گام به گام با گفتمان سیاسی روز ایران از رادیو فرهنگ این هفته بخش نخست دروغ وایدئولوژی در نظامهای غوغاسالار تهیه و اجرا سارا فرزاد

همراهان همیشگی رادیو فرهنگ درود گرم وصمیمی من سارا وسایر همکارانم را در رادیو فرهنگ در هر کجای این کره ی خاکی که شنونده یبرنامه ی ما هستید پذیرا باشید امیدوارم تعطیلات تابستانی شادی را در حالگذران باشید واز تابستانی پاییزی در شهر زیبای یوتبری لذت ببرید.امروز بامن سارا خواهید بود با مقوله ی مهم نقش دروغ وائدولوژی در نظام های غوغا سالاردر این برنامه از نظرات دکتر رامین پرهام پژوهشگر نویسنده وفعال مدنی مقیم پاریس ونیز مدرس اموزشکده مدنی توانا در این رابطه بهره برده ایم  با من باشید در دقایق پیش رو از آنجا که دو واژه دروغ وایدلوژی در تجربه ی تاریخی وفرهنگ سیاسی ما ایرانیان به خصوص تاریخ سیاسی این چهل ساله ی اخیر نقش بسزایی داشته ودارد ونیزغوغاسالاری یا اوکلو کراسی که امروزه در ایران ودر بستر جهانی سیاسی از اهمیت ویژه ای برخوردار است پرداختن به این موضوع مهم مینماید از دیدگاه سیاسی ومفهومی از ارسطو به این سو یعنی از ۲۵ قرن پیش یکی از مفاهیم پایه وابتدایی در فلسفه سیاسی این است که هر نظامی این توان را داره که به نوع انحطاطی خودش در بغلطد به نوعی دیگر می توان گفت هر نظام سیاسی این قابلیت را دارد که منحط شده و رو به اضمحلال محتوایی ونهادینه ای برود ویا تبدیل به ضد ارمانها واهداف خود بشود از جمله خود دمکراسی نوع به انحطاط رفته دمکراسی را غوغا سالاری نام دارد همانطور که نوع به انحطاط رفته مونارکی را پادشاهی را استبداد ودیکتاتوری می نامنداین مفهوم یعنی قابلیت انحطاط نظامهای سیاسی ماحصل تلاش ماکیاول بودماکیاول که منشی جمهوری فلورانس در ایتالیا بود درحقیقت کسی بود که ازسیاست دین زدایی کرد و به عبارتی سیاست را که تا انزمان با کلیسا وریشه  

های دینی والهی تنیده شده بود را از هم گسست. یکی از کارهای مهم ماکیاول در عهد رنسانس جدایی دین از سیاست بود کار مهم دیگر ماکیاول نگاهش به سیاست به عنوان مقوله ای تجربی بود ماکیاول نظریه پرداز سیاسی نبود بلکهمنشی جمهوری فلورانس بود ودستی درسیاست داشت او با مشکلات اجرایی سیاست با دین امیخته اشنایی داشت شاید بتوان گفت دو کار مهم ماکیاول یکی جدایی دین از سیاست بود ودیگری نگاهش به سیاست به عنوان یک مقوله تجربی بود ماحصل این چالش از زمان ارسطو تا ماکیاول وماکیاول تاکنون به یکی از مفاهیم پایه واساسی غلم سیاست ختم شد مفهومی که امروزه بر اساس ان انحطاط نظامهای سیاسی قابل تحلیل وبررسی است هر نظام سیاسی پناسیل انحطاط محتوایی ومعنایی را در دل خود دارد حتی دمکراسی همانطور که گفته شد نوع به انحطاط رفته دمکراسی غوغا سالاری است که امروز با اشکال مختلف و صد البته با بهره گیری ازعامل تکنولوژی ارتباطی وپروپاگاند سیاسی دمکراسی روانحطاط کذاشته برجسته می کند

