حشمت طبرزدی: هم میهن نگاهت را به نیروی خودت بدوز؛ به نام آزادی، به نام رفاه، به نام رهایی، تو را به اتحاد می‌خوانم

هم میهن گرامی، کارگر،معلم،دانشجو،پرستار،بازنشسته،کشاورز،جوان بیکار، خانه دار، کارمند، کاسب، بازاری، فعال حقوق بشری، فعال سیاسی، برابری خواه زن و مرد، برابری خواه زبانی و قومی، برابری خواه مذهبی و عقیدتی و همه ی ستمدیدگان از هر صنف، طبقه و گرایش.

آیا در بین شما کسی هست که از وضعیت کنونی رضایت داشته باشد؟
آیا در بین شما کسی هست که آزادی اندیشه، مذهب، عقیده، عمل و حتا آزادی در لباس پوشیدن و رفتار دلخواه اجتماعی داشته باشد؟
آیا در بین شما کسی هست که در مشکلات اقتصادی، احاطه نشده باشد؟

گمان می برید، فقط شما مشکل دارید؟ نمی دانید این مشکلات و گرفتاری ها فراگیر و عمومی شده است؟
آیا کسی هست که از دخالت رژیم در سوریه و یمن و بحران افرینی و هزینه کردن ثروت های ملی،در کشور های دیگر،ناراضی نباشد؟

آیا از بین شما کسی هست که از سقوط روزانه ی پول ملی، راضی باشد؟

آیا قرار است بنشینیم و تماشا کنیم و در آینده ی نه چندان دور، همچون مردم کره ی شمالی، به علف خواری رو بیاوریم تا بودجه ها صرف، ماجراجویی های هسته ای، موشکی و بحران آفرینی های جهانی و منطقه ای شود و در لحظه ی آخر، مملکت را تسلیم این یا آن ابر قدرت کنند؟

آیا کسی هست که از فیلتر کردن تلگرام راضی باشد و از رفتار آمرانه ی رژیم که از مردم می خواهد که سفر نکنند، فلان کالا را نخرند و فلان لباس را نپوشند، راضی بوده یا احساس نفرت و حقارت نکند؟

آیا در بین شما کسی هست که به زندگی در پیش از انقلاب غبطه نخورد و نخواهد که بار دیگر، همراه با پیشرفت و فرهنگ مدرن جهانی پیش برود و کشورش منزوی،در چاه تحجر نباشد؟

آیا از بین کسانی که در انقلاب بهمن ۵۷ در سن بلوغ بوده، در انقلاب شرکت کرده و به بانک، سینما، مشروب فروشی و مراکز تفریحی حمله ور شده، اینک کسی هست که از آن رفتار پشیمان نبوده و بر جهالت آن روز خود، که به تراژدی امروز منجر شد، تاسف نخورد؟

آیا اگر حکومت طالبان در افغانستان، داعش در سوریه، اخوان المسلمین در مصر ادامه پیدا می کردند، شرایطی غیر از وضعیتی که ما کنون، در آن قرار داریم، می داشتند؟ حتا عربستان سعودی نیز دست به تغییر و اصلاح زد اما، ایران ما هر روز بیش از پیش در تحجر و فقر و سرکوب پیش میرود.

حتا کارگر ما، اجازه ندارد در روزی که متعلق به او است، تجمع داشته باشد و معلم ما، اجازه ی نفس کشیدن ندارد و کاسبکار و کولبر بانه ای ، بیش از ۲۰ روز است که نان و نان آوری ندارد، چنین نیست؟

هم میهنی که نگاهت به بیرون مرز و به دست این و آن است که برایت ازادی و رفاه و پیشرفت بیاورد و دست روی دست گذاشته یا به هزاران گروه تقسیم شده ای و در هیاهوی هزاران صدای آشفته، سرگردان شده ای، تو را به خودت میخوانم و تو را به راز رهایی ات آگاهی میدهم.

