دوستان محترم وعزیزان شنونده درود وعرض ادب دارم خدمت شما عزیزان، با برنامه ی آخر در خصوص موبوکراتی در خدمت شما عزیزان هستیم در دو برنامه پیشین در خصوص موبوکراتی گفتاری را با شما به اشتراک گداشتیم .امروز با مروری اجمالی بر دو برنامه پیشین به ارتباط با موبوکراتی ودیکتاتوری می پردازیم روشی غیر دمکراسی در حکومت های اغلب مذهبی ایدیولوژیک وپوپولیسم ازجمله ایران افغانستان کره شمالی با من سارا باشید در این برنامه
موبوکراسی از کلمه موب به معنی حرکت یا انگیزش شور واحساسات ساخته شده وبه حکومتی که سیاستمدارانش صرفا با تکیه بر احساساتی کردن وشور وانگیزه دادن رای مردم را گرفته وبر حکومت وقدرت تکیه می زنند گفته می شود در حالیکه دموکراسی از کلمه دمو به معنی مردم ساخته شده است تفاوت موبوکراسی با دموکراسی اینست که در دموکراسی نظر عاقلانه مردم که هرکدام به تنهایی و بدون اعمال نفوذ و تاثیر دیگران آن تصمیم را اتخاذ نموده اند بطور مساوی در تصمیم گیری های کلان کشور به حساب بیاید. اما در موبو کراسی این نظر ها تحت انگیزش های احساسی که از جانب ذینفعان ایجاد می شود شکل میگیرد.
در مقوله انتخابات هم تفاوت دموکراسی و موبوکراسی در همین وجه آن است یعنی در دموکراسی انتخاب شوندگان بر اساس طرح های عملی و دقیقا حلاجی شده برنامه های آینده خود را مطرح می کنند و بعد از انتخاب دقیقا به اجرای آن می پردازند چه در این کشور ها دموکراسی نهادینه شده و احزاب قدرتمند و با تجربه و دارای بورد های تخصصی برنامه ریزی پشت سر کاندیدا ها قرار دارند که نمی خواهند برنامه دراز مدت استراتیژیک شان خراب شود. همچنان در این کشور ها رای دهندگان از درایت سیاسی بالایی بر خوردارند و زود احساساتی نمی شوند و برنامه های کاندیدا ها را تحلیل و تجزیه میکنند و می توانند امکانات اجرا و توانائی های کاندیدای مورد نظر و حزب پشتیبانش را درک کنند و بعد بدون احساساتی شدن و جار و جنجال رای شان را به صندوق های رای بریزند. اما در موبوکراسی کاندیدا ها با درک نیاز ها و احساسات گرم مردم به این نقاط ضعف اشاره میکنند و احساسات را بر می انگیزند و هرچه کار خوب که در دنیا هست را در برنامه های شان اعلان می کنند بدون اینکه محدودیت های سیاسی ، مالی ، صلاحیتی و غیره را بسنجند و فقط به منظور اینکه جو احساساتی و ملتهب انتخاباتی را به نفع شان شکل بدهند و از این آب گل آلود ماهی مراد بگیرند
اینکه سیاست موبوکراتیک رابطهی مستقیم با حکومت دیکتاتوری داردیا نه باید بگوییم که هر سیاستمدار موبوکرات در جستجوی آن است که قدرت بیشتر را به دست بیاورد و هر کسی که عطش برای به دست آوردن قدرت بیشتر داشته باشد نشان میدهد که در نگرش و تمایلات خود به دیکتاتوری علاقمند است. ولی شیوهی دستیافتن به دیکتاتوری فرق میکند ، فرد دیکتاتور میکوشد از این بستر دموکراتیک استفاده کند و به قدرت برسد. مثلاً به یاد داریم که هیتلر از مجرای حرکت دموکراتیک به قدرت رسید. وی در انتخابات اشتراک کرد، کمپاین کرد و بعد از طریق آرای مردم به مقام زمامداری مشروع مردم آلمان دست یافت. اما او یک دیکتاتور بود و با همین مابها یا کسانی که خود هیتلر آنان را با شعارهای هیجانانگیز خود به ماب تبدیل کرده بود، آن نمونهی وحشتناک حکومت موبوکراتیک را ایجاد کرد. در ایران هم تکرار این تجربه را میبینیم
