در ارتباط با شکنجه محمود صالحی او در نامهای خطاب به تعداری از نمایندگان مجلس مینویسد: «آقایان محترم به نظر شما مراجع صالحه در کشور ما کدامها هستند؟… شخصا در سال ۱۳۹۴ در بازداشتگاه مخوف اداره اطلاعات سنندج به دلیل اینکه مسئول بازداشتگاه داروهای مورد نیاز من را به مدت ۳۲ ساعت قطع کرد، هر دو کلیه خود را از دست دادم.»
او ادامه میدهد: « وقتی در بیمارستان توحید سنندج جهت دیالیز بستری شدم، یکی از مسئولان وزارت اطلاعات به نام آقای دادگر، نزد من آمد و ضمن معذرتخواهی از من، اظهار نمود که از افسر نگهبان وقت که داروهای شما را قطع کرده و شما به این شکل کلیههای خود را از دست دادید؛ شکایت کردیم و پرونده قضایی برای او تشکیل دادیم، مطمئن باش که ایشان را به مراجع قضایی معرفی خواهیم کرد.»
او خطاب به این نمایندگان میافزاید: «از آن روز تا این لحظه ۴۰ ماه گذشته ولی هنوز مراجع صالحهای در کشور ما تاسیس نشده که به پرونده من رسیدگی کند. به نظر شما این تعجبآور نیست که تا این لحظه هنوز به پرونده من که هر دو کلیه خود را در بازداشتگاه اداره اطلاعات از دست دادم و حتی خود مسئولان وزارت اطلاعات علیه افسر نگهبان وقت طرح دعوی کردهاند، رسیدگی نشده؟»
در این نامه که به شکنجه محمود صالحی اشاره دارد، همچنین آمده است:
«هر چند من شکایت نکردم؛ چون وقتی [شاکی]در مقابل قاضی قرار میگیرد، قاضی محترم از فرد شاکی شاهد میخواهد و یا مدارک پزشک قانونی .طبیعتا” هیچ کدام از زندانیانی که مورد شکنجه قرار گرفته باشند، مدارکی دال بر شکنجه ندارند و یا شاهدی ندارند؛ بنابراین پرونده بعد از سالها سرگردانی، مختومه [اعلام] خواهد شد.»
محمود صالحی در ادامه نامه خود مینویسد: «ما کسانی که مکررا” زندان و بازداشت را لمس کردهایم، این موضوع را به خوبی میدانیم. شما نیز با این اظهارات احساسی نمیتوانید ما را از راهی که همان علنی کردن برخوردهای غیر انسانی مسئولان امنیتی در زمان بازداشت علیه زندانیان [است] بازدارید. شما فکر می کنید شکنجه تنها شکنجه فیزیکی است؟ آقایان محترم دهها نوع شکنجه سفید در بازداشتگاههای مخوف اداره اطلاعات وجود دارد که شما حتی نمیتوانید یک مورد آن را تحمل کنید.»
برای تاکید بر افشای موارد متعدد شکنجه محمود صالحی نامه خود را چنین پایان میدهد: «از همه افراد زندانی، بخصوص کارگران تقاضامندم، خاطرات بازداشت و برخوردهای مسئولان امنیتی را مکتوب و در اختیار جامعه قرار دهند.»