گام به گام با گفتمان سیاسى روز ایران از رادیو فرهنگ، برنامه این هفته بخش دوم پوپولیسم و ریشه های آن در ایران، تهیه و اجرا سارا فرزاد

دوستان وشنوندگان صمیمی قدیمی وهمیشه همراه رادیو فرهنگ ، بار دیگر در خدمت شما عزیزان هستیم با ادامه برنامه هفته گذشته در خصوص پوپولیسم امروز ودر این برنامه با بازنگری بر مطالب هفته گذشته به ریشه های پوپولیسم سیاسی -مذهبی ورسانه ای در ایران که امروز ه تبدیل به سیاستی دایمی در رفتار سیاسیون بی خرد ایران گردیده است می پردازیم با من سارا همراه باشید در این برنامه

پوپولیسم (به معنای رایج) همان استفاده از «مردم» برای رسیدن به اهداف سیاسی است. هرچند با چنین تعریف گستردهای، دشوار بتوان سیاستورزی را بدون درجاتی از پوپولیسم تصور کرد!برای شنوندگان ایرانی که پوپولیسم در این چند سال اخیر زیاد به گوشش خورده است، شاید این واژه تفاوت زیادی با ناسزا نداشته باشد. پوپولیسم در زبان سیاسی رایج مترادف با نوعی عوام گرایی توام با عوامفریبی است
یک رهبر سیاسی برای بالا رفتن از نردبان قدرت ، قدرت عوامفریبی خود را«از جنس مردم» نشان میدهد، دست بر کمبود و نداشته های آنان میگذارد، شکافها را پررنگ میکند ومقصر را نخبگانی می داند که با نادید گرفتن منافع مردم کار خود را پیش برده اند. با این حال این رهبران «سیاسی – مردمی» هیچ راهکار مشخصی پیشنهاد نمیدهند و روشن نیست برای آن همه دشواریها چه خواهند کرد
در یک معنا، مفهوم کانونی پوپولیسم «فساد» و «انحراف» نخبگان است، خطاب آن هم «مردم» عادی به ویژه ساکنان روستاها و شهرهای کوچک و البته نابرخوردارهای شهری است. برجسته کردن دوگانه هایی مانند «فقیر- غنی»، «شهر -روستا»، «ملی-اجنبی» یا حتی «بالای شهر- پایین شهر» در گفتار پوپولیسم بسیار شنیده میشود. پوپولیسم در واقع رمانتیسیسم سیاسی است، حس نفرت را بر میانگیزد تا «مردم» متحد شوند. فهم منطق کار، چندان دشوار نیست؛ بخشی از جامعه علیه بخش دیگر شورانده میشود و اهالی سیاست هم با سواری بر روی امواج احساس «مردم» و با حمایت آنها کار را پیش میبرند. نقد سیاستهای پوپولیستی هم دشوارترین کارهاست، هر نقدی میتواند با اتهام ضدیت با «مردم» نواخته شود. در پوپولیسم کمیت بر کیفیت غلبه میکند، اهالی سیاست در پناه توده های پرشمار مردم میتوانند از انتقادها در امان بمانند، ناگفته پیداست که پوپولیسم تا چه اندازه یک جامعه را مستعد خشونتهای آشکار و پنهان میسازد
پوپولیسم را میتوان در دموکراسیها مورد توجه قرار داد و پایه استدلالها این است که دموکراسی به معنای «حکومت مردم بر مردم» برقرار نشده است و باید «انحراف» را تصحیح کرد. در نوع حکومتهای اقتدارگرا نیز پوپولیسم به شیوهای متفاوت بروز میکند، یک سیاستمدار فرهمند همچون نماینده تودههای مردم ظاهر میشود، از فراز تمام نهادهای رسمی «مردم» را خطاب قرار میدهد، احزاب و گروههای سیاسی و سازوکارهای رسمی را تحقیر میکند و در تماس «مستقیم» با «مردم» به آنها وعده میدهد که از حقشان