آرش صادقی، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجاییکرج، طی نامهای سرگشاده به کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، نسبت به وضعیت زندانیان سیاسی محبوس در زندانهای ایران، انتقاد کرد.
آرش صادقی در نامهای که به میشل باشله، نوشته است، درخصوص افزایش فشار بر زندانیان سیاسی در دوره ریاست ابراهیم رئیسی بر قوه قضائیه انتقاد کرده است.
این زندانی سیاسی، در قسمتی از نامهاش ضمن شرح وضعیت همسرش گلرخ ابراهیمیایرایی، که چندی پیش به زندان آمل تبعید شده است، شرحی از عدم رسیدگی پزشکی به زندانیان بیمار، پروندهسازیهای جدید علیه بسیاری از زندانیان سیاسی و تبعید این زندانیان به شهری غیر از محل سکونتشان داده است.
متن کامل نامه آرش صادقی به کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل در زیر میآید:
سرکار خانم میشل باشله، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد
خانم گلرخ ایرایی که در تاریخ ۲۳ آذرماه همراه با ضرب و شتم با شوکر و باتوم توسط گارد از زندان قرچک به بازداشتگاه دو الف اطلاعات سپاه در زندان اوین منتقل شده بود، روز یکشنبه ۵ بهمنماه پس از ۴۳ روز بازجویی به زندان قرچک ورامین بازگردانده شد؛ ولی دقایقی پس از انتقال به زندان قرچک بدون تحویل گرفتن وسایل شخصی و لباسهای خود تنها با یک بلوز و شلوار و شبانه به زندان آمل تبعید شد.
خانم ایرایی بر خلاف اصل تفکیک جرائم به محل نگهداری زندانیانی با جرائم مواد مخدر منتقل شده است. زندانیان این بند که حدود ۵۰ نفر هستند با اتهامات استعمال، نگهداری و خرید و فروش مواد مخدر در دو اتاق کوچک نگهداری میشوند. تعدادی از زندانیان بواسطه اعتیاد در بیرون از زندان به اصطلاح “کارتن خواب” (البته این افراد آسیب دیدگان اجتماعی هستند) بودهاند و سبک زندگی خود را به این مکان هم انتقال دادهاند؛ افرادی که هرگز حمام نمی روند، لباسهایشان را عوض نمیکنند، از هیچ ماده شویندهای استفاده نمیکنند و حتی چیزی هم به پا نمیکنند و مسیر توالت و بقیه جاها را با پای برهنه طی میکنند. با وجود چنین افرادی باید وضع بهداشتی بند برای شما کاملا قابل تصور باشد. از طرفی سرویس توالت و حمام زندان بسیار آلوده و مستعمل است.
همین موضوع باعث شیوع بیماریهای پوستی در این زندان شده است. این زندانیان بخاطر مصرف مواد مخدر و متادون معمولا در حالت عادی قرار ندارند و رفتارهای پر خطری انجام میدهند که گهگاه میتواند برای خود و دیگران مضر باشد. بخشی از این زندانیان بخاطر استفاده از سرنگ دارای بیماریهای جانبی چون هپاتیت هستند که امکان تکثیر آن در اتاقهای شلوغ این بند که گهگاه تا سی نفر (هر اتاق) نیز میرسد افزایش مییابد. زندانیان با اتهام مواد مخدر مشکلات خاصی مانند بیماریهای خطرناک، مشکلات بهداشتی و … دارند که در مورد زندانیان دیگر مصداق ندارد، بنابراین همنشینی و مجاورت با آنها در یک بند برای زندانیان دیگر بسیار مشکل آفرین است.
بخاطر ورودیهای جدید زندان و عدم رعایت قرنطینه در شرایط کرونا، احتمال ابتلای زندانیان به کرونا در این زندان افزایش مییابد و خطر جانی زندانیان را تهدید میکند. این بند به دلیل تعمیرات مدتهاست دارای هواخوری نیست و هر روز برای مدت کوتاهی دربهای سلول باز شده و زندانیان در کریدور داخل بند اقدام به قدم زدن میکنند. خانم ایرایی بخاطر بیماری تنفسی (آسم) و شرایط ایزوله این بند (بدون هواخوری) در تماسهایی که با مادرش داشته به صورت مداوم سرفه میکرده و مادر ایشان دلیل مشکلات تنفسی و سرفههای وی را هوای سنگین بند و عدم وجود هواخوری عنوان کرده است.
