در خاطرات خود، وضعیت زنان در آن دوره را این طور توصیف می‌کند: «افسوس که زنان ایرانی از نوع انسان مجزا شده و جزو بهایم و وحوش هستند، و صبح تا شام در یک محبس ناامیدانه زندگی می‌کنند، و دچار یک فشارهای سخت و بدبختی‌های ناگواری، عمر می‌گذرانند … زندگی زن‌های ایرانی از دو چیز ترکیب شده: در موقع بیرون آمدن و گردش کردن: هیاکل موحش سیاه عزا، و در موقع مرگ: کفن‌های سفید زنان اما، با همان چادرهای سیاه و روبنده‌هایی که صورتشان را می‌پوشاند، بیرون آمدند و صدایشان را بلند کردند، صدایی که اول بار در سال‌های ۱-۱۲۷۰ در «جنبش تنباکو» بلند شده بود و بعد در جریان انقلاب مشروطه بیشتر شنیده شد: از بست نشستن در حرم عبدالعظیم برای دفاع از علمای مشروطه‌خواه در سال ۱۲۸۴ گرفته تا حضور در نبردهای مشروطه‌خواهان در آذربایجان (۸-۱۲۷۸)، جمع‌آوری سهام برای بانک ملی از طریق فروختن جواهرات‌شان، تحریم پارچه و کالاهای خارجی (۱۲۸۵)، و دادن اولتیماتوم به مجلس در ماجرای مورگان شوستر ۱۲۹۰ با وجود اهمیت این اولین مشارکت‌های سیاسی و اجتماعی زنان در نهضت مشروطه و اعتراض‌های منتهی به آن، نمی‌توان این مشارکت را به حساب جنبش زنانی گذاشت که در آن زمان هنوز پا نگرفته بود. همچنین، نباید فراموش کرد همان‌‌طور که هما ناطق، تاریخ‌دان، می‌گوید: این حضور همواره یک «حضور مترقی» نبوده است. زنان، به خصوص در مراحل اولیه‌ی انقلاب مشروطه، غالباً متأثر از رهبران مذهبی بودند[۳] و گاه «جنبه‌های ارتجاعی» حضور آن‌ها بر «جنبه‌های انقلابی»‌اش می‌چربید. با این حال پروین پایدار، پژوهشگر حوزه‌ی زنان، به درستی یادآوری می‌کند که «شرکت زنان در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی در چارچوب تعیین‌شده، و فعالیت‌های زنان برای شکستن و عوض کردن آن چارچوب، تأثیر متقابل بر یکدیگر داشته است.»[۴] زنانی که در نهضت مشروطه به خیابان آمده بودند نیز پس از استقرار مشروطه به خانه‌هایشان برنگشتند و، با تأسیس مدارس دخترانه و انجمن‌ها و نشریات زنان، خواستار تغییر وضعیت خودشان شدند.این خیزش زنان چنان که ژانت آفاری، از معدود تاریخ‌دانانی که در بررسی تاریخ مشروطه توجه ویژه‌ای به موقعیت زنان در این دوران داشته، می‌گوید تحت تأثیر انقلاب ۱۹۰۵ روسیه بوده است که برابری حقوق زنان را در همسایه‌ی شمالی به ارمغان آورد. خیزش زنان ایران همچنین تحت تأثیر جنبش بابی در اواسط قرن ۱۹ میلادی بوده است. جنبش بابی که در آن دوره خواستار اصلاحات مذهبی و حقوق اجتماعی بیشتر برای زنان بود، فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی طاهره قره‌العین[۵] و شرکت فعالانه‌ی زنان بابی در مبارزات زنجان، نیز مفهوم جدیدی از زن را در افکار عام به وجود آوردند و در خیزش زنان ایرانی مؤثر بودند‌[۶] – خیزشی که بعد از پیروزی انقلاب مشروطه و تصویب قانون اساسی در سال ۱۲۸۵، با راه‌اندازی تشکل‌ها، مدارس، و نشریات زنان، مطالباتش را اعلام کرد.