در برابر «غیرمردم» دفاع خواهد کرد. پوپولیسم بیشتر از آنکه یک ایده مشخص سیاسی تلقی شود، راهبرد و خط مشیای است که چپ و راست سیاسی گاه آن را بهکار میگیرند. امروزه گروههای سیاسی اغلب خودشان را پوپولیست نمینامند، پوپولیسم بیشتر نوعی ناسزای سیاسی است که «میانه روها» و «واقعگراها» رقبای خود را که دیدگاههای رادیکال دارند، نقد میکنند. اما دستکم در یک نمونه تاریخی در ایالات متحده در سالهای پایانی قرن نوزدهم حزب پوپولیست (مردم) به وجود آمد، اعضای آن بیشتر از کشاورزان بودند و به دیدگاههای مخالف سرمایه داری شهرت داشتند. از آن زمان به بعد پوپولیسم با همین مایه مخالفت با نخبگان حاکم و بازگشت به مردم اصیل بارها و بارها به کار گرفته شد. با این حال از کاربردهای منفی اخیر که بگذریم، پوپولیسم در معنای مثبت تری هم به کار گرفته میشود و گریز از نخبه گرایی و اولویت محبوبیت بر تخصص در سیاست از آن تعبیر میشود و در چنین معنایی پوپولیسم در فرهنگ سیاسی بسیاری از کشورهای جهان به ویژه .ایالات متحده آمریکا بسیار پررنگ است
ریشه های پوپولیسم در ایران
پوپولیسم در ایران حداقل دو منبع یا دو ریشه تاریخی دارد؛ نخست، .»«فقر اقتصادی» و دوم، «فقر فرهنگی و فکری اگر سوابق کمونیستهای ایران را طی هشتاد سال گذشته مورد توجه قرار دهید، خواهید دید که بسیاری از کمونیستهای ایرانی از خانوادههای بسیار فقیری بوده اند؛ از مناطق دورافتاده کشور و همراه با دغدغه و نارضایتی از اوضاع اجتماعی. آنان که از شرایط به تنگ آمده بودند در فضاهایی که خلأ وجود داشت به سراغ کمونیسم رفتند تا بتوانند آن فلسفه و چارچوب عملی خود را پیدا کنند. کمونیسم در لهستان، مانند کمونیسم در ایران عمل نکرده است، بلکه در آنجا تبدیل به جریانی اجتماعی شد؛ در حدی که از آن چارچوب، تشکل به وجود آمد و با ملی گرایی لهستانی مخلوط شد و در نهایت زمانی که شرایط لازم به وجود آمد، موفقیت لهستانیها را برای ایجاد نظام دموکراتیک و جامعه مدنی موجب شد. اما کمونیسم در ایران با پوپولیسم همراه شد؛ در تاریخ عملکرد کمونیستهای ایرانی میبینیم که به میزان بسیاری به سمت پوپولیسم روی آوردند؛ چرا که ما همواره در کشور و در طول تاریخ امپراتوری ایرانی، به علت حاکمیت ظلم و ستم و سرکوب اقوام و جامعه خود، دغدغه «توزیع نابرابر» را داشتیم؛ توزیع نابرابر امکانات و درآمدها و… اینکه ما ایرانیان به واژه «عدالت» علاقه مندیم، هم بعد واقعی دارد و هم روانی و این از ظلمی سر چشمه میگیرد که در بسترهای عمیق این جامعه و تاریخ این کشور حضور داشته است .به همین دلیل کمونیسم در ایران ریشه ای پیدا نکرد؛ نه تنها برای کمونیستهای ایرانی یک چارچوب فلسفی نشد بلکه بستری شد برای مبارزه با نظم و وضع موجود و علاقه آنان به اینکه امکانات کشور باید بومی شود و ما باید از جهان فاصله بگیریم. مبارزه با امپریالیسم از نوع کمونیستی در کنار لایه های پوپولیستی چپ ایرانی بوحودآمد و به اینجا رسید که آن نگاهها حتی شاید با منطق سوسیالیستی کمونیستها در ایران هم نتوانست پیاده شود و با همان سبک و سیاق احساسی ایران، این جریان کمونیستی ادامه پیدا کرد
