پیام مادران صلح دادخواه برنامه اى از رادیو فرهنگ ، تهیه و اجرا مهناز باقرى (٢٢ اسفند )

به برنامه دیگری از سلسله برنامه های پیام مادران صلح دادخواه از رادیو فرهنگ خوش آمدید ، امروز ٢٢ اسفند ماه آخرین برنامه پیام مادران در سال ٩۵ میباشد و بهمین خاطر ضمن شادباشهاى نوروزى و چهارشنبه سورى نگاهى به فعالیتهاى مادرانه ها در سالى گذشت خواهیم داشت ، درود دارم
خدمت هموطنان گرامی ، در سالی که گذشت جنبش دادخواهی مثل همه جنبش های دیکر افت و خیزهای فراوانی داشت. برداشت ما این است که در دوره ی روحانی مادران بیشتر از پیش سرکوب شدند هرچند که جنبش دادخواهی با توان هرچه بیشتر و قدرتمند از پیش می رود که حکومت را به چالش های بیشتری روبرو کند.
حکومت با یورش به گردهمایی های مطالبه محورا به طور مثال مقابل ساختمان دنا وابسته به سپا و یا مقابل زندان اوین مادران را از گردهمایی ها منع کرد. حکومت با ممانعت برگزاری مراسم عزاداری ها و یاد بودهای مادران بر سر مزارها آنها را سرکوب کردبه طور مثال مراسم سالگشت جانباختن ستار بهشتی کارگر و وبلاگ نویس با شدیدترین شرایط امنیتی و با ممنوعیت حضورخواهر این جانباخته سحر بهشتی از سوی نیروهای حکومتى بر مزار وی برگزارشد. بازداشت مادرانی همچون شهناز کریم بیگی مادر جانباخته مصطفی کریم بیگی که روزهای زیادی را در انفرادی بسر بده و تهدید به آتش کشیدن خواهر این جانباخته ، دستگیری چند ساعته خانم شعله پاکروان و تنی از افرادی که بر سر مزار جانباخته ریحانه جباری حضور داشتند ، حکومت با شکنجه و آزار خانم مریم اکبری منفرد زندانی سیاسی و که خود خواهر دو جانباختگان می باشد. همچنین نیروهاى امنیتى حاکمیت اسلامى با احضار و ارعاب راحله راحمی پور عمه گلرو راحمی پور که در زندان اوین بدنیا آمد و در بهداری ناپدید شد سعى در سکوت وى دارد، یاد آور شویم پدر این نوزد همان زمان در دهه شصت اعدام شده بود.
و حکومت با صدور حکم حبس برای منصوره بهکیش که شش تن از خانواده اش توسط نظام اعدام شده تنها به جرم عزاداری بر سر مزار در خاوران …یا صدور حکم حبس برای خانم مینو مرتاضی مادر صلح به علت فعالیت های صلح طلبانه اشان و همه اینها نمونه هایی از سرکوب شدید این مادران می باشد. حجم سرکوبها به خوبی نشان از هجم فعالیت های مادران را می دهد اما آنها ایستادگی می کنند. در مقابل ماشین اعدام و ارعاب ایستادگی میکنند. اگر ما برپایی دادگاه های عادلانه و دادخواهی را یک هدف استراتژیکی برای مادران بدانیم. تاکتیکهایی و راه کارهایی که مادران از آن استفاده می کنند را نیز می توانیم به طور بسیار ساده و ماثر به اینگونه نام ببریم آنان سالگرد کشته شدن و یا سالرز تولد فرزندان کشته شده اشان را گرامی می دارند. گرد مزار عزیزانشان جمع و اگر نیروهای سرکوب گر بگذارند گلی روی مزار آنان می گذارند.
آنها دلنوشته های برآمد از قلب سوخته خودشان را نوشته و خبرنگاران و یا کنشگران حقوق بشری تا آنجا که می توانند آن را انتشار می کنند ، اشاره می کنم به دلنوشته مشهور خانم شهین مهین فر مادر جانباخته امیرارشد تاجمیر که به مناسبت فرا رسیدن عاشورا نامه ای می نویسد: «بس است؛ دیگر ناله نکن. خدایا؛ ناله‌های امیر ارشدهایم دیگر بس است. این بار نوبت ناله‌های حاکمان ظالم است…
آنها با برپایی دوره های مادرانه کنار هم می نشینند و علاوه بر اینکه غمخوار یکدیگر هستند قوت قلب همدیگر نیز می شوند و حتی بیان می کنند که بند ناف فرزندانشان آنان را همچو زنجیر به هم متصل کرده است.
نه تنها حکومت بلکه سازمان ملل نیز به خوبی از حضور این مادران پی برده است. صدها برگه اعتراضیه و دادخواهانه روی میز کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل به صورت فعال بررسی می شود. هرچند سرکوب در دوران ریاست جمهوری روحانی نسبت به سایر دورها بیشتر بوده است و کلا نظام تن به پاسخ گویی نیست اما از سوی دیگر حامیان این مادران در گوشه گوشه ایران ، منطقه و جهان در حال فعالیت هستند. یک همگرایی و همصدایی جدیدی برپا شده. سالی که گذشت به خوبی نشان داد که از آنجا که مادران بدور از اعتقادات و اندیشه خاصی و بهتر بگوییم بدور از اینکه فرزندانشان چه اعتقادی داشته اند پرچم دادخواهی را هرچه پراهتزارتر برافراشتند به همان اندازه سازمانهای سیاسی عقیدتی نیز بدور از اعتقادات بر فعالیت های خودشان در بخش دادخواهی نیروی بیشتری گذاشته اند. فراخوانهای احزاب به خوبی نشان میدهد که از چپ و راست به موضوع دادخواهی هرچه بیشتر پرداختند.
و باز از سوی دیگر سازمان ها و نهادها و کانون های غیر سیاسی هرچه بیشتر از قبل به این موضوع می پردازند. شما یک همگرایی و هم یاری می بینید. بعد از سرکوب شدید جنبش اعتراضی ۸۸ نیروی جوان معترض به خیل اپوزسیون خارج از کشور پیوست. این نیروها در یکی دو سه سال اول طبیعتا مشکلات تغییر مکان و حفظ جان را داشتند. اما هم اکنون بعد از گذشت شش هفت سال به خوبی راه و چاه را آموخته اند و به خوبی ادامه راه مقابله با نظام دیکتاتوری در خارج از کشور را آموخته اند و دوستان خودشان را و فعالین حقوق بشری دنیا را پیدا کردند و به خوبی یاد گرفتند کجا و چگونه باید اعتراض کنند کجا باید طرح موضوع کنند. به طور مثال سازمان عدالت برای ایران یا حقوق بشر برای ایران را می توان نام برد. این سه سازمانهای سیاسی، کانونها حقوق بشری ایرانی و کانونهای حقوق بشری بین المللی توانسته اند آنچه که ما نقض حقوق بشر می نامیم و یا به عبارتی بسیار ساده تر خواسته همین مادران دادخواه را به خوبی مطرح کنند. در آخر باز می خواهیم این نتیجه را بگیریم که آری سرکوب در دوران روحانی بیشتر از پیش شده است و کاسته نخواهد شد چون بحرانهای اجتماعی شدیدتری در راه است اما حرکت ها اعتراضی دادخواهانه خوشبختانه با نیروی اعجاز آمیز و صدبرابر با سرعت بیشتری به سمت هرچه افشا نمودن نقض حقوق بشر در ایران است. این زنگ خطری است برای حاکمان و قوت قلبی برای این مادران. توجه شما را به شنیدن برنامه این هفته جلب مینماییم

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

پنج × 2 =