تأسف خودم را نسبت به آن دسته از مسئولان قضائی که اعطای مرخصی زندانیان صنفی ، سیاسی و عقیدتی را محدود و مسدود کرده اند اعلام می دارم
به نام خداوند جان وخرد
هم میهنان گرامی
همانگونه که میدانید با آغاز موج جدید اعتراضات خیابانی از دی ماه ۹۶ مسئولان کشور مدعی گردیدند که اصل اعتراض و طرح مطالبات را به رسمیت می شناسند اما در برابر تخریب اموال عمومی سکوت نخواهند کرد، این در حالیست که پیش از این بارها با اجتماعات مسالمت آمیز معلمان و دیگر اقشار برخورد شده و برای فعالان این عرصه پرونده های قضایی تشکیل و توسط دادگاههای انقلاب که علی القاعده پس از گذشت ۴۰سال از انقلاب ادامه حیاتشان پرسش برانگیز است، احکام سنگینی صادر شده بود، چنانچه در اردیبهشت امسال نیز تجمع آرام و صنفی معلمان تهران که در حاشیه سازمان برنامه و بودجه و به مناسبت هفته معلم برگزار گردیده بود مورد هجوم نیروهای امنیتی و لباس شخصی قرار گرفت که منجر به ضرب و شتم تعدادی از معلمان شاغل و بازنشسته و بازداشت تعدادی دیگر گردید و در حالی که ریاست قوه قضائیه مدعی گردید که مخالف استفاده از دستبند و پابند برای متهمان محترم و آبرومند است، همگی این بازداشت شدگان با دستبند و پابند به شکلی توهین آمیز به زندان اوین منتقل گردیدند و از میان آنها محمد حبیبی عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان هنوز در زندان تهران بزرگ و در کنار متهمانی که بعضا خطرناک هستند، نگهداری می شود.
مردم دردمند ایران؛
اعتراضات مسالمت آمیز و آرام معلمان، کارگران و دیگر صنوف می توانست الگوی مناسبی برای کسانی باشد که می خواهند صدای خود را به گوش مسئولان برسانند، اما بی اعتنایی و یا سرکوب اینگونه اعتراضات، کار را به جایی رسانید که امروز با اعتراضات زنجیره ای مواجه هستیم، اعتراضاتی که از سوی مالباختگان موسسات مالی آغاز و به تدریج توسط کارگران کارخانه ها، کامیونداران، بازاریان، معلمان و بازنشستگانی که از فقر و فرق ، توامان در رنجند، دراویش، مردم مظلوم خوزستان و دیگر شهرها و استانها تداوم یافته است، اعتراضهایی که این بار رنگ و بوی دیگری دارد و حاکی از آن است که معترضان از تمامی جریانهای سیاسی درون حاکمیت و وعده های عمل نشده آنها خسته شده اند و به تغییرات جدی تری می اندیشند، اما متاسفانه هنوز هم بخشهایی از حاکمیت به جای درک شرایط و تحلیل آن و پاسخگویی مناسب به مطالبات با انتساب اعتراضات به عوامل خارجی و یا جناحهای رقیب به زخمهای مردم نمک می پاشند و برخورد با معترضان را آسانترین و به زعم خود موثرترین راه برای حل مشکلات می دانند، و در شرایطی که اقشار ملت را به درک خطرات دشمن خارجی و توجه به شرایط حساس کنونی دعوت می کنند، نه تنها خود در زمینه وحدت ملی و ایجاد همدلی و همراهی گامی برنمی دارند بلکه با استفاده از ابزار تهدید بر حجم ناراضیان و نارضایتی ها می افزایند.
در همین رابطه بخشی از فشارها به زندانیان سیاسی نیز منتقل گردیده و زیر مجموعه قوه قضائیه با انتخاب فردی به نام رستمی به عنوان دادیار ناظر بر زندانیان امنیتی که از روش و منش مناسبی در برخورد با زندانیان، خانواده هایشان و حتی وکلای زندانیان برخوردار نیست، ضمن محدود و یا مسدود کردن مرخصی استحقاقی و حتی استعلاجی برخی از زندانیان صنفی، سیاسی یا عقیدتی و همچنین عدم اعمال قانون آزادی مشروط برخی از این زندانیان حقوق آنان را نادیده گرفته و به نارضایتی ها دامن زده اند.
