اکنون سید محمود شاهرودی عراقی، همان جنایتکاری که حکم اعدام بیش از دو هزار نفر را امضا کرد، همانکه دخترم چندین نامه برایش نوشت و بیگناهی خود را به او فهماند، همانکه وقتی بال بال میزدم برای نجات دخترم سکوت کرد و به لاریجانی نگفت که با دلایل فراوانی بیگناهی این دختر ثابت شذه، همانکه سودای رهبری داشت و آرزویش را به گور برد، از این دنیا رفته است.
چهار سال قبل، ریحانه گفت در دادگاه خالق هستی و در دنیای باقی متهم میکند تمام کسانی را که در شکنجه و قتلش دخالت داشتهاند. همه جانیان باید بدانند که حتی اگر با همکاری خبرچینهایشان بتوانند از دست دادخواهان در کشورهای خارجی فرار کنند. (آنچنانکه او شبانه از بیمارستان دکتر سمیعی در هانوفر آلمان فرار کرد) هرگز نخواهند توانست از دست فرشته مرگ بگریزند و دیر یا زود باید روبروی کسانی قرار گیرند که با دستور یا دسیسه آنان کشته شده اند.
میدانم شادی در مرگ هیچ انسانی زیبا نیست . ولی نمیدانم چرا خوشحالم! مرگ آن جنایتکار که حداقل دوهزار نفر را به قتل رساند بر تمام دادخواهان مبارک باد. امیدوارم هر روز یکی از اعضای هیات های مرگ که از ابتدای انقلاب تا امروز، باعث مرگ هزاران مرغ چمن و سرو سهی شده اند، بیآنکه دست دادخواهان به خونشان آلوده شود در دنیای باقی مورد خشم خداوند قرار گیرند.
آه که نمیدانید چقدر خوشحالم. بعد از مدتها ته دلم قند آب شد. چرا که میدانم دخترم در کنار بیش از دوهزار نفر دیگر، به جای ما مادران درد کشیده بر سر سید جانی فریاد میکشد. منتظر میمانم تا روز لاریجانی و قاسم شعبانی و محمد حسین شاملو احمدی و حسن تردست و حسین کرمی و شکنجه گرانی همچون مومنی در زندان اوین و … فرا برسد.
عکس: جنایتکار را در حالیکه گوشه عمامه اش را روی صورتش کشیده و چتر سیاهی سعی در پنهان کردنش دارد در حال فرار از بیمارستان دکتر سمیعی واقع در هانوفر آلمان به مقصد تهران نشان میدهد. در حالیکه معالجاتش ناتمام مانده بود. همه ظالمان باید بدانند که در هیچ گوشه ای از جهان پناهگاهی نخواهند یافت وقتی هزاران هزار دادخواه بدنبال استیفای حق خویش و عدالتی هستند که از عزیزانشان دریغ شد.
«شعله پاکروان»