این بند حتی از حداقل امکانات مانند کتابخانه و کارگاه و… برخوردار نیست و عملا زندانی بدون کمترین امکاناتی باید روز را به شب برساند. در ملاقاتی که هفته گذشته خانواده خانم ایرایی با رئیس زندان داشتند، دلیل انتقال گلرخ به بند مواد مخدر را از ایشان جویا شدند. رئیس زندان پاسخ داده بود که این انتقال به دستور قاضی ناظر بر زندانیان سیاسی (امین وزیری) انجام شده و او صرفا وظیفه اطاعت از دستور قاضی را دارد. طبق آییننامه سازمان زندانها زندانی باید در نزدیکترین زندان محل سکونت خود تحمل حبس کند و نه در زادگاه یا محل تولدش. خانم ایرایی متاهل و ساکن تهران هستند و هرگونه انتقال ایشان به جز شهر محل سکونت طبق قانون تبعید محسوب میشود.
سرکوب منتقدین
سرکوب منتقدین از آغاز حاکمیت جمهوری اسلامی به اشکال مختلف شروع و تاکنون ادامه داشته است. از زمان تعویض صادق لاریجانی با ابراهیم رئیسی این سرکوبها و شکنجهها دچار تغییرات ظاهری شد اما تشدید شد و با حفظ ظاهری نسبتا موجه و ساخت یک ویترین، سرکوب منتقدین را به شیوههای دیگر ادامه داد. خرداد ۹۹، رئیسی در یک سخنرانی مدعی شد که جمهوری اسلامی بهتر از هر جای دیگر در جهان حقوق انسان را رعایت میکند.
حال اگر بخواهیم عملکرد دستگاه قضایی و نهادهای امنیتی را فقط در دوران ابراهیم رئیسی مرور کنیم باز هم متوجه مضحک و دروغین بودن این ادعا خواهیم شد.
به قتل رسیدن علیرضا شیرمحمدعلی، آزار و شکنجه زندانیان سیاسی، مثل تبعید به زندان تهران بزرگ و رجایی شهر (برای مردان) و زندان قرچک ورامین (برای بانوان) و مورد ضرب و شتم قرار دادن زندانیان توسط مسئولین زندان، پروندهسازی های مجدد علیه زندانیان سیاسی به بهانه انتقاد از عملکرد حاکمیت،آزار خانواده زندانیان و تبعید زندانیان به شهرهای دور از محل سکونتشان، عدم رعایت طرح طبقهبندی زندانیان (نگهداری زندانیان سیاسی در کنار زندانیان جرائم خشن و فروشندگان مواد مخدر) و محرومیت آنها حتی از حقوق بدیهی خود مثل اعزام به بیمارستان بخش کوچکی از موارد نقض حقوق بشر در دوران ابراهیم رئیسی و امتداد دهنده راه و روش قوه قضاییه پیشین است.
شوربختانه زندانیان هیچ مامن و حامی ندارند. این شرایط در زندانهای شهرستان وضعیت به غایت حادتری دارد.
این فشارها با هدف شکستن منتقدین صورت میگیرد و در این راه حاکمیت از خشنترین شیوهها استفاده میکند. این فشارها اکثرا با همدستی امین وزیری (دادیار و نماینده دادستان) که آلت دست نهادهای امنیتی مثل سپاه و وزارت اطلاعات است، هر روز تشدید میشود.
تبعید زندانیان سیاسی
تبعید زندانیان سیاسی به بهانه انتقال به محل تولد، هرگز وجاهت قانونی ندارد و باعث دشوار شدن ملاقات برای زندانی و سختیهای دیگر میشود. این در حالی است که طبق قانون آییننامه سازمان زندانها زندانی باید در نزدیکترین زندان محل سکونت خود باشد. از جمله زندانیانی که در مدت یکسال اخیر به زندانهای خارج از محل سکونت خود تبعید شدهاند به شرح زیر است:
زینب جلالیان، تبعید به زندان یزد (نامبرده در طول یکسال به چهار زندان مختلف تبعید شده است.)
