با عرض ادب واحترام خدمت شنوندگان محترم رادیو فرهنگ با برنامه ی گام به گام با گفتمان سیاسی روز ایران در خدمت شما عزیزان هستیم ودر این برنامه بخش دوم مبحث مهم پروپاگاندا را پی می گیریم در این برنامه به روشهای متعددی از پروپاگاندا اشاره می کنیم که به نوعی در جمهوری اسلامی هم رایج وبه کرات مورد استفاده قرار می گیرد با من سارا باشید در دقایق پیش رو
گاهی اوقات دیکتاتورها برای پیاده سازی طرح های شیطانی خود راهی جز خشونت، وارد کردن نیروهای نظامی به ماجرا و دست یازیدن به روش های غیرانسانی نمی بینند؛ اقدامات که جملگی با واکنش شدید بین المللی مواجه می شود. در این میان برخی از حاکمان و رسانه های پروپاگاندا و تبلیغاتی آن ها ترجیح می دهند به جای روی آوردن به خشونت و اعلان جنگ به “دشمنان”، راهی بسیار هوشمندانه و روانشناسانه را برای وادار کردن افراد به قدم گذاشتن در راه مطلوب آن ها در پیش گیرند
استفاده از ترفندهای روانشناسانه پروپاگاندا توسط سیاستمداران برای غالب کردن طرز تفکر خود به توده مردم عواقب بسیار کمتری در مقایسه با اعمال خشونت داشته و برای آن ها نیز دردسر و هزینه کمتری را در پی خواهد داشت؛ در حالی که از توان تبلیغات مخالفان بر علیه شما نیز می کاهد
تکرار کردن یک دروغ برای بارها و بارها
وزیر پروپاگاندا و تبلیغات سیاسی و رسانه ای رایش سوم و دومین نفر بعد از هیتلر در زمینه هدایت این حکومت کسی جز جوزف گوبلز نبود. وی یک جمله بسیار مشهور دارد:” اگر یک دروغ به اندازه کافی تکرار شود به واقعیت تبدیل خواهد شد”. این جمله زیربنای فلسفی اما غیراخلاقی او برای گفتن دروغ هایی بود که برای پیشبرد سیاست های توسعه طلبانه هیتلر و از بین بردن یهودیان ضروری به نظر می رسید. او برای رسیدن به هدف خود از هر گونه ترفند
روانشناسانه پروپاگاندایی که وجود داشت بهره برده و در نهایت خود نیز به روش های خلاقانه ای دست یافت اما تکرار دروغ ها به طور متوالی، بهترین و محبوب ترین ترفند او در این زمینه به شمار می رفت. امروزه بیش از هر زمان دیگری درستی این گفته گوبلز مشخص می شود و همین موضوع باعث شده که .محققان به مطالعه در این موضوع بپردازند
بعد از تحقیقات گسترده، روانشناسان دریافتند که توده مردم تمایل دارند گفته یا ادعایی را حقیقت تلقی کرده یا درست بودن آن را محتمل فرض کنند که قبلا نیز آن را شنیده باشند؛ حتی اگر دفعه اولی که آن را شنیده باشند از نظر آن ها ادعا یا خبری کاملا دروغ بوده باشد. این موضوع نشان می دهد که استفاده از روش تکرار دروغ می تواند یک استراتژی موثر در زمینه دادن اطلاعات غلط به توده ها باشد. بدین ترتیب در کشورهایی که اطلاعات به شدت کنترل شده و دسترسی به دیدگاهی که حقیقت واقعی را می گوید دشوار باشد، می توان جامعه ای را دید که واقعیت کاملاا بر آن ها پوشیده بوده و باورهای آنان در نتیجه پروپاگاندای .حکومت، با واقعیت ماجرا تفاوت بسیاری داشته باشد
مشکوک بودن هر سخنی که از دهان غیر دیکتاتور بیرون می آید یکی از ترفندهای روانشناسانه دیکتاتورهایی که می خواهند کنترل توده ها را در دست داشته باشند، به کنترل درآوردن جریان اطلاعات است. این بدان معناست که اگر منابع خبری وجود دارند که توسط وابستگان دولت کنترل نمی شوند و نمی توان به سرعت و بدون عکس العمل و عواقب شدید آن ها را از بین برد، افراد وابسته به حکومت همواره سخت در تلاشند تا این منبع خبری را از مقبولیت انداخته و آن رسانه و خبرهای آن را مضحک یا دروغین جلوه دهند. در شرایطی که رهبران فاسد بتوانند دیگر رسانه های خبری را متوقف سازند، آن ها به آرامی این کار را خواهند کرد تا در نهایت تنها رسانه های طرفدار و تحت کنترلشان .