انجمن‌های مخفی زنان، اولین قدم برای تشکل‌یابی

با پیروزی انقلاب مشروطه و تصویب قانون اساسی، برخی زنانی که در پی مبارزات منتهی به مشروطه از اندرونی‌ها بیرون آمده بودند، به ایجاد انجمن‌هایی برای پیگیری خواسته‌هایشان اقدام کردند. با پیروزی انقلاب مشروطه و تصویب قانون اساسی، برخی زنانی که در پی مبارزات منتهی به مشروطه از اندرونی‌ها بیرون آمده بودند، به ایجاد انجمن‌هایی برای پیگیری خواسته‌هایشان اقدام کردند. نخستین انجمن‌های زنان، همچون انجمن‌های مخفی سیاسی‌ای که پیش از انقلاب مشروطه از سوی مردان روشنفکر و مشروطه‌خواه تشکیل شده‌ بودند، خط و مشی مخفیانه داشت. انجمن «حریت نسوان» یکی از این اولین انجمن‌های مخفی است که جلسات آن دو هفته یک بار، به صورت پنهانی در باغ‌های اطراف تهران، برگزار می‌شد. این انجمن البته فقط زنانه نبود، مردها هم می‌توانستند به همراه زنی از خویشاوندانشان در جلسات انجمن شرکت کنند، اما اجازه‌ی سخنرانی نداشتند. «حریت نسوان» به دنبال آن بود که، با برگزاری جلسات بحث و بررسی درباره‌ی مسائل سیاسی و اجتماعی، زنان را که در آن دوره تجربه‌ی بحث در حضور مردان را نداشتند برای فعالیت‌ در عرصه‌ی عمومی آماده کند. اعضای این انجمن اغلب از خانواده‌های سیاسی بودند، و زنان سرشناسی همچون صدیقه دولت‌آبادی و شمس‌الملوک جواهر، که بعدها از فعالان شناخته‌شده‌ی حقوق زنان شدند، برخی زنان خانواده‌های درباری همچون تاج‌السلطنه و افتخارالسلطنه، دختران ناصرالدین شاه، و برخی مبلغان مذهبی آمریکایی، از جمله مری پارک جردن و انی استاکینگ بویس، از جمله شرکت‌کنندگان در جلسات آن انجمن بودند. عمر انجمن «حریت نسوان» اما چندان طولانی نبود و، پس از لو رفتن خبر تشکیل یکی از جلساتش، اعضای انجمن قبل از رسیدن جمعیت خشمگین از حضور مختلط زنان و مردان، فرار کردند و فعالیت انجمن نیز پس از آن متوقف شد]

به گفته‌ی مورگان شوستر، مستشار آمریکایی که آن سال‌ها در ایران بود، بیش از ۱۰ جمعیت مخفی زنان در تهران فعال بودند که امور هماهنگی آن‌ها را یک کمیته مرکزی بر عهده داشته است.[۸] «اتحادیه‌ی غیبی نسوان» که سیاسی‌ترین انجمن زنان در آن دوره بوده یکی دیگر از آن انجمن‌های مخفی است. تشکلی با گرایش‌های انقلابی که خواستار به رسمیت شناخته شدن حقوق زنان و برابری حقوق سیاسی و اجتماعی زنان و مردان از سوی مجلس بود. این تشکل در نخستین اعلان عمومی‌اش که مهرماه ۱۲۸۶ در روزنامه‌ی ندای وطن منتشر شد، با انتقاد از وضع اداره‌ی کشور، اعلام کرده بود: «چهل روز هم کار را به دست ما زن‌ها واگذارند، و به شرط آن که عار نداشته باشند … ما وکلا را انتخاب می‌کنیم. وزرا را انتخاب می‌کنیم. قانون را تصحیح می‌کنیم. حکام را تعیین می‌کنیم … ریشه‌ی ظلم و استبداد را از بیخ می‌کنیم

دوستان مهربانان وبه ویژه زنان حق طلب ومبارز ایرانی به پایان بخش نخست از جنبش فمنیستی زنان مشروطه خواه پس از انقلاب مشروطه رسیدیم این مبحث ادامه دارد  یادمان نرود خویشتن اگاهی فردی از حقوق اساسی ونیز تاریخ مبارزه برای مطالبات انسانی  تک تک مردم بویژه زنان تنها راه نجات واتحاد در مبارزه با ظلم وفساد ودست یابی به ازادی ایران است رادیو فرهنگ را به دوستان خود معرفی کنید

تا گفتار وشنیداری دیگر در پناه خرد و خویشتن اگاهی

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

17 + 6 =