اما منبع دوم که «فقر فرهنگی» است، ریشه در آن دارد که ما ایرانیان اغلب از نظر تعامل فکر واندیشه با یکدیگر مشکل داریم و این مشکل به دلیل برخورداری از افکار متفاوت نیست؛ برای کشوری که از قدمت تاریخی سترگی برخوردار است، نباید تا به این اندازه سخت باشد که مردمانش دیدگاههایی متفاوت را بپذیرند؛ اما مساله «شخص» و «متکی بودن افراد به آنچه که خودشان میخواهند» فقدان تعامل فکری، ریشه شخصیتی و خلقی در میان ایرانیان دارد به عنوان مثال حتی در کشوری مانند چین که در آن دموکراسی وجود ندارد، مردم به راحتی دور یکدیگر جمع میشوند، حرفهایشان را میزنند، به حرف و نظر یکدیگر احترام میگذارند و در نهایت بر اساس یک هرم حزبی یا خانوادگی یا اجتماعی به یک نظر متمایل میشوند و به آن عمل میکنند اما متاسفانه در فرهنگ کشور خودمان به محض اینکه با یکدیگر اختلافات فکری پیدا میکنیم از یکدیگر فاصله میگیریم و نتیجه این میشود که نتوانیم با یکدیگر کار کنیم، حزب تشکیل دهیم، تشکل ایجاد کنیم، به تفاهم برسیم، اجماع ملی ایجاد کنیم و به همین دلیل است که تاریخ انشعاب در میان هر آنچه که «تحزب» در ایران بوده بسیار جدی است
پوپولیست یا همان اقدامات مردم باور یا عوام گرایانه را می توان در قالب اموری ارزیابی کرد که به دنبال رضایت عمومی و جلب پشتیبانی و حمایت مردم در حوزه های مختلف است که از این مسیر سیاستمداران می توانند به اهداف و خواسته های سیاسی، حزبی و گروهی نائل شوند. در برخی اوقات اقدامات پوپولیستی که از سوی مجریان یک کشور انجام می شود در قالب اقدامات عوام فریبانه قلمداد می شود و گروه ها و احزاب رقیب تلاش می کنند با تبلیغات گسترده و استفاده از رسانه به اینگونه اقدامات در راستای تخریب چهره .مجریان امر، دامن بزنند به نظر می رسد در نظام جمهوری اسلامی ایران، دولت های نهم و دهم که محمود احمدی نژاد ریاست آن را برعهده داشت، بیشترین هجمه را از موضوع «پوپولیسم گرایی» تجربه کرده است. رفتار دولت احمدی نژاد در قالب حضور در اقصی نقاط کشور در قالب سفرهای استانی و در بین مردم، ساده سخن گفتن با مردم، طرح مسکن مهر، پرداخت یارانه و اقداماتی از این قبیل، همواره با واکنش رسانه ها و احزاب رقیب روبرو می شد و متهم ردیف اول، محمود احمدی نژاد همواره به عنوان فردی پوپولیسم، عوام فریب و گداپرور معرفی می شد. ولی اکنون وقتی رفتار دولتمردان دولت یازدهم به خصوص شخص «حسن روحانی» را با مردم مشاهده می کنیم، متوجه می شویم، علی رغم انتقادهای گسترده ای که از احمدی نژاد حتی از سوی دولتمردان کنونی می شد، پوپولیسم تبدیل به یک سیاست دائمی شده است. حضور در شیرخوارگاه، تماشای فوتبال تیم ملی در جام جهانی در منزل توسط رییس جمهور، سفرهای استانی، تخصیص سبد کالا از جمله اقداماتی است که با انتشار آن در رسانه ها مجریان دولت یازدهم تلاش می کنند تا پیوند خود با مردم را نشان دهند این در حالیست که، اینان همان کسانی هستند که از چنین اقدامات «محمود احمدی نژاد» به شدت انتقاد می کردند