از انجا که در ایران یک نظام دینی سر کار هست آن هم نطام دینی که مدتهاست هم  سیاستش وهم دیانت اش رو به انحطاط گداشته است بنابراین به نظر می رسد دومفهوم دروغ وایدوئولوژی به عنوان دومفهوم کلیدی در نظامهای غوغا سالار جایگاه ویژه ای دارند ابتدا به واژه دروغ واهمیت تاریخی آن می پردازیم هرودت پدر تاریخ در کتاب بنیاد که به جنگهای پارسیان وآتنی ها اختصاص داده شده قبل از انکه به جنگ ها بپردازد دنیای زمان خودش را ترسیم می کندو به معرفی اداب ورسوم وخلق وخوی مردم آن زمان از جمله پارسیان می پردازد او یکی از ویژ گی که در مورد ایرانیان به صراحت مطرح می کند مسئله دروغ است هرودت در خلق وخوی ایرانیان اینگونه می نویسد که هیچ عملی زشت تر وناپسند تر از دروغ در نزد پارسیان نیست  وعحیب است که در کشوری که ریشه های تاریخی ۲۵۰۰ ساله اش از همان سنگ بنای فرهنگی تمدنی وملی تاریخ کهن اش به قدری بر پرهیز از دروغ تاکید داشته که تاریخ نگار خارجی هم این خلق وخو را در نزد ایرانیان پر رنگ می کند به جایی می رسد که نظامی بر روی کار می اید در یک رویداد تاریخی در سال ۵۷ که از همان مقدمه وپیش گفتار قانون اساسی اش که سند پایه کشورش هست درهمان سطر اولش یک دروغ بزرگ تاریخی می گویدکه البته تنها دروغ بنیادی این نظام هم نیست  در پیشگفتار قانون اساسی شده است انقلاب اسلامی با خون هفتاد هزار شهید وصد هزار مجروح ابیاری شده  در حالی که بر اساس تحقیقات اماری نهادها ومحققان داخل نظام هرگز مجموع کسانی که در این رویدادها یعنی چه در مرحله اول انقلاب یعنی قائله ۱۵ خرداد و چه مرحله دوم بهمن ۵۷ جان خود را از دست دادند از سه هزار نفر تجاوز نکرد هفتاد وهشتاد هزار شهیدی به قول قانون اساسی خونشان انقلاب ابیاری کرده یک دروغ برزرگ است

در تاریخ معاصر کسی که به دروغ در سیاست سامانه نظری داد و تحت عنوان دروغ بزرگ و آن وارد سیاست کرد ادولف هیتلر بود هیتلر در زمان ۱۹۲۵ زمانی در باواریای المان بواسطه برنامه ریزی برای کودتا مدتی در زندان بود و در این مدت کتاب نبرد من را نوشت ودر نبرد من ازیک دروغ بزرگ صحبت می کند در واقع موضوع کتاب را حول محور یک دروغ بزرگ می نویسد دروغ این است این یهودیان بودند که مسوولیت شکست المان در جنگ جهانی اول را متوجه سر فرماندهی نظامی المان کردند در نتیجه متوجه ارتش المان کردند واین یهودیان بودند که این کار را کردند وچرا یهودیان چراکه یهود و یهودیان به قول هیتلر از اغاز وهمیشه دروغ گو بوده وهست دروغ بزرگ ، می گوید مسوولیت شکست المان بر دوش ارتش المان کار یهودیان بوده وهست ودر از انجا بودکه دروغ بزرگ به عنوان یک ابزار وارد پروپاگاند سیاسی می شود وتا امروز هم ادامه داره دروغ هر چه بزرگتر باورش اسانتر ونمونه هایش را ما متاسفانه در فرهنگ سیاسی کشور خودمان می بینیم انجا که محمد جواد طریف در گفتگویی می گوید ماهرگر نگفتیم اسراییل باید نابود شود همه می دانند ارزوی نابودی اسراییل درافکار نظام نقش بسته است و یا انجا کهجمهوری اسلامی ایران را یک دمکراسی شبیه جمهوری پنجم فرانسه می داند درحالیکه همه می دانند جمهوری ۵ فرانسه نوع خاصی از سکولاریسم لائسیته در جهان بوددوستان وشنوندگان محترم  دروغ ونقش آن را در نظامهای غوغا سالار گفتیم مقوله ایدیدولوژی ونقشی که در تاریخ چهل ساله ی  ایران بازی کرده را به هفته ی اینده موکول می کنیم

رادیو فرهنگ  صدای خفته در گلوی هزاران ایرانی در بند صدای حقوق بشر ایرانیان را به دوستان  خود معرفی کنید

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

12 + شش =