نرم نرمک می رسد اینک بهار، خوش به حال روزگار، خوش به حال چشمه ها و دشت ها،خوش به حال دانه ها وسبزه ها،ای دل من گرچه در این روزگار،جامه ی رنگین نمی پوشی به کام ،باده رنگین نمی نوشی ز جام،نقل وسبزه در میان سفره نیست،جامت از آن می که می باید تهی است،ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم ، ای دریغ از من اگر مستم نسازد افتاب،ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار،گرنکوبی شیشه غم را به سنگ،هفت رنگش می شود هفتاد رنگ. دوستان همیشه همراه رادیو فرهنگ با اخرین برنامه در سال هزار سیصد ونود هفت خورشیدی در خدمت شما عزیزان هستیم با اندوهی سنگین از رنج وناملایماتی که بر مردممان روا داشته می شود سال نو را اغاز می کنیم وامیدواریم سال اینده سال رهایی از بند استبداد دینی وآزادی وصلح وگشایش برای هموطنان عزیزمان در داخل ایران باشد
با این مقدمه برنامه را اغاز می کنیم
لازم به یاد اوری است به مناسبت اغاز سال نو وجشن های نوروزی هفته اینده برنامه نخواهیم داشت واز هفته ی دوم سال ۹۸ خورشیدی پی می گیریم سیر برنامه ها را با تنوعی بیشتر اینک با من سارا باشید در این برنامه که به موضوع فدراتیو اختصاص داده ام واژه ای که اغلب با تجزیه طلبی به اشتباه گرفته می شود وچه بسیار اختلاف نظرهایی که میان اپوزوسیون ها در موضع گیری اشان نسبت به این واژه وجود دارد وبعضا مشاهده می شود بسیاری از هنوز در تفکیک این دوواژه ومفهوم وا مانده اند.
federation یا foedus :فدرالیسم از ریشه لاتین فو ْیدوس به لاتین به معنای اتحاد یا قرارداد یا توافق و پیمان، یک مفهوم سیاسی است که در آن گروهی از واحدها (ایالات، استانها، کشورها و…) به یکدیگر متعهد شدهاند و به نمایندگی از یک حکومت مرکزی وجود دارد.و هرگز به معنای تجزیه طلبی نبوده ونیست واستفاده از واژه فدارتیو فدرالیست هرگز بار تجزیه طلبی ندارد اصطلاح فدرالیسم همچنین برای توصیف یک سیستم حکومتی به کار میرود که در آن حق حاکمیت، مطابق قانون اساسی بین یک قدرت حکومت مرکزی و واحدهای سیاسی تشکیل دهنده آن (مانند ایالتها یا استانها) تقسیم شدهاست. فدرالیسم، نظامی بر مبنای قواعد دموکراسی و نهادها و سازمانهایی است که در آنها قدرت اداره کشور، بین حکومتهای ملی و ایالتی یا استانی تقسیم شدهاست و آنچه که اغلب فدراسیون نامیده میشود را ایجاد میکند و طرفداران آن «فدرالیست» نامیده میشوند. از این رو، همکاری و اتحاد گروهها و واحدهای گوناگون در راستای تشکیل واحدهای بزرگتر برای تأمین اهداف مشترک را «فدرالیسم» گویند.
کشورهای دارای ساختار فدرال، عموما طی شکل گیری ابتدایی و بنیانگذاری (چون آلمان یا ایالات متحد آمریکا) یا طی شکل گیری مجدد، مثلا پس از جنگ یا فروپاشی (چون عراقیا یا روسیها) به این صورت شکل گرفته اند. در حقیقت تا به حال هیچ کشور تاریخی، یکپارچه و موجود در صحنه، روش کشور داری خود را به ساختار سیستم اصیل فدرال برنگردانده است. بالا بردن سطح حقوق ایالتها الزاما فدرالیسم محسوب نمیشود. سیستم حکومتی فدرال پیوسته، برای جلب رضایت ایالتها، ایلها و اقلیتهای استقلال طلب و خودمختاری گرا جهت آسان سازی شکل گیری کشوری جدید یا پایداری و دوام کشوری نوسازی شده عرضه گردیده است
فدرالیسم اروپایی در مقابل فدرالیسم آمریکایی:
