همراه با درود و مهر بسیار : در سلسله گفتارهاى “شاهنامه و گرانمایگان سخنور” داستان شورانگیز ” منیژه” را برگرفته از شاهنامه فردوسى براى دوستان به ارمغان آوردم ،این هفته در ادامه برنامه گذشته که پیشگفتار این داستان را از زبان فردوسى بزرگ شنیدیم به بخش دوم خواهیم پرداخت و زمانى است که پس از پیروزى بیژن بر گرازان و به تشویق گرگین که همراه و راهنماى او بوده به مرغزارى میرود که دخت افراسیاب خیمه و بارگاه داشته و چون چشم منیژه به بیژن میفتد با یک نگاه دل به او میسپارد و از دایه خود میخواهد که به نزد بیژن برود و او را به بزمگاه خود دعوت کند و از وى پرسش کند که تو کیستى پریزاده اى و یا سیاوشى که دوباره زنده شده اى، بیژن در پاسخ میگوید که از شهر آزادگان هستم و فرزند گیو و سپس پس از آرایش خود به نزد منیژه میرود و ادامه داستان را در بخش سوم پى خواهیم گرفت ، در این برنامه بهره جسته ام از استاد فریدونى جنیدى و در هفته گذشته بیشتر آشنا شدیم به دورانى که منیژه میزیسته و پیشگفتار فردوسى براین داستان و اشاره به شب تیر و تارى که غمزده بوده و مهربان یار وى و یا بت ماهرویش به معناى دیگر همسر خردمند فردوسى از نامه پهلوى داستانى را براى فردوسى میخواند و از او میخواهد که این داستان را بنظم درآورد ، بگفته فردوسى شب قیرگون او چون روز درخشان میشود و داستان منیژه و بیژن را که از دفتر پهلوى بوده به نظم میاورد ، هفته آینده به بخش سوم داستان منیژه که دخت افراسیاب و همسر بیژن نوه رستم بوده خواهم پرداخت، در برنامه هاى گذشته از بیست و دو نامه یا داستان یاد کردم که عبارت بودند از: گرشاسب نامه ، بانو گشسب نامه ، فرامرز نامه ، جهانگیرنامه ، برزو نامه ، شهریار نامه ، بهمن نامه ، سام نامه ، منظومه هماى و همایون ، گرد آفرید نامه ، زراتشت نامه ، رستم نامه ، گردویه نامه ، کوهزاد نامه، فرنگیس نامه ، داستان جریره ، داستان سیندخت، داستان کتایون،داستان فرانک ، داستان هماى چهرزاد، داستان روشنک و اینک بیست و سومین داستان که بخش دوم داستان ” منیژه” میباشد را با هم میشنویم