آتنا دائمی، فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین طی نامهای به رامین حسینپناهی زندانی سیاسی محکوم گفت “همچنان مخالف سرسخت اعدام است.”
به گزارش رادیو فرهنگ و به نقل از کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، آتنا دائمی، فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی که به همراه گلرخ ابراهیم ایرایی، ۴ بهمن ۱۳۹۶، همراه با ضرب و شتم، به زندان قرچک ورامین، منتقل شده بودند که چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۷، به بند زنان زندان اوین بازگردانده شدند، در نامهای خطاب به رامین حسینپناهی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام تاکید کرد “به زودی حقایقی را از زندان قرچک بازگو خواهد کرد و همچنان از مخالفان سرسخت اعدام است”. وی افزود: «از نظر من هر نوع خشونت محکوم است و صدور حکم اعدام به هر بهانه و برای هر فردی و با هر عقیده و باوری محکوم است.»
این فعال مدنی محبوس در زندان اوین، در بخشی از نامه خود گفت: «انتقام چیزی که بیش از هر چیز در مملکتِ اسلامی ما دیده و شنیده میشود! من فعال حقوق بشر، مخالفی سرسخت با اعدام به هر نوع خشونت هستم.»
آتنا دائمی که روز چهارشنبه ۴ بهمنماه ۱۳۹۶ به همراه گلرخ ایرایی در زندان اوین مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و سپس به زندان قرچک ورامین تبعید شدند در ادامه نامه خود مینویسد: «رامین دید که چگونه خانواده و حتی همشهریها و هم وطنانش را، به خاطر فعالیتهای مسالمتآمیزشان تار و مار کردند و برای رسیدن به آرمانش مصمم تر از پیش شد اما اکنون به اتهام تروریست محکوم به اعدام شده است. با همان سناریوهای تکراری!»
متن کامل نامه آتنا دائمی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین و فعال حقوق بشر، در ادامه آمده است:
۴۱ سال پیش برای مبارزه با فقر و اعتیاد، فاصله طبقاتی و فساد مسئولین و … مردم معترض به خیابان ها آمدند. برگزاری میتینگهای مخفیانه پخش اعلامیه نوار صوتی و شبنامه دیوار نویسی تجمعات و اعتصاب ها شکستن شیشهها و آتش زدن اموال عمومی و اتوبوسها و بانکها و فراهم کردن اسلحه و بمبهای دست ساز و کشتن مسئولان عالی رتبه و … انجام شد تا در نهایت انقلاب به وقوع پیوست، همه اینها را در آن ۱۰۷ روز تبعید اجباری به قرچک ناچارا مجددا مطالعه کردم، خاطره کسانی بود که با افتخار از کردههای خود سخن گفته و حالا بسیاری از آنان از مسئولین عالیرتبه این رژیمند.
اما هیچیک از مسائلی که برای ریشهکن کردن آن همه اعمال افتخارآمیز انجام شد، نه تنها از بین نرفتند بلکه بدتر از قبل شدند و قتل عام و گور دسته جمعی، نیز به آن اضافه شد. در طول این ۴۰ سال انتقادات و اعتراضات مردم خسته و خشمگین به بیرحمانهترین شکل ممکن سرکوب شد، زندانی و اعدام و تبعید و مفقود الاثر شدند. داعشیوار با ماشین از روی آنها رد شدند، حتی اعتقادات مذهبی مردم این حکومت اسلامی شدیدا سست شد. زندان قرچک و ساکنان آن بخش کوچکی از دستاوردهای این انقلاب هستند.
«انتقام» چیزی که بیش از هر چیز در مملکتِ اسلامی ما دیده و شنیده میشود! من فعال حقوق بشر، مخالفی سرسخت با اعدام، به هر نوع خشونت هستم. اما در تمام سالهای فعالیتم در انکار باورها و عقاید هم گفتند قصاص طبق اسلام و قرآن حق است! اما نمیدانم چرا فقط عدهای میتوانند، از این حق استفاده کنند و مردمی که ۴۰ سال به ناحق آسیب دیدند کشته دادند و زندانی شدند نه تنها حق قصاص صاحبان قدرت را ندارند بلکه حتی حق مطالبه حقوق ابتداییشان را نیز ندارند.
