دوستان وشنوندگان محترم رادیو فرهنگ در اقصی نقاط جهان درود وعرض ادب بنده را پذیرا باشید امروز در ادامه برنامه هفته گذشته در خصوص نقش دروغ وایدئولوژی در نظامهای غوغا سالار به مبحث ایدئولوژی وغوغا سالاری در این نظامها خواهیم پرداخت اگر موفق به شنیدن بخش نخست برنامه یعنی ورود دروغ به عنوان یک نظام در سیاست نشده اید می توانید به ارشیو برنامه در سایت رادیو فرهنگ مراجعه کنید با من سارا باشید در دقایق پیش رو
غوغاسالاری به معنای حکومت عوام زورمند (اوباش) و رهبری جاهلین بر جامعه است. در این زمان پستهای مهم حکومتی و کارهای اداره کشور به دست عوام و علیالخصوص اوباش زورمند علی الظاهر با سواد میافتد. غوغاسالاری معمولاً در خلال بحرانها، انقلابها، شورشها و تحولات سیاسی – حکومتی در جامعه رخ میدهد و غالباً مدتی محدود و کوتاه شکل گرفته و بعد از مدتی از هم فرو میپاشد
. دموکراسی اگر چه میتواند به عنوان عالیترین نوع حکومت در جامعه مطرح شود؛ اما در عین حال ممکن است به ورطه غوغاسالاری و به تبع آن عدم ثبات سیاسی و اقتصادی منجر شود. حکومتی دموکرات که در آن انسانهای نالایق بر سر کار آمده و غیرمتخصصین در حکومت راه پیدا کند، ممکن است تا رهبری عوام و جاهلین سقوط کند
و اما پس از دروغ که به عنوان یکی از حربه های مهم در نظامهای سیاسی مبتنی بر غوغا سالاری نقش مهمی ایفا می کند مقوله بعدی ایدئو لوژی و نقشی است که درتاریخ معاصر ما بازی کرده است انچه بر همگان روشن است نظام سیاسی بر امده از انقلاب ایران یک نظام سیاسی ایدئولوژی است از نهادها سازمانها گفتمان و مباحث اش تا ذات وبافت و بنیانگزارش همه از جنس ایدئولوژی است وبرای ایدلوژی است
به طور کلی برای ایدئولوژِی دو معنی مثبت ومعنی منفی در نظر هست معنی مثبت ایدئولوژی که هیچ بارارزشی ندارد عبارتند از گفتمانی است که یک کنش سیاسی را همراهی می کند یعنی هر گفتمانی که برای همراهی یک کنش وفعالیت سیاسی باشد ایدئولوژی نام دارد در تعریف اول ومثبت ایدئولوژی کهفاقد بار ارزشی ست به هر ایسمی ایدئولوژی اطلاق می شود بنابراین کمونیسم سوسیالیسم لیبرالیسم واسلامیسم نازیسم فاشیسم همه در زمره ی ایدولوژی قرار می گیرند حتی گفتمان دمکراتیک ودمکراسی هم ایدئولوژی است چرا که گفتمانی ست که کنش سیاسی دمکراتیک را همراهی می کند
اما تعاریف منفی ایدئولوژی: یکی از تعاریف منفی ایدئولوژی بر گرفته از ذهن ایدلوگی است که ذهن خود را جای واقعیت می گدارد یعنی انچه که به ان باور دارد را می گذارد جای واقعیت ذهنیت ایدئولوگ به جای واقعیت. به عبارتی واما تعریف دقیق تر وجالب از ایدلوژی که فیلسوف فرانسوی الن بزنسون در کتاب تبار شناسی فکری لنینیسم برگرفته از وضعیت حاکم وچارچوب نظری متعارف ورسمی بر شوروی سابق از ائدولوژی ارائه می دهد عبارتند از ایدئولوژی در تعریف عام به مجموعه افکار وعملکردهای های فرهنگ ساز طبقه حاکم گفته می شود و در تعریف خاص به سامانه ای تفصیلی برای توجیه شرایط اجتماعی در جهت تداوم بخشیدن به قدرت سیاسی طبقه حاکم می باشد منشا اجتماعی ایدولوژی همان طبقه حاکم است ،طبقه حاکمی که برای تداوم بخشیدن به قدرت خود یک سامانه ی نظریی باوری ورفتاری را بوجود می اورد سپس این سامانه را به تدریح در اقشار مختلف اجتماع نفود وگسترش می دهد جهت تداوم قدرت خویش که اغلب این سامانه باوری ونظری فرهنگ ساز هست وبه نوعی به روابط ورفتار فردی شخصی اجتماعی چارچوب می دهد
یکی از بارز ترین نمود ایجاد چارچوب وفرهنگ وکارکرده های ایدئولوژی اسلامی در زندگی دوگانه یا زیست های چندگانه ایرانیان است. دوگانه ی زندگیخصوصی وعمومی انچیزی است که در گفتمان وایدولوژی روحانیت در یک سامانه فکری وباوری به عنوان فرهنگ در طی این چهل سال به مردم ما تزریق شدبه طوریکه مردم ما باور کردند که در زندگی خصوصی اشان همه کاری می تواند ارزشی بشود در حالیکه در زندگی عمومی واحتماعی اشان همان کار ضد ارزش است ونباید انجام گیرد تزریق دروغ وتقیه مذهبی نوعی دیگر از فساد هست که روحانیت در قالب ایدئولوژِ ی به سامانه ی باوری وذهنی مردم وارد کرده اند ناگفته پیداست که این زیست های دوگانه ی باوری امروزه خود منشا بسیاری از روان پریشی ها وتنش های پارانوییک در جامعه ی ایران است.
واما در پایان این پاراگراف معروفی از نامه الکساندر سل ژنیتسون که به رهبران اتحاد جماهیر شوروی در زمان انجماد ایدئولوژیک برژنف در سالهای ۱۹۷۳ در رابطه با دروغ بزرگ ایدئولوژی است را برایتان می خوانم نامه ای که امروز به نظر می رسد باید برای رهبران ایران نوشته شود. این دروغ کلی وتحمیلی واجباری یعنی ایدئولوژی دهشتناک ترین وجه زندگی مردمان کشورمان شده است چیزی که از هر شور بختی مادی بدتر است این دروغ از فقدان هرگونه ازادی های مدنی نیز بدتر است ئتمام این زراذخانه دروغ چیزی نیست مگر باجی که ما به ایدئولوژی می دهیم هر اتفاقی که می افتد را بایدبا این ایدئولوژی مرده بررسی کرد این دکترین دروغینی که دولت ما از روی عادت فطرت وسنت کماکان دودستی به آن وپی امدهای متعددش چسبیده است همین دروغ بزرگ ایدئولوژی است که مسوولیت همه خونهای ریخته شده را بر دوش دارد ایدئولوژی ست که برایبقای خود هر اندیشه ی مخالفی را حبس می کند این عرق گیر کثیف وژنده وخون الود ایدئولوژی را از تن ملت ما در بیاورید تا انچه در ملت هنوز باقی مانده نفسی تازه کند.
دوستان وهمراهان گرامی تا گفتاروشنیداری دیگر در پناه شادی های ناب