باقی بمانند که نقش آن ها تنها یک رسانه پروپاگاندا برای حکومت خواهد بود برخی رهبران جهان که از این روش استفاده می کنند این کار را به صورت پنهانی و موذیانه انجام داده و سعی می کنند به مردم بقبولانند که رسانه های باقیمانده به طور کامل توسط آن ها کنترل نمی شوند هر چند این امر با واقعیت ماجرا تفاوت بسیاری دارد. یکی از نمونه های بارز و واقعی چنین ترفند روانشناسانه ای در دنیای امروزی، کشور روسیه و ایران است که رهبر در این . کشور ها نظارت کامل بر حریان کنترل اطلاعات ورادیو وتلویزیون دارد وقتی که روی جریان اطلاعات کنترل داشته باشید، برای مردم یا حتی نخبگان سیاسی آگاه بسیار سخت خواهد بود که دیدگاهی منفی در مورد قوه حاکمه یا افراد حاضر در آن به راه بیندازند زیرا با در کنترل داشتن رسانه ها و جریان اطلاعات و پروپاگاندا، حکومت های اینچنیی اطمینان حاصل می کنند که تنها چیزهای مثبت در مورد آن ها و سیاست هایی که آن ها در آینده پیاده سازی خواهند کرد گفته خواهد شد
بزرگ کردن خود در ذهن توده مردم مانند یک موجود فرا انسانی غیر قابل انتقاد یکی از محبوب ترین ترفندهای پروپاگاندا محور دیکتاتورها تبدیل کردن یا جلوه دادن خود به عنوان یک موجود فراتر از دیگر انسان هاست. ذهن انسان همواره تمایل دارد که افراد مشهور و موفق را انسان هایی فراتر از یک انسان معمولی تلقی کند و کسانی که در سودای قدرت سیاسی بی انتها هستند به خوبی این نقطه ضعف را درک کرده و سعی در بهره بردن از آن دارند. خاندان کیم در کره شمالی در نهایت حد ممکن از این استراتژی استفاده کرده اند تا بدان جایی که در مدارس به کودکان کره ای یاد می دهند که خاندان کیم در واقع خدایانی هستند که .حتی در خلقت جهان نیز نقش داشته اند، پروپاگاندا و شستشوی مغزی در کره شمالی چنان نهادینه شده است که مردم بعد از مرگ کیم جونگ ایل چنان شیون و زاری می کردند که انگار دنیا به پایان رسیده بود. البته این استراتژی برای در کنترل داشتن توده ها بسیار موثر است. علیرغم قحطی و گرسنگی، خشونت گسترده و دیگر شرایط دردناک و غیرقابل تحمل در این کشور، شکل گیری هرگونه جریان انتقادی و مقاومتی بر علیه حاکمان این کشور زمانی که توده مردم این کار را به مثابه طغیان علیه خداوند .می دانند بسیار غیرمحتمل خواهد بود، اگر چه چنین رفتاری تا ابد ادامه نخواهد داشت به خصوص اگر شرایط در کره شمالی بسیار بدتر از وضع کنونی شود، اما در شرایط کنونی نیز به نظر نمی رسد که هیچ تلاشی برای طغیان علیه حاکمان کشور صورت گیرد؛ هر چند همین اکنون نیز اکثر مردم این کشور با شرایط طاقت فرسایی مواجه هستند. شاید همین موضوع بود که باعث شد کیم جونگ اون، رهبر جدید و جوان این کشور خطر را حس کرده و در هفته های اخیر سعی کرده با تعامل با دنیا و دست برداشتن از سیاست های منزوی گرایانه اش، از وقوع مخالفت ها و آشوب های داخلی در .سال های آینده جلوگیری نماید
وادار کردن توده ها به این فکر که دشمنی قدرتمند در کمین است یکی از استراتژی های پروپاگاندا محور بسیار موثر رهبران دیکتاتور جهان این است که همواره افکار شما را از مسایل و مشکلات اصلی درونی دور کنند. شاید کشور با مشکلات اقتصادی یا گرسنگی و قطحی مواجه باشد یا آزادی رسانه ای در کشور سلب شده باشد یا بسیاری بی دلیل دستگیر شده و به زندان فرستاده شوند یا حتی ارتش کشور دچار ضعف شده باشد. بدون توجه به این که مشکل اصلی کجاست، این سیاستمداران تلاش می کنند به شما بقبولانند که خطری بسیار بزرگ در کمین بوده و به زودی خود را نشان خواهد داد. بدین ترتیب توده ها به این فکر می رسند که این خطر و تهدید اجتناب ناپذیر و حتمی و البته بسیار .