نظامهای موبوکراسی و دموکراسی همچون جامعهی بدوی و جامعهی مدنی در یک حالت نسبی و مقایسه ای با هم سنجیده میشوند و به همین دلیل حکومتی که خود را بیشتر متعهد بداند تا با مردم صمیمانهتر برخورد کند و مردم را بیشتر در جریان حقیقتها و واقعیتها قرار دهد، دموکراتیکتر است و حکومتی که با مردم بیشتر فریبکارانه برخورد کند، شعارهای کلی و عوامفریبانه مطرح کند و از احساسات مردم استفاده کند موبوکراتیکتر است. شما نمیتوانید بگویید که حکومت امریکا صددرصد دموکراتیک است و هیچگونه گرایش و رفتاری مبتنی بر موبوکراسی در آنجا وجود ندارد. اصلاً چنین نیست. در امریکا هم موبوکراسی بسیار برجستهای را میبینید. وقتی میآیند شعارها و مسایلی را مطرح میکنند که مردم حساس شوند و از سیاست معینی بدون هرگونه فکر عمیق و جدی حمایت کنند، دموکراسی به موبوکراسی تقلیل یافته است. اما تفاوت موبوکراسی امریکا با موبوکراسی ایران تفاوت بین دو جامعهی امریکا و ایران است. به عبارتی دیگر، بازی با توده ی مابی که در امریکا ممکن است حساس شود با توده ی مردم احساساتی که در ایران است، فرق فاحشی دارد. در امریکا برای اینکه بتوانید مردم را حساس بسازید، باید برایش مسایل خیلی عمیق و جدی را مطرح کنید. حالانکه در ایران مسایل خیلی سطحی و ساده هم میتواند مردم را از جاده بیرون کند.
در ایران هنوز هم چاه جمکران میتواند جالب توجه باشد. در ایران رییس جمهورش میتواند از هالهی نور و از ارتباط ویژه با امام زمان برای اقناع و یا تحریک مردم استفاده کند، اما در امریکا مسایل از این حد فراتر میرود و برای تحریک موبوکراتیک در این کشور باید کارهای جدیتر و عمیقتری را انجام دهید. به همین ترتیب، وقتی به افغانستان میآیید، سطح همه چیز خیلی نازل تر میشود و شما میبینید که کسی ادعا میکند که با کوماندوی پنجهزار نفری میتواند رییس جمهوریهای ایران و پاکستان و یا رییس سازمان استخباراتی پاکستان را به خاطر اینکه گویاد دست شان به قتل یک افغان آلوده است، به قتل رساند. این ادعا خیلی جالب وهیجان برانگیز است.. به هر حال، مقایسه میان موبوکراسی و دموکراسی ما را به طور طبیعی به سوی تحلیل و ارزشگزاریهای نسبی میبرد، یعنی میتوانیم بگوییم که یک جامعه و یک نظام به استناد نشانههای خاص موبوکراتیکتر و یا دموکراتیکتر است.
: برجستهترین نقطهی مشترک میان این دو نظام مشارکت مردم است. یعنی در هر دو نظام مشارکت مردم وجود دارد: در یکی مردم آگاهانه اشتراک میکنند و در یکی ناآگاهانه. به میزانی که آگاهی مردم بیشتر میشود نظام دموکراتیکتر میشود و به میزانی که آگاهی مردم کمتر است نظام موبوکراتیکتر است. شباهتهای دیگری نیز از لحاظ صوری وجود دارد: در هر دو نظام مردم انتخابات میکنند، در هر دو نظام مردم کمپاین میکنند، در هر دو نظام مردم رأی میدهند و در هر دو نظام مردم با کاندیداهای خود طرف میشوند و گفتوگو و مذاکره میکنند. اما از لحاظ ماهیت گفته میتوانیم که سیاست دموکراتیک سیاستی است متعهد به انتقال هر چه بیشتر آگاهی برای مردم، و سیاست موبوکراتیک سیاستی است که از این تعهد بیگانه است آگاهی در عرصهی سیاست دموکراتیک این است که مردم بدانند در زندگی جمعی خویش با چه نیازهایی روبهرویند و برای رفع این نیازها چه امکاناتی دارند. در نظامهای موبوکراتیک این تعهد کمتر است. سیاستمدار موبوکراتیک کوشش میکند که اگر مردم را بتواند با یک شعار به حرکت آرد دو شعار نمیدهد و اگر بتواند با احساسات قومی بازی کند، مسایل مذهبی را طرح نمیکند و اگر مسایل مذهبی کاربرد بیشتر داشت مسایل قومی را دامن نمیزند. گاهی هم سیاستمدار موبوکرات مفاهیم را مخلوط میکند تا از همهی آنها به طور همزمان استفاده کند در سیاستهای دموکراتیک مجال برای فکر کردن بیشتر است هر چه مردم آرامتر و منطقیتر باشند، در آنجا میتوان شاهد رگههای دموکراسی بیشتر بود. اما در فضا و سیاست موبوکراتیک هیجان و احساسات و تحریکات زیاد است. در فضا و سیاست موبوکراتیک مردم کمتر میاندیشند، کمتر استدلال میکنند، کمتر برای مفاهیم کلی مصداق عینی و جزئی تعیین میکنند، … اینها همه وجوه تفاوت دموکراسی و موبوکراسی است.
