متن نامه سرگشاده منیژه عربشاهی که حدود سه ماه است در زندان قرچک ورامین در بازداشت به سر میبرد، در باره محرومیت ها ومشکلات ناشی از بی توجهی مسئولین زندان نسبت به مسائل پزشکی و عدم رعایت اصل تفکیک سلامت:
“جدای از آنکه فرزندانم یاسمن و صبا مدام از جانب زندانیان خطرناک مورد حمله، فحاشی و تهدید قرار میگیرند؛ دیگر زنان محبوس در زندان قرچک ورامین نیز با سختی ها و مشکلاتی مواجه هستند و از حق و حقوق اولیه انسانی محرومند. نمیتوانم این محرومیت ها را که علاوه بر تحمل حبس به بهای از دست رفتن سلامت افراد و گاه ایجاد خطرات جانی بسیاری میشود؛ نادیده بگیرم و از کنار آن بگذرم.
در زندان قرچک، زنان در بدو ورود مورد معاینات پزشکی توسط تیمی از جانب بهداری قرار میگیرند و پس از بررسی سلامت افراد بیماری های واگیردار شناسایی میشود. افراد در کلینیکی معروف به کلینیک مثلثی معاینه و مورد آزمایشات اولیه قرار میگیرند و تست ایدز، هپاتیت و .. در مورد آنان انجام میشود. اما آنچه که هرگز به عمل در نمی آید اعلام نتایج این آزمایشات و جداسازی زندانیان مبتلا به بیماری های خطرناک از دیگر افراد است. آنچه که مشخص است دلیل انجام این قبیل آزمایشات فقط و فقط تکمیل پرونده و رزومه سازی برای زندانیان جهت ارائه کار تکمیلی پذیرش افراد در زندان است و هدفی جهت بهبود شرایط و کاهش خطرات احتمالی را در بر ندارد.
همجواری این افراد با افراد سالم در بندها و کابینهای مشترک احتمال انتقال بیماریهای خطرناک را افزایش میدهد.
نبود امنیت جانی و به خطر افتادن سلامت افراد توسط هیچ فرد و نهادی قابل پیگیری نبوده و پاسخی به اعتراضات داده نمیشود.
همهی اینها در حالیست که معمولا اعلام میشود افرادی در زندانها به دلیل بیماری یا به دلیل نامشخصی فوت کردهاند. با توجه به اینکه توضیح بیشتری مبنی بر از دست رفتن جان افرادی که مسئولیت جان و سلامتشان با سازمان زندانهاست؛ داده نمیشود این نگرانی بیشتر میشود که مبادا عدم پیگیریها و عدم در نظر گرفتن اصول اولیه بهداشتی و تامین امکانات منجر به بروز چنین پیشامدهایی گردد.
چرا که مرگ در زندان به دلیلی نامشخص معنایی ندارد و اگر زندانی به جهت بیماری مشخصی فوت کرده باید پرونده پزشکی متوفی و پیگیری های درمانی او دست کم به خانواده و وکیل ارائه گردد. درحالی که این طور نیست و بسیاری از افراد به دلیل عدم رسیدگی یا کوتاهی در امر درمان و نبود امکانات کافی و روشهای اشتباهِ درمان با عدم سلامت یا مرگ مواجه میشوند.
بارها در اخبار منتشر شده در روزنامهها اعلام شد قرار است هیئتهایی جهت بررسی شرایط زندانیان به قرچک اعزام شوند. اما این اتفاق هرگز پیش نیامد و شرایط روز به روز وخیم تر میشود.
بارها توسط کارمندان زندان و مسئولین حاضر در زندان قرچک این خواسته های حداقلی را پیگیری نمودم اما هربار (با وجود وعدههایی مبنی بر پیگیری مسائل) اعتراضم مشمول زمان گردید و همچنان سلامت و جان افراد در خطر است و فریاد رسی نیست.
از دیگر نمونه های نقض حقوق انسانی که در بهداری زندان قرچک به دلیل نبود امکانات کافی شاهد آن هستیم نبود سرنگ کافی برای زندانیان مبتلا به دیابت می باشد. بعضا پیش آمده زنانی که مجبورند از سرنگ برای تزریق انسولین استفاده کنند؛ از سرنگ های مشترک در بهداری استفاده کردهاند.
استفاده از سرنگ مشترک توسط زندانیانی که خود توان مالی تامین دارو را ندارند دردناک است و انتظار میرود کارمندان بهداری در مورد استفاده مشترک سرنگ به زندانیان هشدار داده مانع از این عمل شوند.
ولی آنچه که شاهدیم، به روال در آمدن این قبیل کوتاهیهاست.
لذا صدای اعتراضم را که توسط زندان بانان و مسئولین زندان قرچک شنیده نشد بلند تر میکنم و اعلام میدارم غیر از آنکه بی دلیل به بند کشیده شدیم؛ غیر از آنکه جان مان از تهدیدهای روزهای اخیر در خطر است؛ علاوه بر آنکه از بسیاری از حقوق اولیه زیستی و معیشتی محروم ماندهایم؛ شاهد مرگ خاموش زنان بسیاری هستیم که به جهت کوتاهی کارمندانی که موظف به انجام مسئولیت نشدهاند با خطرات بسیاری مواجهاند.
برخلاف آنچه بر سر درِ زندانها نوشته شده، نه تنها زندان، ندامتگاه نبوده و نیست بلکه مکانی ست که افراد پس از ورود به آن علاوه بر تحمل حبس و محدود شدن از زندگی در دنیای آزاد و تحمل محرومیتهایی فراتر از آنچه در قوانین برای شان در نظر گرفته شده، با خطراتی جانی نیز مواجه میشوند.
باشد که صدای اعتراضم به کاستیها و محرومیتهایی که به ناحق زنانِ قرچک با آن مواجه هستند کارگشا بوده و دست کم حقوق اولیه زیستی که حق هر انسانی با هر میزان خطاکاری میباشد تامین شود.”