“من صبح روز اول آبان برای حیوانات مرغ داریام به سمت باغ شخصیام رفتم و تا کلید را داخل درب گذاشتم کسی من را صدا کرد.
دیدم یک آمبولانس ایستاده و شخصی میگوید شما مریض هستید و باید با ما بیایید من دیدم اینها ۴ نفر هستند و حریف آنها نمی شوم.”
آنچه میخوانید و میشنوید، روایت هاشم خواستار، معلم بازنشسته و نمایندهی معلمان در کانون صنفی فرهنگیان مشهد است که از سوی ماموران امنیتی در روز سهشنبه، اول آبانماه، بازداشت و بند بیماران ممنوعالملاقات بیمارستان ابن سینای مشهد منتقل شد و شنبه ۱۹ آبان از این بیمارستان مرخص (آزاد) شد.
در فایل صوتی که در اختیار رادیو فرهنگ قرار گرفت، هاشم خواستار به شرح آنچه بر وی در طول مدت بازداشتش در بیمارستان ابن سینای مشهد گذشت، میپردازد.
در این فایل صوتی هاشم خوستار گفت:
“من صبح روز اول آبان برای حیوانات مرغ داری ام به سمت باغ شخصیام رفتم و تا کلید را داخل درب گذاشتم کسی من را صدا کرد.
دیدم یک آمبولانس ایستاده و شخصی می گوید شما مریض هستید و باید با من بیایید من دیدم اینها ۴ نفر هستند و حریف آنها نمی شوم.
اما هر چه گفتم اجازه بدهید، این وسایل را داخل باغ بگذارم قبول نکردند.
من را سوار آمبولانس کردند، کت من را در آوردند، مرا تفتیش کردند، وسایل من را گرفتند.
در مسیر از آنها پرسیدم میخواهید مرا بکشید؟ من از کشتن ترسی ندارم!
من بین راه هر چه با آنها صحبت کردم پاسخی نگرفتم و چون شیشههای خودرو رنگی بود متوجه نشدم مرا به کجا میبرند.
آنجا مرا پیاده کردند و لباسهایی آبی رنگ به من دادند که من مقاومت کردم!
یک آن دیدم چند نفر به زور مرا لخت کردند و لباسهای بیمارستان را تن من کردند و به من آمپولی زدند و دست و پای مرا به تخت بستند.
برای من ناهار آوردند، گفتم من اعتصاب غذا هستم و نمیخورم و شام هم آوردند گفتم نمیخورم.
بعد با یک سرم به سراغ من آمدند و گفتند یا غذا میخوری یا این را به تو تزریق میکنیم.
اما من داد و بیداد راه انداختم که این چه کاری است با من میکنید شما جوان هستید و من معلم بازنشستهای هستم!؟ مرا دزدیدهاید؟ میخواهید چه بلایی سر من بیاورید؟
با توجه به اینکه سن من بالا بود از ترس اینکه من سکته کنم مرا رها کردند.
روز بعد آنها را تهدید کردم و گفتم اگر دست و پای مرا باز نکنید اعتصاب غذای خشک خواهم کرد.
دست و پای من تمام مدت بسته بود و فقط موقع دستشویی فقط یک دست مرا باز می کردند.
به آنها میگفتم من هاشم خواستار هستم من نماینده معلمها هستم و زمانی که دست و پای مرا باز کردند از آنها میپرسیدم من کجا هستم و هنوز نمیدانستم کجا هستم و فهمیدم که اینجا چون شلوغ است نمیتوانند مرا بکشند، اما میترسیدم به من دارویی بدهند که مرا دیوانه جلوه بدهند و من گفتم تا خانوادهام را نبینم اعتصاب غذا خواهم کرد.
روز سوم شب هنوز هیچ چیزی نخورده بودم به من گفتند که همسر شما در مسیر است و شما غذایت را بخور و من پذیرفتم و بعد با خانمم ملاقات کردم و در همان ملاقات فورا چند جمله را به همسرم رساندم و به او گفتم یکی از این بیماران روانی گلوی مرا گرفت و اینکه من تا سه روز اعتصاب غذا بودم.
بعد از آن، روز هفتم مجددا اعتصاب غذا کردم و گفتم چرا من اینجا هستم و تا زمانی که تکلیفم روشن نشود اعتصاب غذا خواهم کرد.
روز هشتم، دیدم من بر جو آنجا مسلط شدهام و آنها دست و پای خود را گم کردهاند و گفتم باشه من با شما همکاری میکنم و برای من یک تستی آوردند که ۳۷۵ سوال بود که پاسخ دادم و تستهای مختلفی روی من انجام دادند.
مرتب به آنها هشدار میدادم که این یک پرونده ملی است و اجازه ندهید که اطلاعات اعمال نفوذ کند و رفتار شبیه قاضیها نداشته باشید.
پزشکی به من گفت من به تنهایی مسئولیت قبول نمیکنم و ۵ نفر از همکاران خود را هم آورد.
پزشکان و پرستان متوجه شدند که من مدافع حقوق بشر هستم و روک و راست از خود آنها دفاع میکنم و خوششان میآمد که محدودیت نداشتند برای پرسیدن و کم کم ارادت خود را به من نشان میدادند.
من برای آنها مسایل مملکت را توضیح میدادم و البته من با همت و بلندنظری مردم ایران توانستم بیرون بیایم و درود بر ملت قهرمان ایران”
فایل صوتی هاشم خواستار را در ادامه بشنوید:
این معلم بازنشسته پس از آزادی گفته بود که شرح مدتی که در بیمارستان بود را خواهد داد.
در طول مدت بستری شدن “اجباری” هاشم خواستار، در بیمارستان، تجمعی در روز دوشنبه ۱۴ آبانماه، در اعتراض به بازداشت و بستری کردن هاشم خواستار در بیمارستان ابنسینای مشهد، شکل گرفت و معترضین خواهان پیگیری وضعیت این معلم بازنشسته بودند.
هاشم خواستار معلم بازنشسته و نمایندهی معلمان در کانون صنفی فرهنگیان مشهد است. او مدتهاست که از سوی دادگاه انقلاب مشهد با احکام مختلفی روبهرو میشود.
این فعال صنفی پیشاز این در سال ۸۳ پس از هشت روز بازداشت در دادگاه انقلاب مشهد به اتهام “اقدام علیه امنیت ملی” به دو سال حبس محکوم شد که به سه سال حبس تعلیقی تبدیل شد.
هاشم خواستار در سال ۸۶ در دادگاه تخلفات اداری به کسر یک هشتم حقوق برای یک سال محکوم شد. سپس در سال ۸۸ در دادگاه انقلاب مشهد به اتهام “اقدام علیه امنیت ملی” به شش سال حبس محکوم و پس از اعتراض به رای صادره در در دادگاه تجدیدنظر این حکم به دوسال حبس تعزیری تقلیل پیدا کرد.
او بدون حتی یک روز مرخصی دوره دو ساله زندان را در وکیلآباد گذراند و به دلیل نوشتن نامهای در مورد وضعیت زندان، ۴۵ روز دیگر نیز به صورت جریمه در زندان وکیلآباد سپری کرد.