در اروپا، فدرالیست گاهی برای توصیف کسانی به کار میرود که طرفدار یک حکومت فدرال مشترک، با قدرت توزیع شده در سطوح منطقه ای، ملی و فراملی هستند. بیشتر فدرالهای اروپایی مایل هستند که این امر در سراسر اتحادیه اروپا توسعه یابد. فدرالیسم اروپایی، پس از جنگ اروپا شکل گرفته است. یکی از مهمترین ابتکارات در این زمینه، سخنرانی وینستون چرچیل در شهر زوریخ در سال ۱۹۴۶ بود در ایالات متحده آمریکا، فدرالیسم در ابتدا به باور به یک حکومت مرکزی قدرتمندتر اشاره داشت. زمانی که پیشنویس قانون اساسی ایالات متحده نوشته شد، حزب فدرالیست، از ایجاد یک حکومت مرکزی قدرتمندتر حمایت کرد. در حالی که ضد فدرالیستها خواستار یک حکومت مرکزی ضعیفتر بودند. این امر با کاربرد مدرن فدرالیسم در اروپا و ایالات متحده بسیار متفاوت بود. این تمایز ناشی از این واقعیت بود که فدرالیسم در میانه یک طیف سیاسی بین کنفدراسیون و یک دولت متحد واقع شده است قانون اساسی ایالات متحده، به عنوان یک واکنش به قانون کنفدراسیون نوشته شد که مطابق آن ایالات متحده یک کنفدراسیون سست با یک دولت مرکزی ضعیف بود. بعدا، طی جنگ داخلی آمریکا، اعضای ایالات کنفدراسیون آمریکا از حکومت مرکزی ضعیفتر حمایت کردند، در مقابل سربازان دولت ایالات متحده بودند که مدافع اتحاد بودند و از آنان با نام فدرالها یاد میشد. بنابراین بحث در ایالات متحده پیرامون فدرالیسم حول محور یک حکومت مرکزی قدرتمند و در .مقابل کنفدراسیون سابق شکل میگرفت
در مقابل، اروپا تاریخ غنی تری نسبت به آمریکای شمالی داشت؛ بنابراین بحثها پیرامون فدرالیسم بیشتر حول محور یک حکومت مرکزی ضعیفتر در برابر دولت واحد شکل میگرفت. استفاده مدرن آمریکا از این مفهوم فدرالیسم بسیار نزدیکتر به مفهوم اروپایی آن است. هر چه قدر که قدرت دولت فدرال افزایش مییافت، برخی از مردم بیشتر خواستار یک دولت واحد بودند تا آن چیزی که مورد نظر بنیانگذار آمریکا بود. بیشتر مردم در ایالات متحده از نظر سیاسی از فدرالیسمی که قدرتهای دولت فدرال در آن محدود است، دفاع میکنند. به ویژه .در زمینه دادرسی، مدافع قدرتهای محدود دولت فدرال هستند ، در کانادا فدرالیسم نوعا در مقابله با جنبشهای جدایی طلب اعمال میشود. دولتهای آرژانتین، برزیل، استرالیا، هند و مکزیک نیز در میان سایر کشورها بر اساس اصول فدرالیسم اداره و سازمان دهی شده اند ، یک کشور فدرال ممکن است تنها شامل دو یا سه بخش داخلی باشد، همانند بلژیک یا بوسنی و هرزه گوین. عموما دو حالت افراطی در فدرالیسم میتواند مورد تمایز قرار گیرد. در یک حالت، دولت فدرال بسیار قوی است و اغلب کاملا یکپارچه است و تنها چند قدرت خاص برای دولتهای محلی در نظر گرفته شدهاست ولی در دیگر حالت افراطی، دولت ملی با قدرتهای محدود ممکن است .تنها در اسم دولت فدرال باشد در حالی که در واقع یک کنفدراسیون باشد در سال ۱۹۹۹ دولت کانادا، مجمع فدراسیون را به عنوان یک شبکه بین المللی برای تبادل بهترین کارکردهای فدرالیسم بین کشورهای فدرال و کشورهایی که در حال فدرالی شدن هستند بنیان نهاد. مقر اصلی مجمع فدراسین در اتاوا است. دولتهای همکار در مجمع فدراسیون شامل، استرالیا، برزیل، کانادا، اتیوپی، .آلمان، هند، مکزیک، نیجریه و سوئیس هستند . بعضی از فرقه های مسیحیت بر اساس اصول فدرالیسم سازماندهی میشوند. در .این کلیساها این امر به عنوان نظریه فدرالیسم دینی یا الهی شناخته میشود
نمونه های فدرالیسم:
میتوان انواع حکومتهای فدرال را به دو دسته بزرگ تقسیم کرد. دسته اول حکومتهای فدرالی هستند که مبنای آنها تقسیم جغرافیایی است و تقسیمات قومی- زبانی را در نظر نمیگیرند. بسیاری از دولتهای فدرال قدیمیتر غربی مانند آمریکا، استرالیا و آلمان جزو این گروه هستند. به این گروه از دولتهای فدرال، دولتهای فدرال ملی گفته میشود. بیشتر این دولتها از ادغام واحدهایی درست شدهاند که از قبل به صورت مستقل وجود داشتند و علت بوجود آمدن این دولتها، متحد کردن مردمی بود که در واحدهای متفاوت زندگی میکردند و حداقل از زبان یا فرهنگی مشترک بهره میبردند. تعداد واحدهای تشکیل دهنده، بستگی به )Distribute Geographical( تقسیمات جغرافیایی دارد. از این رو اسامی گوناگونی دارند. در برخی از کشورها، ایالت، استان، منطقه یا دولت خودمختار