:اکنون به دو نگاه متفاوت درباره پوپولیست در ایران می پردازیم
شهریار زرشناس، مؤلف و مدرس فلسفه غرب درباره دولت پوپولیست چنین می گوید: «اساسا دولت پوپولیستی یک مفهوم گنگ و تعریف نشده در ادبیات سیاسی است و به عنوان ناسزا و فحش به کار میرود. لیبرالها وقتی از یک نظام به دلیل حضور مردمی خوششان نیابد این انگ را به کار میبرند. آنها میخواهند بگویند هر نوع گرایش مردم به سمت رهبران انقلابی و حمایت مردم از آنها و همنوایی رهبران با آنها، نشان دهنده عوام فریبی است و این را تحت عنوان پوپولیسم مطرح میکنند. ذات لیبرالیسم چون با انقلاب مغایرت دارد و نمیتواند اندیشه انقلابی را بپذیرد. به این دلیل هر حرکت مردمی و انقلابی را به عنوان مردم فریبی و عوام فریبی تخطئه میکنند
اما در این میان محمود سریع القلم، استاد علوم سیاسی دانشگاه شهیدبهشتی نظرات تامل برانگیزی درباره پوپولیسم می گوید: «پوپولیسم یعنی اینکه مردم پول اندکی بگیرند و برای یک ماه راضی باشند. افراد پوپولیستی با این کار امتیاز سیاسی میگیرند و هیچ کس هم نمیپرسد که آیا این کار منطقی است یا خیر. یعنی به جای اصلاح فضای کسب و کار و نظام مالیاتی و برقراری روابط معقول بینالمللی به آنچه مردم به اشتباه به آن علاقه مندند، تن میدهد. نتیجه هم »مصایب فراوانی برای جامعه است
 واما سخن اخر
به نظر می رسد سیاست پوپولیسم سیاسی ومذهبی ورسانه ای به معنای عوامگرایی توام با عوام فریبی به صورت سیاستی دایمی ونوعی روش حکومت برای حاکمان جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است ودر این میان آنچه پو.پو.لیسم به آن دامن می زند
خطر عمیق تر شدن بحران هویت در طیف وسیع آن از بحران هویت فردی گرفته تا ملی تاریخی سیاسی فرهنگی وغیره می باشد که مردم را در دراز مدت به عادت وبی تفاوتی کشانده و نیجه انکه مردم در میان هرگز قادر به درک درست احساسات وعواطف فردی واجتماعی سیاسی و مذهبی وتاریخی خویش نخواهند شد. ودست به حرکتهای شورمندانه ونه شعورمندانه خواهند زد زمانیکه پوپولیسم فرهنگ مسلط اجتماع گردد تاریخ فرهنگ سیاست اقتصاد وبلاخره یک ملت در همه ابعاد به انحطاط وانحراف کشیده خواهد شد انچه که در این چهل سال ارام ارام بر سر مردمان عزیز ونجیب وطنمان ایران امد بر مردم اگاه هوشیار وبافرهنگ ایران است که با بازنگری بر خروجی های تاریخ سیاست فرهنگ واجتماع چهل ساله ملا یان به این پوپولیسم وعوام گرایی خاتمه داده وهمه با هم با اتحاد یکصدا ایرانی ازاد از دام جهل واستبداد دینی را فریاد بزنند
به پایان برنامه این هفته رسیدیم رادیو فرهنگ وبرنامه گام به گام با گفتمان سیاسی روز ایران را به دوستان خود توصیه کنید وبه باز نشر آن اقدام کنید
پاینده وسر افراز باد ایرانی
و ازاد باد وطن عزیزمان ایران

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

چهار × 3 =