برای مثال، مادامی که برای من پروندهسازی شد و به حبس ناعادلانه محکوم شدم، برای پدر و بعد دو خواهرم، نیز پروندهسازی شد و بعد تبعید کاملا غیرقانونی و بی دلیل و با کتک و فحش به قرچک، و بعد بدتر از همه ضرب و شتم وحشیانه و بازداشت مادر بیمار و خواهرم و محروم کردن وی از اندکی شادی در جشن ازدواج اش … اما بعد از این همه عذابهایی که فقط و فقط به خاطر من و اعتقادات و انتقادات و اعتراضات و فعالیتهای مسالمتآمیزم به خانوادهام تحمیل کردند، نه تنها حق اعتراض قائل نیستند بلکه کماکان از من انتظار دارند اعمالشان را برحق بدانم و از مواضعم کنارهگیری و سکوت پیشه کنم و فرمانبردار اوامرشان باشم، حال آنکه آتنا دائمیِ حال حاضر، نسبت به چند سال گذشته با وجود آزار و اذیتها، مصممتر و جدیتر از پیش برای رسیدن به اهدافش مبارزه خواهد کرد. میخواهم از رامین بگویم از خانواده حسینپناهی که در تاریخ ۴۰ سال اخیر زندگیشان از بزرگترین تا کوچکترین عضو آن رنگ آرامش و امنیت به خود ندیده اند، ۸ سال زندان و بلاتکلیفی برای برادر ارشد و سپس برای آزادی او، اما به قیمت کشته شدن برادری دیگر، در راه ملاقات و از طریق تصادفی مشکوک!
احضار و بازداشت حداقل سالی ۲ بار و هر بار برای یکی از اعضای خانواده. حملههای پی در پی به منزل و تفتیش آن و ایجاد رعب و وحشت و تهدیدهای ناتمام! و رامینی که از کودکیاش، شاهد تمام این ظلمها بوده و هست. رامینی که قطعاً همچون هزاران نفر دیگر حقایق را در مییابد و قدم در راه عزیزانش میگذارد، راهی که به استقلال ختم میشود، راهی که صدها تن به خاطر آن زندانی گشته و اعدام شدند. عزیزانی همچون فرزاد کمانگر، شیرین علم هولی، احسان فتاحیان، شیرکو معارفی و همچنین قدیمی ترین زن زندانی زینب جلالیان.
علاوه بر آرمان و هدف بزرگش، رامین بارها دید که چگونه خانواده و حتی همشهریها و هم وطنانش را، حتی به خاطر فعالیتهای مسالمتآمیزشان تار و مار کردند. دید که چگونه مادر پیرش بعد از بازداشتهای مکرر فرزندانش به دادستان گفت اگر دست از سر فرزندانش برندارند خود را خواهد کشت! دید که چگونه تک تک اعضای خانواده را تحت فشار قرار دادند تا امجد برادر دیگرش دست از فعالیتهای حقوق بشری در اروپا بردارد. چه خوبه که حس و حال امجد را درک میکنم!
رامین همه اینها را دید و برای رسیدن به آرمانش مصممتر از پیش شد، اما اکنون به اتهام تروریست محکوم به اعدام شدهاست. با همان سناریوهای تکراری! و خواهرزاده شریفش که او هم شاهد تمام این فجایع بوده و از طرفی خود او نیز از سوی امنیتیها شدیدا تحت فشار بود، او مرگ را بر زندگی تحت سلطه استبداد ترجیح داد. یاد عزیز گرامی. آری عالیجنابان بدانید هر قدر متوسل به خشونت و سرکوب شوید باز هم بسیاری ترجیح میدهند بمیرند ولی تسلیم ظلم نشوند.
همچنین دختران کوبانی که برای حفظ حرمت زنانهشان در برابر داعش خود را از فراز کوههای کوبانی به دست مرگ سپردند! حال به جای شکنجه و ضبط اعترافات اجباری و صدور احکام اعدام، کمی به این بیندیشید که چرا افراد گوناگون تبدیل به منتقد و بعد معترض و بعد مخالف و بعد دشمن و در آخر دشمن قسم خوردهتان شدهاند و برای دریافت چراییاش کمی به اعمال خود نظر اندازید!
از نظر من هر نوع خشونت محکوم است. صدور حکم اعدام به هر بهانه و برای هر فردی و با هر عقیده و باوری محکوم است و اما قرچک! این زندان برایم تجربه بسیار خوب و در عین حال تلخی بود. در واقع دانشگاهی عالی! این تبعید اجباری باعث شد تا چشمانم در خصوص بخش اعظمی از جامعه ام که فراموش شده و پشت تبلیغات کذایی و دروغین و گوباز طور به اجبار پنهان شدهاند، بازتر شود.