سمانه نوروزمرادی، تبعید به زندان لاکان رشت
صبا کرد افشاری، تبعید به زندان قرچک ورامین
زهرا صفایی، تبعید به زندان قرچک ورامین
چنگیز قدم خیری، تبعید به زندان اهواز
رضا محمدحسینی، تبعید به زندان رجایی شهر کرج
مهدی مسکین نواز، تبعید به زندان رجایی شهر کرج
سهیل عربی، تبعید به زندان رجایی شهر کرج
مریم سامقانی، تبعید به زندان گرگان
سهیلا حجاب، تبعید به زندان قرچک ورامین
آرشام رضایی، تبعید به زندان رجایی شهر کرج
یاسمن آریایی، تبعید به زندان کچویی کرج
منیره عربشاهی، تبعید به زندان کچویی کرج
نسرین ستوده، تبعید به زندان قرچک ورامین
و…
عدم رسیدگی پزشکی
در این سالها بسیاری از زندانیان با کارشکنی نماینده دادستان (امین وزیری) از درمان محروم بودهاند.
از آن جمله میتوان به افراد ذیل اشاره کرد:
سمانه نوروزی مرادی (لوپوس مفصلی و سرطان سینه)
فاطمه مثنی (خونریزی شدید در ناحیه روده که پزشک زندان و پزشک متخصص عدم تحمل حبس را تایید کردهاند)
آتنا دائمی (غده در ناحیه سینه)
مطلب احمدیان (ضایعه نخاعی و وجود لخته خون در ناحیه بیضه بر اثر ضربه)
سعید ماسوری (خونریزی مجاری ادرار)
ابوالقاسم فولاوند (مشکل قلبی)
حمزه سواری (غده پشت زانوی راست)
افشین بایمانی (مشکل قلبی)
مهدی مسکین نواز (مشکلات استخوانی در ستون فقرات و پا)
سهیل عربی (لخته شدن خون در ناحیه بیضه بر اثر ضربه و شکستگی در ناحیه پا که بدون درمان و به مرور زمان استخوان به صورت کج جوش خورده است)
زینب جلالیان (مشکلات در ناحیه چشم)
محمد نوریزاد (مشکل قلبی)
هاشم خواستار (مشکل قلبی)
راحله احمدی (مشکلات حرکتی به خاطر شوک عصبی از انتقال دخترش صبا کردافشاری؛ به گفته وکیل مدافع خانم احمدی پزشکان متخصص حتی امکان فلج شدن او را هم مطرح کردهاند.)
منیره عربشاهی (ورم غده تیروئید به طوری که در صحبت کردن نیز دچار مشکل شده است)
و… اشاره کرد که از بیماریهای صعبالعلاج رنج میبرند اما علیرغم این وضعیت، این افراد تحت شرایط محرومیت از خدمات درمان مناسب قرار دارند.
پروندهسازی در زندان
دستگاههای امنیتی ایران سابقهی طولانی در پروندهسازی برای زندانیان در زندان دارند.
از آن جمله میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
سهیلا حجاب
آتنا دائمی
جعفر عظیم زاده
مجید اسدی
محمد بنازاده امیرخیزی
پیروز منصوری
مریم اکبری منفرد
گلرخ ایرایی
مهدی مسکین نواز
رضا محمدحسینی
سهیل عربی
و… اشاره کرد.
سخن آخر
این نامه را به این هدف نگاشتم تا در کنار براهین متقنی که دارید، استدلال ساده خود را در وخامت وضعیت حقوق بشر ایران با این سخن مدلل کنم که واکنش تند مقامات عالیه جمهوری مبنی بر راه ندادن گزارشگر ویژه به خاک ایران، جز آن نیست که عمق فاجعه چنان وحشتناک است که رژیم، ننگ نپذیرفتن گزارشگر ویژه را بر ننگ فجایعی که در این چهل و اندی سال انجام داده، ترجیح میدهد.
رونوشت: سازمان عفو بین الملل و شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد