به آگاهى علاقه مندان به داستان و شعر میرسانیم که سه “کتاب شعر” از بهرام روحانى (دو دفتر شعر در سالهای گذشته در پاریس و تحت قوانین چاپ و نشر کشور فرانسه، و یک دفتر شعر در سال گذشته در تهران) و همچنین یک “داستان بلند (رمان)” در سال جاری در تهران، (۴ کتاب در حوزه ادبیات) مجموعه تألیفات ادبی که از “بهرام روحانى” نویسنده و شاعر تاکنون منتشر شده. جهت آگاهى نام ۴ کتاب و قطعاتى برگرفته شده از این مجموعه ها را به آگاهى میرسانیم
۱-مجموعه شعر، جعبه ی سیاه-نشر تنفس-۲۰۱۵-پاریس
۲-مجموعه شعر، پرواز بوفالوها-نشر تنفس-۲۰۱۶-پاریس
۳-مجموعه شعر،لکنت هیولا-نشر ایجاز-۲۰۱۸-تهران
۴-داستان بلند، ژنومِ آدمِ نامرئی-نشر ایجاز-۲۰۱۹-تهران
قطعاتی کامل از کتابها
? ? ? ?
——————————————————-
شعر اول:
.
میدانی رفیق ایتالیایی…
پای هیچ شعری از گلیم اش دراز تر نیست
عین همین دیروز
جایی میان مستی اسب ها
و هارمونی شبانه ارکستر چوب ها
زنی گاو بازی می کرد
مردی شاخ می زد
آدم حس میکند زیر تعلل خطوط
باید بپرد
سر خط شرافت
روز از نو
روزی از نو
درست مثل انترهایی که چوبکشان مُرده باشد
این روزها همه شده اند
“کشف های میرزا نوروز”
دیگر اینکه شاخ مردی
در کدام زن شکست
بقایای همان ضرب المثل معروفی ست
که تا گوساله گاو شود
دل صاحبش آب شود
میدانی رفیق ایتالیایی…؟
تنها خوبی کشورت این است
که هرچقدر هم برج پیزا کج باشد
حتی اگر چشم های معمارش
کج بوده باشند
بر سر یک ایتالیایی شکست خورده
آوار نمی شود
..
بهرام روحانی
از مجموعه شعر “جعبه ی سیاه”
نشر تنفس-پاریس
—————————————————–
شعر دوم:
.
در اتاقک زیر شیروانی
یکی آماده است
تا از کلاه اش
نسیم کوهستان ها را در بیاورد
تا از هفت سیبی که بالا پرتاب میکند
شش تایش را نسیم کوهستان با خود ببرد
آن یکی هم که فی البداهه می افتد زمین
به مرحله ی هنوز رد نشده برسد
در اتاقک زیر شیروانی
آینده ای نیست
و انسان در وزن های من درآوردی
قانون جاذبه را
خردمندانه نقض میکند
با کلاهی پر از خرگوش های نگران
در رویای هویج های خام
در باز میشود
آرام و سرمه ای
یکی وارد میشود
با هفت دست و هفت دهان
در اتاقک زیر شیروانی
بهتر است
همه چیز غیر واقعی باشد
همه چیز بدون شکل
و هر چیز
بدون هیچ رسالتی
بودن
در اتاقک زیر شیروانی
کفرآمیز است
..
بهرام روحانی
از مجموعه شعر “پرواز بوفالوها”
نشر تنفس-پاریس
————————————————————-
شعر سوم:
.
شکل
شرط نامتعارفی بود
شعور ترکیب
قفل های بسته را گشود
از ابتدای واپس زده
فرو خفتیم
خوابیدیم
و در خواب دیگران بعید بودیم
در تارهای حنجره ای
گویی عنکبوتی میخواند
خانه ی عنکبوت را
دوری از بی خاصیتی زبان است
و منحنی شکسته ای رسم کن
که من خطوط انقطاع ام
آری از انگشت ها می جهد
پس برویم به ابتدای انتقال
به کنج های مشتعل
در چندصد سالگی انتقاد
نه قاعده ای متروک
که گیجِ گیج
..
بهرام روحانی
از مجموعه شعر “لکنت هیولا”
نشر ایجاز-تهران
———————————————————————-
برشی از داستان:
.
من به شدت می خواستم چیزی یا کسی یا ماهیتی در کار باشد تا بتوانم از او کمک بخواهم، اما در واقع دستی واقعی و قطعی برای بیرون کشیدن من از آن گودال وجود نداشت. خودم را مثل قطره ای می دیدم در دریای به ظاهر آرام هستی. اینطور به نظرم می آمد که اگر مطابق افکارم در خصوص ماهیتِ دریا و قطره ها، اتفاقی که در من می افتد، مسیر جهان را تعیین می کند، پس انگار بخشی از جهان، در “گودالِ خودش” افتاده است.
..
بهرام روحانی
برشی از داستان بلند “ژنوم آدم نامرئی”
نشر ایجاز-تهران