از نظر من شرایط نامساعد آن اردوگاه کار اجباری، کمپ ترک اعتیاد یا همان زندان قرچک یا بهتر است بگویم ندامتگاه شهرری به شدت محکوم است. حرف درخصوص این ندامتگاه که همه چیز در آن هست جز اثری از ندامت، بسیار است که به زودی حقایق را بازگو خواهم کرد.
ممنونم از آنها که با وجود دردها و رنجهای خود در آن زندانِ سیاه، به هر شکلی به ما محبت کردند. باز هم میگویم که خاک پای تک تک زندانیانِ آن زندان هستم حتی آنها مجبور به فحاشی و ضرب و شتم ما شدند! از تمام کسانی که در مدت غیبتمان به یاد ما بودند ممنونم و در پایان ممنونم از خانواده عزیزم که با وجود ضربات شوکرها و باتومهایی که در تمام این سالها به روان و در آخر به جسمشان کوفتند، باز لحظهای تنهایم گذاشتند.
آتنا دائمی ۴ خرداد ۱۳۹۷ – فعال حقوق بشر زندانی در اوین
گفتنی است، آتنا (فاطمه) دائمی و گلرخ ابراهیم ایرایی، دو کنشگر مدنی هستند که ۴ بهمن ۱۳۹۶، همراه با ضرب و شتم، به زندان قرچک ورامین، منتقل شدند و چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۷، به بند زنان زندان اوین بازگرداندهشدند. این دو فعال مدنی در اعتراض به انتقال غیرقانونی به زندان قرچک ورامین همراه با ضرب و شتم و فحاشی از سوی ماموران امنیتی از ۱۴ بهمن ۱۳۹۶ با انتشار نامهای دست به اعتصاب غذا زدند که با بیتوجهی مسوولان قضایی نسبت به اعتصاب غذایشان در زندان شهر ری (قرچک)، از روز ۲۱ بهمن با پرهیز از خوردن مایعات، اعتصاب غذای خود را به اعتصاب خشک تبدیل کردند. آتنا دائمی در ۲۶ بهمنماه ۹۶، در پی درخواست جمعی از مدافعان حقوق بشر، پس از گذشت ۱۳ روز به اعتصاب خود که ۶ روز آن اعتصاب خشک بود پایان داد.
فاطمه دائمی خشکنودهانی” که به “آتنا دائمی” مشهور است در سال ۱۳۶۷ در تهران به دنیا آمد. آتنا دو خواهر نیز دارد. پدر و مادرش هر دو به شغل آزاد اشتغال داشتند. تا مقطع دیپلم درس خواند و به سبب مشکلات اقتصادی پدر، به جای رفتن به دانشگاه، مشغول به کار شد و در باشگاه ورزشی انقلاب، در سمت منشی فعالیت کرد. او همچنین در کنار مادرش فعالیتهای آرایشگری نیز انجام میداد تا اینکه با تعدادی از همسن و سالان و دغدغهمندانی مانند خود در شبکههای اجتماعی آشنا شد؛ افرادی که گرایشهای اعتراضی مشترکی داشتند و بر سر علائقی چون ترانههای “شاهین نجفی”، رپر معترض ایرانی گردهم آمده بودند، علاقهای که بعدها یکی از اتهامات او نیز شد!
دائمی و دوستانش سعی کردند دغدغههای خود را در خیابان جاری کنند. با گروههای مختلف مدنی ارتباط گرفتند و حتی در برگزاری و برپایی تجمعات هم شرکت کردند؛ از جمله دو تجمع مربوط به اتفاقات کوبانی. اینها از جمله فعالیتهای مدنی و حقوق بشری بود که آتنا دائمی در آنها نقش اصلی داشت. حوزه مربوط به حقوق کودکان نیز از جمله دلمشغولیهای اصلی آتنا بود و برپا کردن کلاسهای آموزشی نقاشی یا نمایشگاههای نقاشی برای کودکان کار و خیابان، از جمله کارهایی بود که او در این حوزه انجام داد. پخش یک شبنامه در اعتراض به یک حکم اعدام نیز از دیگر فعالیتهای آنها بود. این فعالیتها که به گفته یکی از دوستان و همبندیان سابق آتنا دائمی، در عرض چندماه انجام شده بود، نگاههای سنگین امنیتی را متوجه او کرد و آتنا در مهر ۱۳۹۳ بازداشت شد و به بند دو-الف سپاه پاسداران منتقل شد.
