میرزا محمد فرخی یزدی (تاج الشعرا) (۱۲۶۸ خورشیدی – ۲۵ مهر ۱۳۱۸) شاعر و روزنامهنگار آزادیخواه و دموکرات صدر مشروطیت است. وی سردبیر نشریات حزب کمونیست ایران از جمله روزنامه طوفان بود. او همچنین نماینده مردم یزد در دوره هفتم مجلس شورای ملی بود و در زندان قصر فوت کرده است. مدفن او نامعلوم است.
محمد فرخی یزدی در سال ١٢۶٨ خورشیدى در یزد چشم به جهان گشود و علوم مقدماتی را در آن شهر فرا گرفت. فرخی از همان کودکی رنج و سختی را حس کرد و از نزدیک، سختی و رنج اطرافیان خود را دید و بر اثر این رنجها بود که روحیه انقلابی در وی پدیدار گردید و چون ذوق سرشاری به شعر داشت افکار انقلابی خود را به نظم کشید.
فرخی در اوایل پیدایش مشروطیت و تشکیل حزب دموکرات ایران از دموکرات خواهان یزد گردید و در نتیجه سرودن اشعار انقلابی حاکم یزد دستور داد دهان او را با نخ و سوزن بدوزند و این نمونه ای از جنایتکاری های دوران استبداد بود. او در سال ۱۳۲۸ ه. ق به تهران آمد و به فعالیتهای خود ادامه داد و اشعار و مقالات انقلابی در جراید منتشر ساخت. او در جنگ جهانی اول به بغداد و کربلا رفت و چون تحت تعقیب انگلیسیان قرار گرفت پیاده از بیراهه به شهر موصل رفت و از آنجا به ایران آمد و مورد حمله تزارها قرار گرفت. اما از این حمله جان سالم به در برد.
فرخی در دوره نخست وزیری وثوق الدوله به علت مخالفت با قرارداد ١٩١٩ میلادی به زندان افتاد و سه ماه را در آنجا گذرانید. پس از آزادی در سال ١٣۴٠ ه. ق روزنامه طوفان را منتشر ساخت و با نشر مقالات انتقادی به آگاهی و بیداری مردم کمک فراوانی کرد. فرخی در جشن دهمین سالگرد انقلاب اکتبر شوروی در سال ١٩٢٧ میلادی بنا به دعوت دولت اتحاد جماهیر شوروی به اتفاق چند تن به آن کشور رفت و چند روزی در آنجا گذراند و بعد از بازگشت به ایران سفرنامه خود را در روزنامه طوفان نوشت و چون مقالاتش بر خلاف تمایل دولت بود روزنامه اش توقیف و سفرنامه اش ناتمام ماند.
فرخی در دوره هفتم مجلس شورای ملی از طرف مردم یزد به نمایندگی مجلس انتخاب شد ولی در نتیجه ناخشنودی مأمورین دولتی مجبور به مهاجرت به برلین شد. بعدها هیچوقت کار خود را به عنوان شاعر و روز نامه نگار کنار نگذاشت و به زودی جزو هیأت نویسندگان نشریه پیکار شد که در آنجا به راه افتاده بود. بعد از مدتی رسماً به او اجازه داده شد که به تهران بازگردد ولی کمی بعد از آن به اتهام توهین به خانواده سلطنتی دستگیر شد و به زندان افتاد و سرانجام در ٢۵ مهر ماه سال ١٣١٨ خورشیدى به دستور رضاشاه در زندان شهربانی به وسیله آمپول هوا کشته شد که از مدفنش نیز اطلاع دقیقی در دست نیست.
ویژگی سخن
فرخی یزدی از بزرگترین شاعران غزلسرای عصر خود بود. غزلیات سیاسی وی در ادبیات فارسی بی نظیر است. با اینکه او از تحصیلات عالیه بی بهره بود ولیکن شعر او بسیار پیچیده و محکم تر از اشعار معاصرینش است. اشعار فرخی دارای مفهومی جدی و قاطع است که معتقد به آرمانی است که حاضر است به خاطر آن خود را قربانی سازد. افکار و عقایدش متمایل به سوسیالیست بود و در جبهه چپ سوسیالیستهای دموکرات فعالیت می کرد. او در اشعارش هرگز از شورانیدن ملت علیه تمام نیروهایی که مردم را در استثمار داشتند فرو گذاری نکرد. او از لحاظ قالب شعری هوادار شعر قدیم بود و همین عامل یکی از دلایل مشهور شدن اشعار او شد. او در اشعارش به شدت از طبقات محروم جامعه دفاع می کرد و به طور کلی باید گفت که سخن و شعر فرخی در فرمی کلاسیک و دارای مفهومی انقلابی و مدافع حقوق رنجبران می باشد.
منبع: راسخون