«هم میهنم،نگاهت را به نیروی خودت بدوز.»

همتی کن، اتحادی بر قرار ساز و دست از توهمات بدار. هیچ کس جز خودت، درد و خواست تو را درک نمی کند.
تا کی قرار است در توهم حمایت بیرونی یا منجی باقی بمانی و همواره سرخورده و سرکوب شده باقی بمانی؟

برادران و خواهران مبارز تو، در درون کشور از تو دعوت کرده اند، کافی است با نشانه ی سپید برای ایجاد همبستگی، در روز های پنجشنبه و در آدرس های معین شده، دست به پیاده روی بدون شعار بزنی. آیا این کار دشوار است؟

آیا تو را به خاطر همین کار ساده،به دار میزنن؟ آیا برایت هزینه ی مالی دارد؟ چرا دعوت نمی کنی؟ چرا تبلیغ نمی کنی؟ چرا نمی پیوندی؟

روز و شب گوش و هوش خود را به این رسانه و آن رسانه سپرده ای تا فلان دولت برایت آزادی بیاورد یا فلان فرد سوار بر اسب سپید، به فریادت برسد یا فلان حزب و سازمان، به نجاتت بشتابد؟

چرا به دعوت زندانیان سیاسی، فعالین مدنی و مبارزان راه آزادی، توجه نمی کنی؟ چرا خودت را دست کم گرفته ای؟چرا به جمع شدن قطره ها، التفاتی نمی کنی؟ آیا در پیمان بر سر رهایی و خدمت به هم میهن و تعهد به آزادی، دموکراسی و جدایی دین از سیاست،صادق نبوده ایم؟

آیا به تو دروغ گفته ایم؟ آیا زندگی و آسایش و امنیت خود و خانواده هایمان را در گرو عهد خود، نگذاشته ایم؟صدای ما را از سیاه چال ها نشنیده و نمی شنوی؟ فریادمان را در هنگامه ی دار مجازات نمی شنوی؟ چندین و چند هزارمان باید کشته شویم تا فریاد مان برای اتحاد تا رهایی را بشنوی؟

هم میهن تو را به آزادی، تو را به نجات، تو را به رفاه، تو را به امنیت و تو را به ترقی میخوانیم.

هم میهن نمی بینی که حتا بیماران تو، و خود تو، به دلیل فقر و ناتوانی، باید جان بدهی اما امکان مداوا نداشته باشی؟ آیا گمان می کنی، باید دست روی دست بگذاری و بنشینی تا روزی آمریکا برای نجاتت بیاید و فلان کس، با اسب سپید، از ان سوی دنیا از رفاه خویش، دست بشوید و خود را قربانی تو کند؟

اگر چنین بیندیشی، پس همچنان باید منتظر منجی بمانی و در زندگی کنونی ات دست و پا بزنی!
هم میهن عزیزم. راه نجات در دستان خود توست. کافی است، دست از منیت ها و دست از توهمات و دست از بی اعتمادی ها و دست از نا امیدی ها بر داریم.

بیایید باور کنیم به نام خود ما، به هزاران دسته، تقسیم مان کرده اند. هر کس ما را به خود میخواند اما از راه مبارزان صادق، باز میدارند. برای این که متحد نباشیم.

به نام انسانیت، به نام ایران، به نام آزادی، به نام رفاه، به نام رهایی و به نام دنیای مترقی، تو هم میهن آگاه را به اتحاد میخوانم.
هم میهن،برادران و خواهرانت ،در همسایگی ات و با داشتن درد مشترک با تو، راه رهایی را در اتحاد و به هم پیوستن قطره ها برای ایجاد رود خروشان می بینند. به آنها بپیوند. تا دیر نشده به دعوت انها اعتماد کن،بیش از این درنگ جایز نیست.

حشمت اله طبرزدی
۱۵ اردیبهشت ماه ۱۳۹۷ خورشیدی.
ایران/تهران.

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

هجده + چهار =