بر این اساس اینجانب محمود بهشتی لنگرودی معلم بازنشسته، عضو هیات مدیره و سخنگوی کانون صنفی معلمان که سهم ناچیزی در دوران انقلاب و دفاع از سرزمینم در جبهه ها داشته ام طی ۲۰سال گذشته علاوه بر انجام وظیفه شغلی همگام با دیگر فعالین صنفی از توان خود برای اصلاح وضعیت آموزش و پرورش از طریق مطالبه آموزش باکیفیت، رایگان و عادلانه برای همه فرزندان این سرزمین و نیز پیگیری حقوق صنفی همکاران و حفظ شان و منزلتشان استفاده کرده ام، از سال ۸۳ به جرم فعالیتهای مسالمت آمیزی که در همین راستا داشته ام طی احکام جداگانه به ۱۴سال حبس محکوم گردیده ام، که بر اساس قانون و به واسطه تجمیع احکام، حکم قابل اجرا به ۵ سال تقلیل یافته است، اما از آنجا که احکام صادر شده در دادگاههای پرسش برانگیز و چند دقیقه ای انقلاب را ناعادلانه و مخدوش می دانم و مسیرهای اعتراض قانونی ،از جمله اعاده دادرسی را مسدود، بارها مجبور به اعتصاب غذا گردیده ام و از این طریق آسیبهای جسمی فراوانی داشته ام، با این وصف یک بار دیگر و در اعتراض به مجموعه مسائلی که ذکر کرده ام از عصر دوشنبه ۱۱ تیر ۹۷ دست به اعتصاب غذای خشک زده ام که به دلیل وخامت اوضاع جسمی و به اصرار دوستان همبندم آقایان عبدالفتاح سلطانی و اسماعیل عبدی این اعتصاب را از تاریخ ۱۴ تیر ۹۷ پس از سه شبانه روز به تر تبدیل کرده ام و تا اطلاع ثانوی از هرگونه خوردن و آشامیدن به غیر از آب، چای و قند ونمک خودداری خواهم کرد.
لازم به ذکر است که اینجانب برای نشان دادن حسن نیت خود و جهت دادن فرصت و مهلت به مسئولان قضایی و دادستانی برای رسیدگی به خواسته ام همان ابتدا تصمیم گرفتم چند روزی از رسانه ای نمودن موضوع اعتصاب غذایم خودداری نمایم، از شروع به اعتصاب غذا از طرف مسئولین رده های مختلف زندان اوین و نهایتا شخصی از طرف دادستانی طی روزهای متعدد با اینجانب گفتگو داشته اند و هرکدام بنا بر مسئولیت خود قول پیگیری تا حد توانشان را به من دادند و امروز پنج شنبه ۲۱ تیر ۹۷ بعد از ۱۰ روز اعتصاب غذا (که ۳ روز آن خشک مطلق بود) بدلیل عدم رسیدگی لازم از طرف دادستانی و عدم تحقق وعده های داده شده، مجبور به رسانه ای نمودن اعتراض و اعتصابم گردیده ام.
مسئولیت هر اتفاقی که در این مسیر متوجه من شود بر عهده مقامات امنیتی، قوه قضائیه به ویژه قاضی صادرکننده حکم و مقامات دادستانی می باشد.
در خاتمه تاسف خود را نسبت به آن دسته از مسئولان قضایی که در اعطای مرخصی و آزادی مشروط به غارتگران بیت المال و قاتلان و سارقان دارای سوء پیشینه متعدد خودداری نمیکنند، اما از اجرای همین قوانین برای زندانیان صنفی، سیاسی و عقیدتی ممانعت به عمل می آورند ابراز نموده و این شعر استاد شفیعی کدکنی را به تمام کسانی که میپندارند ظلم و بیعدالتی پایدار است تقدیم مینمایم:
پیش از شما ،
به سان شما، بی شمارها،
با تار عنکبوت نوشتند روی باد،
کین دولت خجسته جاوید زنده باد
محمود بهشتی لنگرودی
۲۱ تیر ۹۷
زندان اوین