برخیز ای همزادگاهی.این درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمیشود ، نامه سهیل عربی از زندان بزرگ

فقر مبارز،فلسفیدن،روشنگری،مبارزه
فلسفیدن تا آنجا که ریشه بیماری را پیدا کنیم و به معنای واقعی کلمه رادیکال شویم؛
روشنگری، بدان سبب که خفتگان را بیدار کنیم و بفهمانیم که باید بجای روی آوردن به افیون متعهد شده و این درد مشترک را با هم درمان کنیم.
اما مرحله ی دشوار یعنی مبارزه که شوربختانه در ۴۰سال اخیر با کمبود مبارز مواجه بوده ایم.نگاهی دقیق و ژرف به پیرامونمان داشته باشیم.
اینجا زندان تهران بزرگ بیش از ۱۶هزار انسان بجرم سرقت  یا خرید و فروش مواد مخدر محکوم به تحمل حبس شده اند.اکثر این افراد مثل بسیاری از شما که بیرون از زندان هستید “ما” را فدای “من” کردند و به حل مشکلی که تمام جامعه به آن دچار شده اند نپرداختند.صرفا خود را دیده اند که البته قطعا ایشان قربانیان سیستم موجود هستند، اما پیام این مقاله اینست:
افرادی که تاکنون گمان میکرده اند خودخواهی به معنی بهره مندی از هوش یا بزعم خودشان زرنگی است درنهایت به اینجا رسیده اند.
 ای کاش مفهوم جامعه را بمعنای واقعی بفهمیم که اگر چنین شود تا روزی که حتی یک عضو از جامعه ما بیمار،محکوم به تحمل حبس یا هر مشکل دیگری باشد باید خود را مقصر بدانیم.
زندانی عقیدتی به شخص یا اشخاصی گفته میشود که بقصد نجات جامعه و جهان خویش با ستم و ستمگران مبارزه کرده اندقطعا نسلهای بعد، از مردم که شاهد ظلم به قهرمانان خود بوده اند و سکوت کرده اند نخواهند گذشت.
بیش از ۲۵۰درویش زندانی،آرش صادقی و همسرش، آتنا دائمی،سعید شیرزاد،مجید اسدی، رضا یاوری و ….در زندانها درحال دست و پنجه نرم کردن با مرگ هستند
اما افسوس در جامعه ما با ۸۰ میلیون جمعیت کمتر از ۲هزارتن برخاستند.براستی چه عاملی موجب تن به زندگی با ذلت دادن یک شخص میشود؟
ترس از گرسنگی؟ اگر چنین است ظفرعلی مقیمی،گلرخ ایرایی،آرش صادقی و محمد نظری را بیاد آوریم که هرکدام بیش از۷۰ روز گرسنگی را تحمل کردند تا خفتگان را بیدار کنند،نه تنها زنده ماندند بلکه با اعتصاب  علیه ستمگر زمان جاودان شدند.
ترس از زندان؟ محمد نظری ۲۴سال حبس در زندانهای فاشیستها را تحمل کرده است و سر در برابر ظلم خم نکرده است.از او و تمام آنانکه زیستن پشت دیوارهای زندان را به تحمل کردن زندگی با ذلت ترجیح داده اند تا همیشه به نیکی یاد خواهیم کرد.
بسیاری چون محمد نظری سالهاست که حبس را تحمل کرده اند و زنده اند به امید روزی که مردمشان برخیزند و این درد مشترک را با هم درمان کنند تا جهان،زادگاه و جامعه ای آباد،آزاد و سالم و عاری از نابرابری و بیدادگری داشته باشیم.
همرا شو همزادگاهی!
زیستن در این لجنزار در شان ما نیست
در برابر هر قدرتی نیاز به ضد قدرتی است
من،تو،ما….آن ضد قدرتها باشیم
براستی آنان که نه ظالم اند و نه مظلوم بلکه با ظلم و ظالمها میجنگند تا همیشه زنده خواهند ماند.
همانا انسان دشواری وظیفه است
سهیل عربی دوم آبان ۱۳۹۷
زندان تهران بزرگ

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

پنج × 1 =