.یا خودگردان نامگذاری شده اند، دسته دوم نه تنها تفاوتهای قومی و زبانی را به رسمیت میشناسند، بلکه این تفاوتها را در ایدئولوژی و مبانی خود لحاظ میکنند. این گونه دولتهای فدرال را دولتهای فدرال قومی مینامند. دولتهای فدرال اتیوپی و عراق نمونه هایی از اینردولتها هستند
فدرالیسم در ایالات متحده رابطه ای در حال تکامل میان دولتهای ایالتی و دولت مرکزی ایالات متحده دارد. دولت آمریکایی از یک سیستم دوگانه فدرالیسم به یک فدرالیسم مشارکتی تکامل یافته است. به دلیل این که نهادهای سیاسی ایالات از قبل وجود داشتند، قانون اساسی ایالات متحده نیازی نداشت که فدرالیسم را در هر بخش تعریف کند یا توضیح دهد؛ اما اغلب حقوق و مسئولیتهای دولتهای ایالتی و مقامات دولتی را در رابطه با دولت مرکزی ذکر میکند ، حزب فدرالیست ایالات متحده در مقابل حزب جمهوری خواهان دموکرات وجود داشت که شامل چهره های قدرتمندی از قبیل توماس جفرسون بود جمهوری خواهان دموکرات اساسا باور داشتند که قوه مقننه قدرت بسیار زیادی دارد و نظارتی بر آن وجود ندارد قوه مجریه قدرت خیلی زیادی دارد و هیچ نظارتی بر آن وجود ندارد و به این ترتیب دیکتاتور به وجود خواهد آمد یک منشور حقوق باید با قانون اساسی همراه باشد تا از سو استفاده دیکتاتور از شهروندان جلوگیری نماید و نهایتا یک رئیسجمهور به قدرت برسد ولی از سوی دیگر فدرالها باور دارند که این امر غیرممکن است که همه حقوق برشمرده شوند و در نتیجه آنهایی که در شمار نیامدهاند به آسانی نادیده گرفته میشوند، چرا که در منشور رسمی حقوق ذکر نشده اند. در مورد حقوق در موارد خاص .نظام قضایی دادگاهها تصمیم میگیرد همچنین فدرالیسم دوگانه تأکید میکند که دولت مرکزی و دولتهای ایالتی با هم برابر و مساوی هستند
فدرالیسم در اروپا:
چندین نظام فدرال در اروپا وجود دارند از قبیل؛ سوئیس، اتریش، آلمان، بلژیک، بوسنی و هرزگوین و خود اتحادیه اروپا. آلمان و اتحادیه اروپا تنها مثالهایی در جهان هستند که اعضای مجلسهای اعیان دولت مرکزی آنها نه انتخاب شده و نه منصوب شدهاند بلکه به جای آن از نمایندههای دولتهای اجزای تشکیل دهندهشان تشکیل شدهاند. فدرالیسم در آلمان تنها در زمان نازیسم لغو شد (۱۹۳۳–۱۹۴۵) و در آلمان شرقی در بیشترین زمان وجودش یعنی در سالهای ۱۹۵۲ تا ۱۹۹۰ زمینه حضور نیافت. آدولف هیتلر، فدرالیسم را به عنوان یک مانع بر سر راه اهداف خویش میدید.
سخن اخر اینکه فدراتیو نوعی روش حکومت است که از تمرکز گرایی قدرت جلوگیری کرده ومانع از باز تولید دیکتاتوری وتجمع امکانات در دست شبکه ی فاسد قدرت سیاست وثروت می گردد که البته مکانیسم وسازوکارهای خاص خود راد اشته واغلب برای کشورهایی با مساحت بزرگ وتنوع اقلیم وبوم فرهنگ استفاده می گردد که به نوعی می تواند در مورد ایران هم با ملاحظاتی توصیه گردد وبا تجزیه طلبی واعلام خودمختاری کاملا متفاوت می باشد فدراتیو روشی است که در بسیاری از کشورها ازمایش موفقیت امیز خود را پس داده است هر سبک ومدل حکومت می تواند در این روش تعریف گردد ومنافاتی با ائدیولوژی وشالوده های فرهنگ سیاسی یک حکومت نخواهد داشت
عزیزان جان مهربانان همیشه همراه، آرزو می کنم در سال آتی بهترین اتفاق ها منتظر همه ی ما باشد روز وروزگار بر شما خوش بهارتان شاد