پس از چهار ماه زندان انفرادی و بازجوییهای مداوم، نهایتا در بهمن ۱۳۹۳ به بند زنان زندان اوین منتقل شد و در اسفند ۹۳ در شبعه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه محاکمه شد. حکم آتنا دائمی در اردیبهشت ۹۴ صادر شد. او به اتهامات “اجتماع و تبانی و فعالیت تبلیغی علیه نظام” به هفت سال، به اتهام “توهین به رهبری و مقدسات” به سه سال و به اتهام “اختفای ادله جرم” به چهار سال زندان محکوم شد؛ یعنی ۱۴ سال زندان. حکمی بسیار سنگین و باورنکردنی که بر روی وضعیت جسمی آتنا دائمی نیز تاثیر منفی گذاشت و او برای رعایت حال مادرش، آن را در ابتدا به خانوادهاش هفت سال اعلام کرد. به دنبال اعتراض به این حکم و درخواست تجدیدنظر، در مرداد ۱۳۹۴ این پرونده در شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر تهران، مورد بررسی قاضی زرگر قرار گرفت. در مهر ۹۵ حکم دادگاه تجدیدنظر صادر شد و با شکستن حکم ۱۴ سال زندان، مجازات آتنا دائمی به هفت سال حبس کاهش یافت.
آتنا دائمی که از بهمن ۱۳۹۴ و پس از ۱۶ ماه بازداشت موقت به قید وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی در بیرون از زندان به سر میبرد، پس از صدور حکم از سوی دادگاه تجدید نظر، در آذر ۹۵ با هجوم ماموران سپاه پاسداران به منزل پدریاش، بازداشت شد.
برای آشنایی بیشتر با آتنا دائمی اینجا کلیک کنید.
رامین حسینپناهى، نیز زندانی سیاسی، است که ٢ تیر ۱۳۹۶ بازداشت و پس از ۲۰۰ روز انفرادى و شکنجه های جسمی و روانی، به زندان مرکزى سنندج منتقل شد. این زندانی سیاسی، ٢۵ دی ٩۶ در شعبە یک دادگاه انقلاب شهر سنندج بە اعدام محکوم شد. این حکم، مجددا، ٢٢ فروردین ۱۳۹۷ در شعبه ٣٩ دیوانعالى کشور در شهر قم به تایید رسید.
این زندانی سیاسی محکوم به اعدام، که یکبار پیش از این، جهت اجرای حکم، در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ به قرنطینه زندان مرکزی سنندج منتقل شدهبود، با فشار نهادهای بینالمللی و فعالان مدنی، حکم اعدام او متوقف و به بند عمومی بازگردانده شد. اینبار با خطر جدی اجرای حکم اعدام مواجه شدهاست، چرا که مسئولین امنیتی زندان مرکزی سنندج، شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۷، حکم اعدام رامین حسینپناهی، را به وی ابلاغ کردند، به او گفتهاند “پس از ماه رمضان اعدام خواهد شد”.
حسین احمدینیاز، وکیل پرونده رامین حسینپناهی، نیز، ٢٧ اردیبهشت ۱۳۹۷، پس از مراجعه به زندان مرکزی سنندج جهت اطلاع از دریافت آخرین وضعیت حقوقی موکلش متوجه شد، پرونده رامین حسینپناهی از شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور مجددا، جهت اجرای حکم به شعبه ۴ اجرای احکام دادسرای زندان مرکزی سنندج ارجاع شده است.»
دادگستری کردستان، پیشتر در ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۷، ضمن بیانیهای خواستهبود “رامین حسین پناهی به اتهام بغی هر چه سریعتر اعدام شود.” که همین مسئله واکنشهای بسیار نهادهای حقوق بشری و فعالان مدنیرا برانگیخت.
اتهام بغی موضوعی است که توسط رامین حسینپناهی و وکیل وی حسین احمدینیاز، بارها تکذیب شده است. وکیل وی در طی روند دادرسی و دادگاه به کرات متذکر شده است، رامین حسینپناهی هیچگاه مسلح نبوده است و صرف عضویت در حزب کومله و تبلیغ برای آن طبق قوانین ایران نمیتواند مجازات اعدام در پی داشته باشد.