ترسناک خواهد بود اما این که دقیقاا چه زمان خود را نشان دهد را نمی دانید در مورد کره شمالی، حاکمان و ایادی پروپاگاندا در این کشور همواره بر این طبل می کوبند که شیطانی به نام ایالات متحده روزی به مرزهای این کشور حمله خواهد کرد و تنها راه جلوگیری از این حمله، تابعیت کامل از مقامات ارشد سیاسی، مسکوت گذاشتن مطالبات داخلی و بحق، و البته دامن نزدن به فسادها و مشکلات درون سیستم حکومتی است. مقامات ارشد کره شمالی از همین روش برای پیش بردن پروژه تولید سلاح های هسته ای در این کشور استفاده کرده اند به طوری که مردم این کشور علیرغم مشکلات شدید اقتصادی و معیشتی همچنان از این پروژه حمایت کرده و آن را تنها راه در امان ماندن از حمله ایالات متحده می دانند این روش البته نه در کره شمالی که در ایران هم از همان بدو جکومت اسلامی وجود داشته همچنان نیز وجود دارد تاکید بر دشمنی امریکا به عنوان تنها دشمن اصلی ما واز میان رفتن اسراییل از روی زمین به عنوان دشمن اصلی .مذهب اسلام….
اما این استراتژی هوشمندانه و البته شنیع تنها برای ترساندن مردم از دیگر کشورها نیست بلکه هدف اصلی این است که مردم کشور رام و مطیع باقی بمانند. اگر کشور در شرایط خوبی قرار نداشته باشد یا حکومت در حال ظلم و سرکوب مردم خود باشد، می توانید با این بهانه که دشمنان شما را احاطه کرده اند و در شرایط جنگی به سر می برید و باید آماده نبرد باشیید، بهترین ابزار برای ساکت نگه داشتن مردم و در کنترل داشتن آن ها را در اختیار خواهید داشت. بدین ترتیب افراد چموش جامعه نیز آرام مانده و از آشوب خودداری خواهند کرد زیرا بر این باورند که سکوت آن ها در واقع فداکاری شان برای اطمینان از آماده شدن .کامل کشور برای مقابله با یک دشمن هولناک خارجی است
تلاش برای تحریک احساسات به جای منطق
یکی از چیزهایی که نابغه ای در حوزه تبلیغات و رسانه ها مانند گوبلز به آن باور داشت این بود که زمانی که می خواهید مردم را به سمت تفکر مطلوب خود سوق دهید، استفاده از منطق به کار نخواهد آمد. از طرف دیگر وی بر این باور بود که احساسات و تهییج آن ها بهترین ابزار برای تحریک توده ها به سمت انجام یک کار یا داشتن یک تفکر خاص است.بدین ترتیب بود که گوبلز سیستم پروپاگاندا و تبلیغات رسانه ای خود برای هدف قرار دادن غریزه های بنیادین توده مردم به کار گرفت. وی یک بار گفت که بهترین راه برای استفاده از پروپاگاندا زمانی است که این پروپاگاندا حرف هایی را به مردم بزند که آن ها از .قبل ذراتی از این صحبت ها و افکار را در ذهن و قلب خود داشته باشند به عبارت ساده تر مهم نبود که به مردم پیامی را دارد که منطقی باشد بلکه باید به آن ها چیزی گفت که در واقع آن ها انتظار شنیدنش را دارند. این استراتژی پروپاگاندا هم در دوران رایش سوم و هم در دنیای امروزی بسیار موثر واقع شده است و به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد. برای مثال در تظاهرات و راهپیمایی ها، سیاست های مطلوب سیاستمداران با صدای بلند اما به صورت تکه های کوچک فریاد زده می شود، در حالی که به طور متناوب از دشمنان نام برده شده و به خاطر سیاست های ظاهرا خصمانه و یا شکست خورده شان به باد تمسخر و استهزا گرفته می شوند. این سیاست باعث می شود که توده مردم برای مدتی فراموش کند که اعضای طرفدار گروه رقیب یا سایر کشورها نیز مانند آن ها انسان هستند و آن ها را به شکل دشمنانی خطرناک می بینند که باید به هر وسیله و هر قیمتی از بین برده شوند
شنوندگاه همیشه همیشه همراه شنونده بخش سوم برنامه با نام روشهای پروپاگاندا .در جمهوری اسلامی در هفته اینده باشید تا درودی دیگر در پناه شادی وخرد