رای دهندگان در موبوکراسی هم سوار بر امواج احساسات فردی و جمعی خوبش بوده و آتش مزاجانه خواهان تغیرات زود هنگام و اساسی اند و و می خواهند یک شبه ره صد ساله بروند و تمام بدبختی های شان را در شبی که فردایش کاندیدای مورد نظر شان به تخت می نشیند به زباله دانی بریزند و از فردایش در یک آرمان شهر زندگی کنند. این رای دهندگان در تب و تاب فضای انتخاباتی می سوزند، داد می زنند، دعوا راه اندازند برعلیه هرکس و هر چیز می تازند و گه گاه خرابکاری می کنند موبوکراسی ویژه کشور های بعد از بحران و در حال اغتشاش و بحران است. به هیج کس در فضای موبوکراسی نمی شود کاملا اعتماد کرد همه چیز در بند سود اندوزی و ریاکاری است.هرکس هر چه بیشتر در دروغ گوئی و سفسطه سازی و مردم فریبی مهارت داشته باشد و بتواند بر امواج احساسات مردم سوار شود موفق تر است. نتیجه موبوکراسی هم واضح است در چندین دوره ممکن است افرادی بر سر کار بیایند که هرگز نتوانند به وعده های شان عمل کنند و جز باختن آب روی خود به فیمت سود اندوزی های کلان شخصی و جناحی دست آوردی نداشته باشند. اما اگر این ملت ها بتوانند در طول چندین دوره انتخاباتی به رشد علمی و درک سیاسی برسند که آن هم به مدد رشد سواد و دانش و رفاه اجتماعی میسر است در دوره های بعدی امکان تحول به دموکراسی بصورت تدریجا زیاد تر می شود.
و در غیر آن آهسته آهسته سرخوردگی مردم از نظام بیشتر شده و انتخابات و کاندیدا یک نمایش مضحک بیشتر نخواهد بود. در نمایش فعلی انتخابات هم دقیقا اصول موبوکراسی حکم فرماست به تبلیغات و شعار های انتخاباتی که توجه کنید هیچ توجیه علمی و واقع گرایانه نمی بینید به طرف داران که بنگرید هیچ گونه تعقل و منطق استدلالی در انتخاب شان نمی بینید جز احساسات و احساسات و احساسات. به برخورد های طرفداران که بنگرید سراسر جرقه های انفجار و در گیری است، مردم اگاه وهوشیار ایران باید پس از گذار چهل ساله حکومت موبوکراتیک ایران دیگر تن به ماب شدن ندهند وبدانند که مشارکت انها یک مشارکت دمکراتیک اگاهانه وتاثیر گذار نیست بلکه ایجاد نوعی ماب وشور احساس وانگیزش زود گذر .م.ب.کراتیک بوده و برای ورود ذی نفعان اختلاسگران ورانت خوران به مسند قدرت است که جزطول عمر این نظام چیزی را به دنبال نداشته است امید درگیر تکرار تاریخ مکرر سراسر مکر اخوندها ی بازاری نشویم تا گفتار وشنیداری دیگر در پناه شادی